به گزارش میمتالز، تالابهای زاغمرز به مساحت 200 هکتار در شرق استان مازندران و در فاصله 200 تا 300 متری جنوب دریای خزر در شمال شهرستان نکا-بهشهر واقع شده است. راه دسترسی به این تالابها از طریق جاده ساری-گرگان و جاده فرعی نکا به زاغمرز و همچنین جاده فرحآباد به گهرباران است.
تالابهای زاغمرز شامل چهار بخش است که در امتداد شرقی-غربی و به موازات ساحل جنوبی دریای خزر کشیده شدهاند و عبارتند از تالاب لپو (شامل بخش شرقی و غربی)، تالاب شیرخوان (شیرخان) و تالاب پلنگان و مجموع این تالابها را در اصطلاح محلی لپو مینامند.
این تالاب از شمال به بندر امیرآباد، از شمالغرب به مجتمع صنعتی کشتیسازی ایران صدرا و نیروگاه برق نکا، از شرق به خلیج گرگان و میانکاله و از جنوب به باغهای مرکبات و زمینهای کشاورزی محدود میشود.
در سیستم طبقهبندی کنوانسیون رامسر این تالابها در گروه تالابهای ساحلی، شامل دونهای ماسهای، دماغهها، خور و سیستمهای تپهای و دونهای مرطوب ساکن قرار میگیرد. البته در برخی منابع این تالاب را در گروه تالابهای ساخت انسان (آببندان) نیز قرار میدهند.
تالابهای زاغمرز در پلیستوسن با دریای خزر در ارتباط بوده و در مقاطع زمانی بعدی با قطع ارتباط با دریای خزر بخشی از خلیج گرگان محسوب میشدند که اثر این خویشاوندی دیرینه با خلیج به صورت ماندابهایی در حد فاصل خلیج گرگان و پلنگان قابل شناسایی میباشد. امروزه تغذیه این تالابها توسط آبهای جوی و رودخانههای محلی است که سبب کاهش شوری آب شده است.
با ایجاد لنز غیر قابل نفوذ میان تالاب و دریای خزر، ارتباط میان آب تالاب و دریا از میان رفته و تأثیرپذیری آن به حداقل رسیده است و شرایط برای کاهش شوری آب تالاب فراهم شده است.
تالابهای زاغمرز در منطقه دشت ساحلی قرار دارند و با رسوبات کواترنری احاطه شده است و با توجه به ورود رودخانه تسکارود از شاخههای نکارود به تالاب لپو، برخی عناصر نادر خاکی نظیر ایتربیم، ایتریم، سریم، نئودیمیم و گادولینیم در رسوبات بستر آن مقادیر بالاتری نسبت به میانگین پوسته قارهای، رودخانهای و متوسط عناصر در منطقه نشان میدهند. همچنین مقدار اورانیم و توریم در رسوبات بخشی از بستر تالاب لپو دو تا سه برابر میانگین پوسته قارهای است.
کانیهای سنگین غیرفلزی مشاهده شده در مقاطع میکروسکوپی رسوبات بستر تالاب، شامل پیروکسن، آمفیبول، بیوتیت، کلریت، زیرکن، روتیل و آپاتیت میباشد که فراوانی آنها از کانیهای فلزی بیشتر است. کانیهای فلزی شامل هماتیت، مگنتیت، ایلمنیت و پیریت است.
تمرکز برخی آلایندههای زیست محیطی مانند کبالت، سرب، کادمیم و نیکل در بخشهای شمالی تالاب و همجوار با بندر امیرآباد، کشتیسازی صدرا و نیروگاه نکا در مقایسه با سایر نقاط قابل توجه است، منشأ احتمالی این عناصر مرتبط با فعالیتهای آنتروپوژنیک نظیر رسوبات آلوده اتمسفری ناشی از کارخانههای صنعتی، پساب مناطق آلوده است که وارد اکوسیستمهای آبی میشود
با توجه به اهمیت تالابها بهعنوان زیستگاه حیاتوحش و گیاهان آبزی، وسیله کنترل سیلاب، جلوگیری از فرسایش سواحل، نگهداری و حفظ کیفیت آب از طریق به تله انداختن رسوبات، جلوگیری از هجوم آب شور دریا در مناطق ساحلی، بهعنوان عامل کاهش باد، بهعنوان جاذبه گردشگری، تأمین آب شرب، حفاظت کشاورزی، صنعت و تجارت، تغذیه سیستمهای آب زیرزمینی، به عنوان پناهگاههای با ارزش حیات وحش و حمایت از اقتصاد محلی و صنایع روستا انجام یک سری اقدامات برای محافظت از تالابها و تپههای ماسهای در این محیطها با توجه به حساسیتهای اکولوژیکی آنها ضروری است.
برخی عوامل طبیعی و انسانی به تپههای ماسهای آسیب میرسانند. عوامل طبیعی شامل فرسایش بهوسیله امواج یا باد و آتش و عوامل انسانی نظیر توسعه صنعتی و مسکونی خیلی نزدیک به سواحل، ایجاد خطوط ارتباطی و راههایی در عرض تپهها (برای انسانها و جانوران)، چریدن جانوران و در بعضی موارد معدنکاری است. همه این عوامل بر روی سیکل تپههای ماسهای، تالابها و پوشش گیاهی روی آن تأثیر منفی میگذارند و اندیشیدن راهکار در این خصوص در کوتاهترین زمان ممکن ضروری به نظر میرسد.
شایان ذکر است، تالابها حدود 6 درصد از سطح کره زمین را فرا گرفتهاند و مساحت آنها در مجموع بالغ بر 885 میلیون هکتار است که حدود 214 میلیون هکتار از آن در کنوانسیون رامسر ثبت شده است. تالابهای ایران از لحاظ مساحت تنها مقدار ناچیزی (3/0 درصد) را شامل میشود اما تنوع اقلیم و شرایط ویژه توپوگرافی و زمینشناسی سبب ویژگیهای منحصر به فرد این تالابها شده است.