به گزارش می متالز، یکی از مهمترین نمونههای رشد قیمتی بر اساس روایتها، به قصهگویی درخصوص خودروییها و داغ کردن سهام این گروه در زمستان سال 94 بازمیگردد. طی مدت زمان کمتر از سه ماه شاخص صنعت خودرو رشد 218 درصدی را در بورس تهران تجربه کرد. حال اینکه این عدد رشد میانگین کل نمادهای گروه بود و برخی نمادها و حتی سهام خودروسازان بزرگ کشور رشدهای به مراتب بیشتری را تجربه کردند. در آن زمان نیز بسیاری از اهالی بازار که بعضا، سایر معاملهگران از آنها با عنوان کارشناس یاد میکنند داستانهایی جذاب را درخصوص آینده صنعت خودروی کشور به دنبال اجرایی شدن برجام نقل میکردند. این داستانها در کنار یک معیار اشتباه در ارزنده شمردن سهام یعنی افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها قرار گرفت تا به دستاویزی برای داغ کردن هر چه بیشتر قیمت سهام بدل شود. اما احتمالا هیچکس از خود نمیپرسد افرادی که در سطوح بالای قیمت مانند «خودرو» بیش از 400 تومانی اقدام به خرید کرده بودند، بعد از آن با قفل سرمایه و زیان سنگین چه کردند. بعضا این اشخاص پس از گذشت چندین سال نیز این سهام را در پرتفوی خود دارند و منتظر روز موعود و کسب مجدد سود هستند.
اگر قصههایی که آن زمان از خودروسازی کشور از سوی بسیاری از اهالی بازار نقل میشد در شرایط کنونی و با وجود وضعیت اسفناک صنعت خودروی کشور مطرح شود همچنان در نگاه بسیاری تحقق آنها دور از ذهن نباشد. زمانیکه سلیقه عموم معاملهگران بورسی نیز به این سمت کشیده میشود طبیعتا تعداد اعضای کانالهایی بالا میرود که در ذکر چنین داستانهای عامهپسندانهای تخصص بیشتری دارند. شاید در این میان خلاصهگویی نیز نقش اساسی داشته است که معاملهگران بورسی علاقه شدیدی به خواندن یک جمله برای ارزیابی از یک سهام دارند و این موضوع در تخصص کانالهای تلگرامی است.
چنین روایتهای جذابی گرچه در کوتاهمدت به رشد قیمتی سهام منجر میشوند و سهام را به مرز حباب میکشند اما در میانمدت با رونمایی از واقعیتها مسیر عکس قیمتی را در پیش میگیرند. در دور جدید و با اطمینان از حبابی شدن قیمت سهام دور جدیدی از داستانها آغاز میشود و در این شرایط نوسانگیران به نقل داستانهای جدید و بعضا بر پایه چند خط ساده روی میآورند. چنین عملکردی از سوی معاملهگران به هیچوجه سرزنش نمیشود زیرا اگر این باور وجود داشته باشد که بازار در نهایت به سمت سطوح تعادلی خود حرکت میکند ریسک چنین معاملاتی بر عهده خود سرمایهگذاران است و نباید در نقش دایه مهربانتر از مادر ظاهر شد.
با این حال در جهت آگاهیرسانی از وضعیت عمومی قیمت سهام و جلوگیری از جولان نقدینگی داغ لازم است شفافسازی از سوی سایرین صورت گیرد. طی روزهای اخیر بار دیگر جولان نقدینگی در گروههای بانکی و خودرویی را شاهد هستیم. عمده ارزش معاملات طی روزهای اخیر به این گروهها اختصاص پیدا کرده است؛ روز گذشته ارزش معاملات سهام بانکی و خودرویی بیش از نیمی از کل ارزش معاملات بورس یعنی بیش از 600 میلیارد تومان را به خود اختصاص داد. جولان اینچنینی نقدینگی گرچه میتواند نشان از رونق معاملات داشته باشد اما چنین تمرکزی بر یکی از گروهها و با توجه به وضعیت کلان حاکم و سابقه بورس تهران میتواند نشانه شکلگیری دور جدیدی از هیجان باشد. کارشناسان مختلف درخصوص شیوع دوباره چنین هیجاناتی ابراز نگرانی میکنند.
داستانسرایی درخصوص نمادهای بانکی بار دیگر به اوج خود رسیده است. بعضا با یک ضرب و تقسیم از سودآوری رویایی یک بانک خبر میدهند. گویا همین موضوع و جهش نرخ ارز توانسته تمامی ناترازی بانکها و بحران بانکی را در اقتصاد کشور بهصورت کامل حل کند. موضوع افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی نیز بر مدار هیجان خالص حرکت میکند. برخی در حالی این موضوع را معیاری برای ارزندگی سهام مطرح میکنند که هیچ اطلاعی درخصوص اینکه چرا شرکت به چنین وضعی کشیده شده است ندارند.
«دنیای بورس» در گزارشی به سناریوی رشد چندصد درصدی شاخص بورس اشاره کرده بود. در این گزارش عنوان شد که اگر واقعا افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی ملاکی بر جذابیت سهام است با توجه به پتانسیل این موضوع برای تمامی شرکتهای بورسی شاخص بورس توانایی رشد چندصد درصدی را دارد. چون شرکتی با زیان آنچنانی مواجه نیست که مشمول ماده 141 قانون تجارت شود یا اینکه هزینه اضافی را صرف ارزشگذاری مجدد داراییها کند، دلیل نمیشود که از این پتانسیل غافل شود. اتفاقا مدت زمان زیادی از ارزشگذاری داراییهای شرکتهایی که در شرایط کنونی برنامه افزایش سرمایه از این محل را در دستور کار قرار دادهاند، نمیگذرد و این در حالی است که بسیاری از شرکتها که وضعیت عملیاتی مناسبی دارند و با مشکل زیان انباشته سنگین مواجه نیستند، به دنبال پایین بودن ارزش دفتری، پتانسیل افزایش سرمایههای به مراتب سنگینتری را دارند. بر این اساس بورس با چنین روایتی توانایی رشد چند صد درصدی را دارد؛ همان مسیری که افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی برای برخی شرکتها در شرایط کنونی رقم زدهاند.
روایتها و داستانسرایی کار چندان دشواری نیست. با این حال این مخاطب است که باید دید تحلیلی مناسبی را اتخاذ کند تا صواب را از خطا تشخیص دهد در غیر اینصورت میتواند با زیان سنگین مواجه شود. با مفروضات نسبتا خوشبینانه برای برخی شرکتهای ورشکسته میتوان چنان قصه گفت که داغی آن به سهام نیز منتقل شود. نمونههای زیادی از داستانسرایی در تاریخ بورس شنیده شده که در زمان واقعه باورپذیر بودند. برای مثال میتوان به روایتپردازی مدیرعامل کنتورسازی ایران برای این شرکت اشاره کرد. یا به داستانسرایی که پس از رسیدن دلار به 19 هزار تومان مطرح شد. ذکر این مسائل به این معنا نیست که این داستانها از تخیل نشات میگیرند اما هر سناریو را باید بر اساس واقعیتها و انتظارات تحلیل و بررسی کرد وگرنه نتیجه آن جز زیان برای سرمایهگذار در بر ندارد.