یثربی دکترای خود را در رشته منابع زمین (Earth Resources) از دانشگاه اگستر انگلیس، مدرسه معدن کَمبورن گرفته است. او همچنین عضو هیاتعلمی افتخاری دانشگاه اگسِتِر انگلیس و فارغالتحصیل مدرسه کَمبورن این دانشگاه است. او در گفتوگو با از جایگاه بخش معدن در اقتصاد امروز کشور گفت و به تاثیری که این صنعت نوپا میتواند در جلب توجه افکار عمومی به نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری داشته باشد، پرداخت. نتیجه گفتوگوی یک ساعته با بیژنی در این عبارت خلاصه میشود: «ایران به اشتغالزایی نیاز دارد و معدن بسیار اشتغالزاست.»
از آن جهت که انتخابات نزدیک است و امسال نیز سال «اقتصاد مقاومتی؛ تولید، اشتغال» نامیده شده است، معتقدم بخش معدن بخشی است که میتواند بیشترین تولید و اشتغال را داشته باشد، چون تولید و اشتغال دقیقا دو مولفه یک معادله هستند که در طرف یک مساوی قرار گرفتهاند، اگر تولید نباشد، اشتغال نیست. در نتیجه با توجه به اینکه معدن میتواند بازار بسیار جذابی از نظر کارآفرینی داشته باشد، پیش از انتخابات پرداختن به مبحثی مبتنی بر ایجاد ارتباط بین معدن، کارآفرینی و رئیسجمهوری آینده جالب توجه است.
اگر بخواهیم از ابتدای انقلاب تا به حال بررسی از کسانی که رئیسجمهوری بودند، داشته باشیم و ببینیم براساس چه معیاری بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شدند، میبینیم که اوایل انقلاب در شرایطی که چهره سیاسی کشور عوض شده بود و به دنبال آن افرادی که در مسند کار قرار گرفته بودند، چهرههای جدیدی بودند که هر چند بهدلیل مبارزات انقلابی برای افکار عمومی آشنا بودند اما چهره رسانهای نداشتند چون پیش از پیروزی انقلاب اخباری از آنها منتشر نشده بود، در نتیجه این افراد را تنها از چهرههایی که رسانههای پس از انقلاب از آنها نشان میداد، میشناختند نه بر مبنای برنامههای آنها، در نتیجه در آن زمان رایدهی بر مبنای این شاخص بود که چه کسی چهره رسانهای جذابتری دارد و آنچه باعث شناخت افکار عمومی از آن فرد میشد این بود که آن چهره تا چه اندازه در میان عموم مردم شناخته شده است و پس از آن برنامه فرد نامزد براساس مقتضیات سنجیده میشد.
ممکن است متفاوت باشد اما بُرد با توده جامعه است که تعداد بیشتری را تشکیل میدهند و کسی پیروز است که مطالبه آنها را هدف قرار دهد. بهعنوان نمونه من در اوج مناظرات سیاسی ترامپ و کلینتون در امریکا از نزدیک شاهد مناظرات سیاسی بودم و میدیدم در دانشگاه و جامعه آکادمیک همه بدون استثنا کلینتون را بهعنوان نامزد منتخب خود معرفی میکردند، این بخش همان جامعه نخبه بودند که در دانشگاه معدن کلرادو مخاطب من بودند. وقتی از دانشگاه به جامعه میآمدم در گفتوگو با مردم عادی منتخب آنها دونالد ترامپ بود و پاسخ آنها به چرایی این انتخاب این بود که مطالبه اصلی آنها در شرایط حاضر بهبود شرایط اقتصادی است و این فرد به عنوان یک تاجر از عهده آن برمیآید؛ علاوه بر آنکه چهره رسانهای هم داشت و برای افکار عمومی به عنوان یک تاجر مشهور شناخته شده بود. مردم هم به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی بودند، این شد که برخلاف آنچه همه فکر میکردند که کلینتون رای بیاورد دونالد ترامپ رئیسجمهوری شد، حتی رهبری ایران هم این را گفته بودند آن کسی که حرف دل مردم را میزند، پیروز میشود. همین اتفاق در خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هم روی داد، من در اوج رایگیریها در انگلیس بودم در آنجا هم جامعه آکادمیک مایل به جدایی از اتحادیه اروپا نبودند و عموم مردم چه آنهایی که اصالت انگلیسی داشتند و چه آنها که مهاجر بودند مایل به جدایی بودند، پس از پایان رایگیری باز هم رای عمومی جامعه بود که پیروز شد در حالی که دو حزب حاکم بریتانیا، کارگر و محافظهکار مخالف خروج بریتانیا از اتحادیه بودند اما در نهایت آنچه رای آورد خروج بریتانیا از اروپا بود یعنی آنچه عوام میخواستند بود نه نخبگان، چراکه مطالبه بیشتر مردم این بود. نرخ بیکاری به دلیل تعداد زیاد مهاجران به انگلیس بالا رفته بود. به همین دلیل وقتی نخست وزیر به دنبال این جدایی استعفا داد، فردی نخستوزیر شد که پیش از آن وزیر امور مهاجرت بود یعنی «ترزامی» تا بتواند جریان مهاجرت را ساماندهی کند، پس به این نتیجه میرسیم که امروز مطالبات مردم در انتخابات حرف نخست را میزند.
در انتخابات سال ۷۲ مردم به دنبال یک تغییر بودند، بنابراین رئیس دولت اصلاحات با وعده تغییر بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شد. در سال ۸۲ مطالبه مردم تغییر کرد. آنها دنبال فردی میگشتند که احساس کنند از جنس خودشان و در دسترس آنهاست بنابراین محمود احمدینژاد هرچند چندان رسانهای نبود و چون شهردار تهران بود، در نهایت تهرانیها او را میشناختند، با تمرکز بر شعارهایی که مطالبات مردم را تامین میکرد، رای آورد. همهجا و در هر دورهای همین است، کسی رای میآورد که مطالبه مردم را در زمانه خود بفهمد و با تمرکز بر آن پیش برود. مطالبه امروز مردم چیست؟ اشتغال. مطمئن باشید نامزدی رای خواهد آورد که بگوید میتواند معضل بیکاری را برطرف کند و در مناظرات خود بر حل این معضل مانور دهد.
نخست تجربه شخصی و پس از آن آنچه رسانهها اعلام میکنند، رقم ۶میلیون نفری از تعداد بیکاران کشور است که این تعداد بیکار برای جامعه هزینه دارد. کاهش نرخ ازدواج و افزایش نرخ طلاق هم گواه وجود معضلات اقتصادی ازجمله بیکاری است. برای فهم معضلات اعضای جامعه باید در میان آنها رفت. من و شما با نشستن پشت میز نمیتوانیم درکی از واقعیت مشکلات جامعه داشته باشیم تجربه من هم از تماس و گفتوگو با اعضای جامعه مرا به این نتیجه رساند. علاوه بر همه اینها رهبر معظم انقلاب امسال را با عنوانهای تولید و اشتغال نامگذاری کردند و در واقع ایشان پرچمی را بالا بردند که رئیسجمهوری آینده باید آن را مرکز توجه خود قرار دهد.از ارتباط اشتغال و بخش معدن بگویید. میتوانم ادعا کنم که تمام مشاغل به نوعی با معدن ارتباط پیدا میکنند با این توضیح که با اکتشاف یک معدن و پس از آن راهاندازی، تولید و فروش مجموعه گستردهای از سایر علوم، فنون و تخصصها چه معدنی و چه غیرمعدنی به آن جذب میشوند، انواع نیروهای فنی، خدماتی و بازاریابی تا گروه پزشکی و انواع رشتههای علوم مهندسی و انسانی؛ در یک کلام زمینه اشتغالزایی در معدن بسیار بالاست. از سویی ما ازنظر تنوع مواد معدنی در جهان رتبه ۱۲ را داریم آن هم با ظرفیت بسیار بالا اما از نظر تولید مواد معدنی در دنیا جایگاه اصلی خود را نداریم. به نظر من این حوزه «یتیم» واقع شده است به دلایلی مانند اینکه هرگز به این سمت حرکت نداشتیم، شاید بهدلیل داشتن نفت که سالهاست مسئولان ما فریاد میزنند باید از اتکا به صنعت نفت دوری شود، اقتصاد مبتنی بر نفت اقتصاد کشور را نمیسازد هر اتفاقی که بر فروش نفت تاثیر بگذارد اقتصاد ما را از خود متاثر میکند و با کمبود نقدینگی روبهرو میشویم که بدون نقدینگی هم امکان تولید و اشتغال نیست. ما باید به سمت یک جایگزین حرکت کنیم. از طرفی معدنکاری در ایران به صرفه است زیرا نیروی کار در کشور ما ارزان است، امکان دسترسی به آبهای آزاد و آبهای دریاچه مازندران وجود دارد، همچنین نرخ حاملهای سوخت در ایران پایین است که این بخشها باعث میشود هزینه هر کسبوکاری در کشور پایین بیاید، وقتی هزینه کار پایین بیاید سود و ارزش خالص فعلی پروژه بالا میرود. تجربه سالها زندگی در خارج از کشور به من نشان داده معدنکاری در ایران برای سرمایهگذاران خارجی هم بسیار جذابیت دارد، اما ما در این حوزه تبلیغ و بازاریابی چندانی نکردیم، کارهایی که در زمینه نفت بهدلیل تکیهای که اقتصاد کشور بر آن دارد، دائم انجام میشود.
معدنکاری یک پروژه طولانیمدت است که نیاز به حوصله زیاد دارد و به نظر من این وظیفه بر دوش اصحاب رسانه است که به سرمایهداران آموزش دهند به سمت و سوی سرمایهگذاری طولانیمدت پیش بروند که عامل اشتغالزایی در بازههای زمانی بلندمدت است بهطور مثال اگر یک معدن ۳۰ سال کار کند، یعنی برای ۳۰ سال نیروی کار عظیمی مشغول به کار است، آیا حوزهای مانند ساختمانسازی که اینچنین سرمایهها را به خود جذب کرده تا این اندازه ظرفیت اشتغالزایی دارد؟ ما در کشور بهدنبال تولید با ارزشافزوده نرفتیم، همچنین در حوزه معدن خامفروشی میکنیم که این نیز یکی از بزرگترین مشکلات است. ما هنوز به دنبال صنایع هایتک در حوزه معدن نرفتهایم. به نظر من آن کسی میتواند در انتخابات آینده پیروز شود که اثبات کند برنامهای دارد که میتواند برای کشور تولید ارزشافزوده کند. بخش معدن میتواند ارزشافزوده بالایی برای کشور داشته باشد به همان دلایلی که پیشتر گفتم ازجمله تنوع، دسترسی آسان و ارزانی نیروی انسانی و... بنابراین یکی از مباحثی که انتظار میرود در مناظرات انتخاباتی، نامزدها در آن به چالش کشیده شوند، این است که برای بخش معدن کشور چه برنامههایی دارند و آیا قصد دارند این بخش را بهعنوان یک بخش اشتغالزا و تولیدگر فعال کنند؟ ما در سال اقتصاد مقاومتی هستیم، اقتصاد مقاومتی تولیدگر و بهشدت مخالف با واردات بوده، ارزآور است و ارزبر نیست. در امریکا که ۲۴درصد اقتصاد دنیا را در دست دارد، ترامپ وعده نوسازی زیرساختها را داده است. این اتفاق میتواند نیاز جهان به فلزات را بالا ببرد که منجر به افزایش نرخ مواد معدنی به ویژه تا سال ۲۰۲۰ میلادی (۱۳۹۹) میشود. این یعنی بهترین فرصت برای تولید که خوب است با توسعه فناوریها فرآوری هم همراه باشد و ما دیگر خامفروش نکنیم و تولیدکننده محصول ساخته شده از مواد معدنی باشیم در شرایطی که مواد اولیه، تخصص و امکانات آن را در اختیار داریم. وقتی تولید کنیم نیروی کار بیشتری نیاز داریم که میتوانیم فرصتهای بیشتری برای اشتغالزایی بیافرینیم.
قانون مالیاتی کشور باید بازنگری شود. قانونی که اکنون داریم از تولیدکننده حمایت نمیکند و یکی از عواملی است که مانع سودآوری تولید میشود در غیر این صورت تولید سودآور و اشتغالزاست. همچنین انتظار تغییر درباره قانون کار نیز وجود دارد. معضل بزرگ دیگر هم برمیگردد به اینکه معدنکاری در کشور ما خلاصه شود در همین چند معدن بزرگ، در حالی که معدنکاری امروز دنیا معدنکاری کوچک است با این حسن که این مدل از معدنکاری امکان خدماترسانی و اشتغالزایی را بهصورت پراکندهتر در بخشهای مختلفی فراهم میکند. برای نمونه فرض کنید معدن مس سرچشمه را به ۵ معدن کوچک در کشور تقسیم و پراکنده کنیم بهطور قطع امکانات موجود برای این معدن نیز در ۵قسمت پراکنده میشود. از آن جهت که ساخت یک معدن نیاز به ارائه خدمات برای نیرویانسانی آن دارد و به ایجاد آبادانی منطقه و جذب امکانات رفاهی میانجامد آنهم به منطقهای که تا پیش از آن یک زمین لمیزرع تلقی میشد. یکی از معضلاتی که در کشور ما وجود دارد قاچاق است اگر در مناطقی که قاچاق اتفاق میافتد فرصتهای اشتغال که معدن میتواند آنها را بیافریند وجود داشته باشد، مردم منطقه به دنبال کولبری یا هرگونه فعالیت قاچاقی نخواهند بود. مشکل بیکاری فقط با باز کردن در وزارتخانهها و استخدام نیروی انسانی حل نمیشود، این کار فقط صندوق ذخیره ارزی ما را خالی میکند و تنها با تولید، فرصت اشتغال و ثروتاندوزی داریم و بالاترین ظرفیت تولید در کشور ما اکنون در حوزه معدن وجود دارد. بهویژه با رشد جذب سرمایهگذاری خارجی، سرمایهگذاران خارجی نیز نمیتوانند هیچجا بهتر از ایران پیدا کنند.