به گزارش میمتالز، یکی از شاخصهای تاثیرگذار برای برنامهریزی بلندمدت و بهمنظور توسعه همهجانبه منتج به افزایش بهرهوری معدن، تربیت و پرورش نیروی متخصص کارآمد و ماهر است که تنها با گذراندن دوره تحصیلات تکمیلی و عالی بهدست نمیآید. هدفگذاری برای نیل به این مهم نیازمند آموزشهای اخلاقی، مطالعات اجتماعی و آموزشهای تخصصی و ویژه در دورههای ابتدایی تا دانشگاهی است. در برنامهریزی هر سیستمی باید برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت باید گنجانده شود که هر یک زمانبندی محدودی داشته باشد و بهینه بودن هر دوره در گرو دوره قبلی است. در بخش معدن با ۲ گروه که نیاز آموزشی متفاوتی دارند، روبهرو هستیم. یکی گروه سنی بزرگسال درگیر در عملیات معدنی که پرسنل شرکتها هستند و دیگر دانشآموزان و دانشجویان جوان و نوجوان است.
گروه اول بهجای پیروی از الگوی سنتی، که مربی دانش را به یادگیرنده منتقل میکند، باید بهنحوی عملی آموزش ببیند که یاد بگیرد یا آن جامعه آماری هدف اجازه بدهد که از تجربه خود استفاده کند و مفاهیم را به دنیای واقعی پیوند بدهد. بههرحال، مطالعات نشان میدهد که حدود ۷۰ درصد از کل آموزشها همچنان به شیوه تئوریک و از مربی به شاگرد است.
گروه دوم، نیاز به غربالگری در ساختار آموزش عالی کشور دارد که علاوه بر توانمندیهای تئوریک، امکان آموزش و کسب تجربه هنگام تحصیل را فراهم آورد. چهبسا وجود واحدهای دانشگاهی بهعنوان کارآموزی چندینساعته به این منظور طراحی شده که بهواسطه اجرایی و عملیاتی بیش از ۷۰ درصد فاقد اثربخشی بوده است. در واقع باید برنامهریزی در سطح کلان ملی انجام شود که در مرحله اول نقش آموزش در بهرهوری نیروی انسانی متخصصان معدن سنجیده و بعد خلأها بهصورت ریشهای ارزیابی و شناسایی و متناسب با آن چارهاندیشی شود.
بهنظر، ایجاد دپارتمانهای تخصصی مجزا بهمثابه آنچه برای عملیات انفجار شاهد هستیم، باید در سایر موارد هم ایجاد شود تا بهصورت عملیاتی و تحتنظارت متخصصان انجام گیرند. دوم برای بازنگری جدی در سرفصلها و ایجاد میانرشتهها حتما باید بهصورت آموزش تکبعدی و تخصصمحور گام برداشته شود. دورههای کارورزی مشترک دانشگاهی و مراکز صنعتی و معدنی باید بهصورت مستمر و متناسب با نیازسنجیها برگزار شود.
همه موارد مستلزم ایجاد معاونتهای آموزشی و پژوهشی یا حداقل ایجاد اداره کل فعال در بدنه دولت است که سیاستگذاریهای بلندمدت را متناسب با انجمنها، تشکلها، بنگاهها و نه بهصورت موازی بلکه بهصورت ملی راهبری منسجم و مستمر برنامهریزی کند. مراکز آموزشی متنوع و متعدد با ظرفیتهای فیزیکی بالا و از سویی، وجود نیروهای دانشگاهی متخصص بهعنوان نقاط قوت محسوب میشود، اما غفلت از وجود و حضور نیروهای متخصص، چه در گذشته و چه در زمان حال، بهعنوان نیروی مهاجرتکننده، خسارتهای جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت. حلقه مفقوده ارتباط میان دانشگاه با صنعت که بهواسطه ضعف سیستم آموزشی ایجاد شده، البته یکسویه هم نیست و در گرو سلایق مدیریتی در بخشهای معدنی بوده و هست که بحث مهارتآموزی بهعنوان بخشی از آموزش دانشگاهی است که توسعه نیروی انسانی متخصص را بههمراه خواهد داشت.
دوم، گرایشهای کلینگر با رئوس و سرفصلهای نامتناسب با نیازهای روز از جمله موارد ضعف است که بازنگری جدی در گرایشهای متناسب با برآورد صحیح و نیازسنجی شرایط کنونی و آینده امری ضروری بهشمار میرود. سوم پژوهشمحوری نظام آموزشی متناسب با نیازسنجی بلندمدت در تحصیلات تکمیلی بهمنظور گرهگشایی حداکثر تئوری مسئله و نه تکرار مکررات در زمینه پژوهشی است.
بهیقین مهارتآموزی در هیچ سطح و دورهای تمامشدنی نیست. استمرار آن به توسعه و بهرهوری بهینه نیروی انسانی کمک بسزایی خواهد کرد. در ایران، بنگاهها، تشکلها و انجمنها در این زمینه بهخوبی عمل کرده و میکنند، اما انسجام در بدنه وزارتخانه بهعنوان متولی آموزش و پژوهش که برآورد آماری منطبق بر نیازسنجیهای کوتاهمدت و بلندمدت را عهدهدار باشد، میطلبد و نگاهی ملی و حتی فراملی با ایجاد نقشهراه و الزام به سایر مجموعههای ذیربط در بحث مهارتآموزی امری بدیهی و ضروری است.
منبع: گسترش نیوز