به گزارش می متالز، هدف اصلی از این سیاست که از آن تحت عنوان "پیمان بینالمللی جلوگیری آلایندگی کشتیها " یا MARPOL یاد میشود، کاهش گازهای گلخانهای منتشر شده از کشتیها در دریا است. آغاز این پیمان به سال 1973 برمیگردد؛ زمانی که برای کاهش مقدار مواد آلوده و خطرناک زیستمحیطی که سوزانده و یا در دریا ریخته میشد، قوانین قبلی در پیمان بازل تغییر و بهروزرسانی شد و بهصورت پیمان حاضر در آمد.
در نواحی کنترل میزان انتشار گازهای گلخانهای (ECA) که بهصورت سختگیرانهای سیاست حداقل گوگرد محتوی (کمتر از 0.1 درصد) اعمال میشود، شرایط به منوال قبل باقی خواهد ماند. سایر نواحی تحت پیمان MARPOL و شرایط آن، عبارتند از : دریای بالتیک، دریای شمالی، نواحی مشخصی در آمریکای شمالی و نواحی مشخی از دریای کارائیب.
گرچه هنوز شفافیت دیده نمیشود، با این وجود در چشمانداز فعلی بعضی نقاط روشنی نیز وجود دارد. یکی از نکات منفی در اینباره این است که با وجودی که تنها یکسال به عملی شدن این قانون باقی مانده است، هیچگونه اقدام عملی در بین صاحبان کشتیها مشاهده نشده است. در حال حاضر یک احتمال بالایی وجود دارد که میتواند پیشبینی قیمتها (هزینههای حمل و نقل) را محقق نسازد و همچنین هنوز بهطور دقیق نحوه تأثیر آن از لحاظ ریسک قیمتی و همچنین مسائل لجستیکی مشخص نیست. به گفته مارتین لاسک سردبیر نشریه کشتی و کانتینر، تصمیم جدید سازمان بینالمللی دریانوردی از سال 2020، یکی از تعیینکنندهترین تصمیمات از زمان جایگزین کردن زغالسنگ به عنوان سوخت بوده است.
در حال حاضر حداکثر مقدار گوگرد محتوی مجاز برای سوختهای کشتیها حدود 3.5 درصد است؛ در حالی که میانگین مقدار گوگرد سوخت سنگین نفتی (HFO) که رایجترین نوع سوخت دریایی تا به امروز بوده، در حدود 2.7 درصد است. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، مقدار حداکثر مجاز گوگرد محتوی تا سال 2020، به 0.5 درصد کاهش خواهد یافت. تنها کشتیهایی که مجهز به سیستم تصفیه گاز خروجی (اسکرابر) هستند از سال 2020 قادر خواهند بود همان مخزن سوخت کنونی را داشته باشند و طی یک بررسی که اخیرا انجام شده حداکثر تنها 20 درصد صاحبان کشتی قادر به نصب اسکرابر هستند. سایرین مجبور خواهد بود برای جلوگیری از انتشار گوگرد، از سوختهای جایگزین دیگری همچون LNG استفاده کنند.
تعدادی از تولیدکنندگان سوخت، در حال حاضر سوختهایی با گوگرد محتوی کمتر از 0.5 درصد تولید میکنند اما دشواری در ساخت این محصولات، باعث شده میزان تولید بالایی نداشته باشند و در حال حاضر به مراکز پالایشگاهی بزرگ در سنگاپور و ARA محدود میشود. همچنین این نوع سوختها، پریمیوم و قیمتهای بیشتری را نسبت به سایر سوختها در بازار دارند. در این بین گروه اندکی از کشتیها از LNG (گاز طبیعی مایع) استفاده میکنند و این میتواند یک فرصت استثنایی برای تولید این محصولات پدید آورد.
انتظار میرود اغلب کشتیها، سوختهای خود را به MGO (گازوئیل دریایی) تغییر دهند که با هزینه کمتری نسبت به سایر سوختها، تحت فرآیندهای پالایش ثانویه میتوان مقدار گوگرد آن را به حد مطلوب کاهش داد. این آسانترین مسیر به نظر میرسد؛ چرا که به سرمایهگذاری چندانی نیازی ندارد، اما در عمل چون قیمت بالاتری نسبت به سایر سوختها (همچون HFO) دارد سبب افزایش هزینههای حمل خواهد شد. به عنوان مثال دادهها نشان میدهند در 5 سال گذشته میانگین قیمت هر تن MGO نسبت به HFO در روتردام، بالغ بر 255 دلار بیشتر بوده است. انتظار میرود کاهش تقاضای سوخت فسیلی منجربه کاهش قیمت سوخت HFO و بالا رفتن قیمت MGO شود. در نمودار شماره 1، قیمتهای فعلی 2 سوخت در بنادر مختلف مقایسه شده است.