به گزارش می متالز به نقل از دنیای بورس، سلیمان کرمی: نرخ هر دلار آمریکا در ابتدای معاملات امروز به کمتر از 10 هزار تومان رسید. با این حال بر اساس آخرین اخبار موجود دلار بار دیگر به بالای این مرز روانی رسیده است. قیمت سکه نیز در کانال 3 میلیون و 600 هزار تومان قرار دارد.
رویه نزول دلار در ماههای اخیر و از ابتدای مهر را میتوان در تحلیلهای «دنیای بورس» به دقت دنبال کرد. مروری بر این مطالب میتواند در تعیین چشمانداز آتی نرخ دلار بسیار موثر باشد.
در هفتههای نخست مهر، در اوج تلاطم ارزی کشور زمانیکه نرخ دلار حتی به بیش از 18 هزار تومان نیز رسیده بود عمده فعالان و بعضا افرادی که از آنها با عنوان کارشناسان اقتصادی یاد میشود رشد ادامهدار دلار را محتمل میدانستند و بر این اساس از ادامه رویه نرخ دلار ابراز نگرانی میکردند. این افراد در این دوران عوامل رفتاری را عاملی برای صعود دلار میدانستند و عنوان میکردند که دلار میتواند تا سطوح بسیار بالا با همین شتاب ادامه دهد. همین توهمات بود که برخی را به کشیدن نمودارهای عجیب و اعلام نرخ بیش از 40 هزار تومانی ترغیب کرد.
میتوان گفت ریسک ریزش شدید ارزش پولی ملی برای اقتصاد هر کشوری ممکن است وجود داشته باشد به خصوص که این کشور مانند ایران گرفتار یک بیماری هلندی و سبدی تکبعدی از درآمد ارزی باشد (عمدتا بر پایه نفت). تحت شرایط خاص دلار میتوانست به رشد خود دهد. برای مثال هراس از تشدید نزاع سیاسی یا مجوز جولان ویرانگر بانکها در اقتصاد کشور. اما همانطور که در گزارشهای متعدد «دنیای بورس» در عنوان شده بود دلار بهپیشواز بدبینانهترین سناریوها از آینده سیاسی و اقتصادی کشور رفته است که در شرایط کنونی با وجود تمام مشکلات موجود فاصله زیادی از این سناریوها وجود دارد.
بر این اساس به عطش دلار برای کمترین اخبار مثبت یا گامهای حتی کوچک سیاستگذار ارزی در فضای کاملا منفی، برای حرکت در مسیر نزولی اشاره شد. به پشتوانه بررسی عوامل بنیادی در بازار ارز مانند ارزش نقدینگی کل کشور به نسبت دلار (جهش قدرت منابع ارزی کشور در برابر نقدینگی) نیز این موضوع مطرح شد که تلنگری برای سقوط دلار از سطوح 17 یا 18 هزار تومانی کافی است.
در ادامه مشاهده شد که با یک دخالت نهچندان عمیق ناگهان سقوط چند هزار تومانی دلار رقم خورد (میانه مهر). حباب قیمتی دلار بارها طی این مدت مورد تاکید بود اما همانطور در بررسی اثر دانینگ-کروگر بر بازار ارز و بورس اشاره شد، عمده مبنای خرید و فروش در بازارهای مالی کشور بیش از آنکه پشتوانه تحلیلی داشته باشد، از توهم ذهنی معاملهگر نشات میگیرد و حتی افراد بسیاری که از آنها با عنوان کارشناسان اقتصادی یاد میشود نیز عامل زیان خود و اطرافیان میشوند. این موضوع ناشی از توهم دانایی از یک بازار با هزار و یک متغیر است. در چنین شرایطی برخی با چنان اعتماد به نفسی در خصوص حرکت قیمتی یک سهم یا نرخ ارز صحبت میکنند که نظرات آنها بیش از آنکه جنبه تحلیلی داشته باشد، به پیشگویی و توهمات ذهنی نزدیکتر است؛ بر این اساس همانطور که گزارش مزبور اشاره شد اگر نوسانات قیمتی در هر بازاری برای شخصی بسیار بدیهی است یا اینکه در ابتدای نمودار اثر دانینگ-کروگر قرار دارد (احمق کامل) یا اینکه کارشناس خبره در این بازار محسوب میشود.
این موضوع در شرایط کنونی حتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. چه بسیار افرادی که دلار بالای 15 هزار تومان خریداری کردهاند و در شرایط کنونی بیش از 30 درصد زیان را متقبل شدهاند. از نگاه این افراد (ذهنیت مالکیت در اظهارنظر این افراد اثرگذار است) نزول کنونی نرخ دلار مقطعی است و دلار در آینده دوباره رشد میکند. حال اینکه این افراد نیازهای ریالی نه از فروش ارز (به عنوان دارایی) خود بلکه از طریق تسهیلات با سودهای بالا تامین میکنند تا زمان بیشتری را خریدار کنند، حال اینکه اگر آنچه در ذهن آنها شکل گرفته باشد، بیش از آنکه مبنای تحلیلی داشته توهم ناشی از نوسانات اخیر بازار باشد، زیان دوچندانی را باید متحمل شوند (خواب سرمایه و همچنین پرداخت سود تسهیلات).
دلار در یک ماه منتهی به موعد رسمی آغاز تحریمهای آمریکا بازی جالب توجهی را در پیش گرفت. بر این اساس در سه هفته مانده به آغاز رسمی تحریمهای آمریکا بر اقتصاد کشور در گزارشی با عنوان «سه هفته نفسگیر در بازار ارز» بار دیگر به بررسی ذهنیت موجود در خصوص رشد نرخ دلار در مقابل فشار عوامل بنیادی پرداخته شد.
در 6 آبان طی گزارشی با عنوان «یک هفته مانده تا پایان تلاطم ارزی» به نقد نظراتی که عمدتا بر اساس تجربه بسیار کوتاهمدت فعالان شکل گرفته بود، پرداخته شد. مطابق با انتظارات دلار و به دنبال آن سکه در مسیر نزولی قرار گرفت. طی این مدت راهکارهای مختلفی از سوی بانک مرکزی در پیش گرفته شد. با این حال نکتهای که وجود داشت و پیش از این «دنیای بورس» به آن اشاره کرده بود، تلاطم شدید در بازار ارز و به دنبال در اقتصاد کشور به دنبال خلا حضور بازارساز ارز بود.
حضور بازارساز از اوایل آبان و پس از چندین ماه غیبت در روزهای نخست آبان کاملا با گذشته متفاوت بود. بازارساز سیاستهای پوپولیستی گذشته که نتیجهای جز هدر دادن ارزهای بانک مرکزی را به دنبال نداشت، کنار گذاشته بود. بازی که بازارساز با دلالان به منظور بیاعتباری سفتهبازی در بازار ارز به راه انداخت نقش مهمی در کنترل نوسانات دلار داشت. در این بین البته اثرگذاری سایر عوامل که موجب کاهش سرعت گردش نقدینگی در بازار ارز نیز اهمیت بالایی دارد. با این حال تمامی این عوامل نشان از تغییر رفتار سیاستگذار داشت.
دلار مطابق با انتظارات و همانطور که در 11 مهر اشاره شده بود به 10 هزار تومان نزول یافت. در این خصوص تاکید شده بود که اگر دلار کف 11 هزار تومانی را رها کند باید در انتظار نزول شدید دلار بود. در این شرایط سطح روانی 10 هزارتومانی عموم را به واکنش واداشته و فروش دلار را دستور کار قرار داده است. با این حال همانطور که در گزارشهای «دنیای بورس» از بازار ارز اشاره شده بود، لازم است سیاست منطقی بازارساز ارزی ادامه پیدا کند.
مشاهدات «دنیای بورس» از معاملات امروز بازار ارز تهران از افزایش تعداد فروشندگان خبر میداد. این فروشندگان اگر در دام دلالان قرار میگرفتند احتمالا امروز نرخ دلار به کمتر از 9500 تومان نیز نزول مییافت اما در یک اقدام شگفتانگیز صرافی بانکها در نقش خریدار دلار از عموم حاضر شدند. نرخ اعلامی صرافی بانکها حتی از بازار بالاتر بود و در این میان نکته جالب توجه اعلامیه عمومی خرید دلار در تمامی شعب ارزی و صرافی بانکها توسط بانک مرکزی است. همانطور که در گزارش با عنوان «نبض ارز در دستان بازارساز» عنوان شد، لازم است بانک مرکزی در مسیر تند نزولی دلار مسیر منطقی اخیر خود را ادامه دهد و در نقش خریدار دلار در سطوح نزدیک به 10 هزار تومان ظاهر شود.
پیش از این در خصوص علت طرح چنین موضوعی کاملا توضیح داده شد، اما باید گفت بانک مرکزی باید و حتما به فکر راهاندازی بازار متمرکز ارزی باشد. در شرایطی که وضعیت قیمت جهانی نفت و دیگر کامودیتیها (به عنوان منابع اصلی درآمد ارزی کشور) نامشخص است از طرفی فشار تحریمی آمریکا نیز بر اقتصاد کشور ملموس است و علاوه بر کاهش درآمد ارزی کشور اثرات روانی خود را نیز مانند ماههای گذشته میتواند بر اقتصاد کشور بگذارد، نباید بانک مرکزی ریسک نزدیک کردن نرخ دلار به سطوح تعادلی و منطقی را بپذیرد. به نظر میرسد مهمترین هدفی که جنگ روانی ترامپ برای نابودی اقتصاد کشور به راه انداخته است، نوسانات شدیدی ارزی است تا به دنبال آن از ابرتورم در اقتصاد کشور و ایجاد نارضایتی در جهت منافع خود و به زانو دراوردن ایران استفاده کند. حال رفتار منطقی ارزی در چنین شرایطی میتواند ضربهگیری در برابر سیاستهای نابخردانه رئیسجمهور آمریکا باشد. همچنان میتوان گفت اگر سیاستهای منطقی در اقتصاد کشور در نظر گرفته شود میتوان بهترین زمان را برای اصلاح اقتصادی با فاصله گرفتن از سیاستهای پوپولیستی و نابودکننده شرایط کنونی دانست.
تشکیل بازار ارز واحد در اقتصاد کشور میتواند شوکی دوباره به نرخ دلار وارد کند و دلار را به کانال پایینتر سوق دهد. بر این اساس بانک مرکزی میتواند در شرایط کنونی کف دلار را نگه دارد و به صورت کامل دلالان بازار ارز را خسته کند و قدرت خود را در کنترل نوسانات دلار به بازار تلقین کند. عدم فشار ادامهدار مقام ناظر ارزی برای سوق دلار به کانال 9 هزار تومان (در حالیکه شرایط برای این امر کاملا مهیا بود اما صرافی بانکها از این اقدام عجولانه خودداری کردند) همچنان سیگنالی از رفتار منطقی بازارساز است. این رویه میتواند این امیدواری را ایجاد کند که برای چندین ماه دلار در سطوح کنونی نوسان کند نویددهنده ثبات بازار ارز پس از یک دوره طوفانی است. صرافی بانک ملی همچنان دلار را در سطح 1050 تومان خریدار است و این موضوع میتواند سیگنال امیدوارکننده از عدم تکرار سیاستهای اشتباه گذشته باشد. البته در این خصوص باید به مدیران دولتی، حکومتی و نمایندگان مجلس در خصوص نرخ دلار هشدار داد. اقتصاد کشور را توهم این مدیران به چنین تلاطمی در ماههای اخیر کشاند. در شرایط کنونی به جای اظهارنظر در خصوص دلار و حس قدرت گرفتن از افزایش ارزش پول ملی باید به این فکر باشند که برای جلوگیری از تعمیق رکود پنجرههای صادراتی را تقویت کنند تا از فرصت ارزی به دست آمده برای تقویت صادرات بهره کافی برده شود.
ادامه سیاستهای بانک مرکزی در حوزه ارزی و پولی، وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور و همچنین وجهه سیاسی کشور در بازار جهانی میتواند از مهمترین عوامل اثرگذار بر روند نرخ دلار در آینده باشد که باید با دقت تحلیل شود.