به گزارش میمتالز،به نظر میرسید که با ممنوع اعلام شدن قاچاق لوازم خانگی ازجمله تلویزیون از یک سو شاهد گسترش ضریب نفوذ همتاهای ایرانی در بازار باشیم و از سوی دیگر نظارتها و پیگیریها به گونهای باشد که دیگر خط و خبری از کالای قاچاق خارجی در بازار نباشد. اما بر خلاف تصور نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه به عنوان مثال هم اکنون بین ۵۰ تا ۶۰ درصد بازار لوزام خانگی در اختیار برندهای خارجی خوش سابقه و قدیمی بازار است.
قاچاق تلویزیون در دوران ممنوعیت، عدم نظارت یا ...
بازاری که همانند سایر صنوف بر مبنای سودآوری فعالان آن شکل گرفته است؛ بنابراین طبیعی است که در این بازار کالایی برای عرضه وجود داشته باشد که تقاضا دارد. به بیان ساده این بازار همچنان برای کالاهای ممنوعه عطش دارد. چرایی آن هم باید در جای خود بررسی شود. با این حال پرسش اساسی این است که این کالاها که باید با ظرافت و دقت حمل شوند چگونه و از چه مسیری سر از بازار درمی آورد؟ آیا این حجم عظیم از تلویزیون از مدتها پیش درانبارها مانده اند و به تازگی سردرآورده اند؟ آیا با قاچاق سازمان یافته این کالا مواجه هستیم؟
قاچاق تلویزیون در دوران ممنوعیت، عدم نظارت یا ...
چه نهادها و سازمانها وچه کسانی مسئول رسیدگی به این مساله هستند؟ چون کالاهایی این چنینی خودشان نه دستی برای گرفتن دارند و نه پایی برای آمدن.
پس طبیعی است که آنها را میآورند؟ اینها چه کسانی هستند؟ آیا از ابزارهای پیش رفته استفاده میکنند؟ آیا شیوه قاچاق از شوطی به سبک و وسیله دیگری تغییر کرده است؟ آیا مبادی ورودی عوض شده اند؟ آیا از مبادی ورودی کشور تا بازارهای مختلف نظارتها کم شده است؟
در این جا با یک معادله چند مجهولی و یا چند معما مواجه هستیم؟ ورود کالایی مانند تلویزیون به کشور ممنوع و قاچاق محسوب میشود. اما این کالا همچنان وارد شده و در بازار به وفور یافت میشود؟ سه سال هم از عمر این قانون گذشته است.
سوال؛ این تلویزیون از کجا میآیند؟ آیا شاهد تکنولوژی جدید مثلا تلویزیون هوشمند پرنده هستیم که میداند کجا فرود بیاید؟ آیا بشر آنقدر پیش رفته کرده است که بذر تلویزیون میکارد و میپاید و به وقتش آن را درو میکند و به بازار میفرستد؟ هر چه قدر که این مثالها مسخره و بی مزه هستند به همین اندازه نیز ورود این کالاها در حجم وسیع به بازار نیز مسخره و غیر باور هستند.
مگر ممکن است که این میزان از اشغال بازار بدون واکنش قانون گذارن و مجریان اجرای آن باشد و بماند. مگر میشود که یک قانون از سر تفریح و تفنن تصویب و ابلاغ شود؟ چه درست و چه غلط این قانون برای حمایت از تولید داخل ابلاغ شده است؟ آیا قانون گذار نباید پیگیر باشد؟ چه اتفاقی در این میان رخ داده است که این خیل عظیم با خروج ارزهای کشور سر بازار در میآورند؟ ایا نظارت نهادهای نظارتی کیفیت و دقت لازم را ندارد؟ آیا قرار بر ندیدن است؟ آیا قرار است که این قانون فرمالیته باشد؟ یعنی هم سودا حمایت از تولید داخل داشته باشیم و هم بخواهیم مزاج بازار را عوض نکنیم.
آیا در خوانش قانون دچار اشتباه نشده ایم؟ ایا در این فقره جهان وطنی فکر کرده و کشورهای مبدا واردات را جزئی از جهان خود میپنداریم؟ در این خصوص پرسشهای زیادی میتوان مطرح کرد و از زوایای گوناگون به آن پرداخت. اما به نظر میرسد برای شروع بد نباشد که از نهادهای نظارتی اعم از نظامی و انتظامی که در مرزها و در طول مسیر قرار دارند بخواهیم که در این مورد شفاف سازی کند؛ بنابراین بازهم این پرسش مطرح میشود؛ یک کالای مشخص مانند تلویزیون که حجم، شکل و اندازههای مشخصی دارد در دورانی که ورودشان به کشور ممنوع است از چه کانال و مسیرها و با چه ترفندهایی مسیر طولانی مرزها تا شهرها طی میکنند؟
منبع: ال کا ایران