این در حالی است که باز هم برخی جرقههای بزرگ از رشد قیمتها بهصورت انفجاری مشاهده شده ولی باز هم به سرعت مستهلک میشود. این موارد دوگانگی بازارهای کالایی را ترسیم کرده و نه خریداران به رشد قیمتها امیدوار هستند و نه فروشندگان به کاهش نرخ یقین دارند یعنی دورانی شکننده و خطرناک را تجربه میکنیم که ممکن است هر خروجی محتمل یا غیرمحتملی را تجربه کند که تنها باید چهره غالب در بازارهای جهانی را بیم و امید با طعم نگرانی مخابره کرد.
این وضعیت موجب شده حتی موسسات تحقیقاتی برجسته نیز از مخابره صریح دورنمای بازار خودداری کرده زیرا حداقل در کوتاه مدت، نقیض آن احتمال تحقق دارد. از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که حجم معاملات مخصوصا در بازارهای فلزی کاهش محسوسی داشته گویی فروشندگان دیگر میلی به فروش ندارند هرچند بسیاری از آنها هم اکنون در فاز زیان قرار دارند.
تجربه نشان داده بازارهای کالایی در نوسان قیمتها نیم نگاهی به یکدیگر دارند بنابراین رصد روند کلی قیمتها در غالب بازارهای کالایی میتواند ذهنیت بهتری را از آینده نوسان نرخها ترسیم کرده که تجمیع آنها را میتوان در شاخصهای کالایی برجسته ساخت. در یک ماه اخیر شاخص کالایی SGCI و CRB به ترتیب 0.48 درصد افزایش و 1.88 درصد کاهش داشته است. دلیل این تفاوت به اهمیت و وزن واحدهای انرژی همچون نفت خام بازمیگردد یعنی کاهش 1.16 درصدی بهای نفت برنت و افزایش 0.07 درصدی بهای نفت خام آمریکا در یک ماه اخیر موجب این وضعیت شده است.
همین نکته نشان میدهد در بازارهای شرقی و مخصوصا بازار اروپا باید منتظر سیگنالی منفی از سمت بهای نفت باشیم ولی در بازار آمریکا وضعیت نسبتا متعادل است. این در حالی است که شاخص بازار LME در یک ماه اخیر 1.26 درصد کاهش داشته که نشان دهنده عقبنشینی بهای فلزات پایه است. از سوی دیگر شاخص CRB در مقایسه با مدت مشابه سال قبل 1.02 درصد کاهش یافته و شاخص SGCI نیز 0.22 درصد افزایش یافته، ولی شاخص LME Index، 24.17 درصد رشد سالانه را تجربه کرده است. همین ویژگی در کنار رشد یکساله 7.9 درصدی بهای نفت خام آمریکا و 7.65 درصدی بهای نفت برنت نیز چهرهای جدید از نوسان نرخها را پدید میآورد. ثبات بازار محصولات کشاورزی، افزایش قیمت فلزات پایه و رشد کمتر بهای نفت خام در یک سال اخیر را باید یکی از دلایل رفتارهای قیمتی فوق به شمار آورد که نشاندهنده چندگانگی بازار است هرچند کاهش موجودی انبارها در اقصی نقاط جهان نیز نکته مهم دیگری محسوب میشود که به حمایت از قیمتها منجر خواهد شد.
ارزش دلار در بازارهای بینالمللی مجددا وارد یک فاز کاهشی شده و از روزهای اوج خود در 103.78 واحد، هم اکنون به 98.83 واحد رسیده اگرچه در روزهای اخیر 98.70 واحد را هم ثبت کرده است. این ویژگی هرچند زیرساختهای شکنندهای دارد ولی باز هم داده مثبتی برای بازارهای جهانی محسوب میشود. موارد فوق در کنار افزایش ارزش سهام در بازارهای جهانی مختلف، کاهش ارزش دلار آمریکا در مقایسه با سبدی از ارزهای معتبر جهانی، افت شاخصهای کالایی در روزهای اخیر و کاهش موجودی انبارها و نهایتا کاهش قیمت طلا احتمال رشد مجدد قیمتها را خاطرنشان میسازد ولی اما و اگرهای مهمی نیز پیش روی این وضعیت قرار دارد.
در بازارهای جهانی بهای نفت خام به بیش از 49 دلار در بشکه افزایش یافته که این سیگنال مثبتی برای بازارهای جهانی تلقی شده و شاخصهای سهام مهمی را با خود همراه کرده است. این در حالی است که سیگنالهای کج دار و مریز از بازارهای کالایی نیز به این روند افزایشی کمک کرده ولی بحرانهای سیاسی و ژئوپلیتیک ممکن است از یکسو شتاب این نرخ را محدود ساخته و از سوی دیگر فاز کاهشی جدیدی را آغاز کند که چندان هم مطلوب نخواهد بود. اواسط ماه نوامبر شاخص MSCI بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای سهام در حوزه آسیا – اقیانوسیه در کمترین حد در سالهای اخیر قرار داشت که نزدیک به 113 واحد مخابره شد ولی در روزهای اخیر این شاخص در نزدیکی 150 واحد در حال نوسان است که بالاترین حد از اواسط سال 2015 تاکنون به شمار میرود.
این روند افزایشی ممتد نکته بسیار مهمی است که از یکسو امیدواری به دورنمای اقتصادی این حوزه را تقویت کرده و از سوی دیگر نشان میدهد بازارهای منطقهای نیز چندان به تنشهای امنیتی کرهشمالی توجه نشان نمیدهد. البته شاخصهای سهام در چین و ژاپن توجه بیشتری به این رخدادها نشان دادهاند ولی در مقایسه با نگرانی از وقوع یک جنگ (حتی غیرهستهای) تغییر برجستهای به شمار نمیرود. در یک ماه اخیر شاخص نیکی ژاپن تغییر ناچیزی داشته ولی شاخص سهام کرهجنوبی 1.77 درصد افزایش یافته است.
این در حالی است که شاخص شانگهای 2.67 درصد در یک ماه اخیر کاهش یافته ولی شاخص شانگهای 50 (50 شرکت برتر این بازار) 0.05 درصد تضعیف شده است. درخصوص بازار چین عقبنشینی نسبی بازارهای کالایی در روزهای اخیر را باید نکته مهمی محسوب کرد. در هر حال نگرانیهای پیش آمده از اختلافات دست ساخته آمریکا و کرهشمالی در روزهای اخیر تأثیرات خود را بر بازارهای جهانی بر جای گذاشتهاند ولی حجم محدود تأثیرگذاری در کنار امیدواری به بهبود ساز و کارهای قیمتی را میتوان در رفتار و ارزش سهام این حوزه و حتی در کشورهای غربی مورد بررسی قرار داد که سیگنال مثبتی برای دورنمای قیمتها در بازارهای بینالمللی است.
نگاهی به نوسان نرخها در روزهای اخیر نشان میدهد بازارهای کالایی نوسان قیمت چندانی نداشته اگرچه برآیند کلی در آنها به سمت افت نرخ متمایل شده است. موجودی انبارها نیز به سمت کاهش حجم حرکت کرده و برخی از بازارهای مهمی همچون فلز روی ( در انبارهای بورس فلزات لندن) به شدت با کاهش موجودی انبارها روبهرو هستند. این در حالی است که دورنمای مبهم بازار و همچنین اما و اگرهای سیاسی و امنیتی نیز به وخامت اوضاع دامن زده و نگرانیهای جدیدی را ایجاد کرده است.
تجمیع این شرایط در کنار خوشبینی به مهاجرت سرمایهها به سمت بازارهای کالایی و همچنین وجود تقاضا در کنار پراکنده بودن عرضه و فرارسیدن روزهای گرم سال و زمان افزایش تقاضا برای بسیاری از کالاها، پتانسیل رشدهای انفجاری و جدیدی را ایجاد کرده که گاهی در برخی از بازارهای فیزیکی و آتی به وضوح مشاهده میشود. از طرف دیگر نباید این نکته را نیز نادیده گرفت که قیمت کمتر از 5700 دلار برای مس، نزدیک به 9000 دلار برای نیکل یا 66 دلار برای سنگ آهن یا حتی قیمتهای پراکنده برای مصنوعات فولادی در ارقام بسیار پایینی قرار دارد که همین ویژگی پتانسیل تغییر شکل محسوس قیمتها را پدید میآورد.
کاهش ارزش بازار طلا در روزهای اخیر نیز نشان میدهد نگرانیهای امنیتی شاید چندان هم جدی نباشد و سرمایهگذاران ترجیح دادهاند داراییهای خود را به بازارهای دیگری منتقل کنند که همین ویژگی خود میتواند نکته مثبت و مهمی برای بازارهای کالایی به شمار رود. جهشهای قیمتی کم سابقه در بازارهای فلزی در روزهای اخیر نشان میدهد در پارهای از اوقات داراییهای بزرگی به این بازارها تزریق شده که میتواند به صفسازیهای واقعی و مصنوعی حتی در بازارهای جهانی منجر شده یعنی باید پتانسیل ادامه جهشهای قیمتی را البته بهصورت مقطعی مدنظر قرار داد.
کاهش قیمت طلا را باید در شرایطی مد نظر قرار داد که ارزش دلار جهانی نیز به سمت کاهش حرکت کرده یعنی افت قیمت طلا را باید بهصورت مضاعفی مورد نظر قرار داد. موارد فوق نشان میدهد بازارهای کالایی پتانسیل جهش قیمتی داشته و رشد انفجاری نرخها را باید رویای بازارهای کالایی به شمار آورد، اگرچه این رخداد به زمینهها و حمایتهای مهمی نیاز خواهد داشت. به نظر میرسد آرامش التهاب در شبه جزیره کره، ادامه کاهش ارزش دلار، بازگشت بهای نفت به بیش از 50 دلار یا آمارهای اقتصادی جدید و مثبت میتواند تحرکی نوین را در این بازارها ایجاد کند که جهش مقطعی قیمتها را موجب خواهد شد.
پایین بودن رشد اقتصادی چین در مقایسه با سالهای اخیر، عقبنشینی جدی در کشورها و اقتصادهای نوظهور، منفی شدن رشد اقتصادی کشورهایی همچون ترکیه و وضعیت ونزوئلا و حتی جنگهای داخلی و نابسامانیهای سیاسی در کشورهای عربی همچنین نگرانیهای سیاسی و امنیتی در شبه جزیره کره مواردی است که از یکسو ثبات تصمیمسازیهای اقتصادی را به خطر انداخته و از سوی دیگر حجم معاملات در بازارهای کالایی بینالمللی را محدود میسازد. این در حالی است که تلاش برای مقاومسازی اقتصادی و بالا بودن نسبی حجم عرضهها در گروههای کالایی خاص سرعتگیرهای رشد قیمتی خواهند بود اگرچه فراز و فرودهای سیاسی در آمریکا، انگلستان و فرانسه نیز به این نگرانیها دامن میزند. هماکنون اقتصادهای مهم در جهان تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا وضعیت اشتغال و رشد اقتصادی خود را بهبود بخشیده و از بازارهای داخلی خود صیانت میکنند.
این وضعیت در نهایت به نوعی ایزوله کردن بازارهای کالایی منجر شده و اجازه جهش قدرتمند قیمتی را از بازارهای کالایی دریغ داشته است. این در حالی است که رشد قیمتها در سال 2011 به دلیل حمایتهای گسترده دولتی محقق شده و به نوعی تورم دست ساختهای را در بازارهای جهانی مشاهده کردیم که خروجی آنها رشد قیمت مس به بیش از 10 هزار دلار و سنگ آهن نزدیک به 200 دلاری بود که هیچ کدام از آنها هم اکنون پتانسیل تحقق ندارد. با توجه به بالا بودن بدهی کشورها و وجود نگرانی از تبدیل شدن به کشورهایی همچون یونان (در سالهای گذشته) در کنار نگرانیهای تورمی، پتانسیل حمایتهای افسارگسیخته در بازارهای جهانی وجود ندارد هرچند که نرخ بیکاری هنوز هم برای بسیاری از کشورها بسیار بالاست. با توجه به موارد بالا شاید قیمتهای نجومی سالهای 2011 یا حتی 2007 و ابتدای 2008 برای سالها رویایی بیش نباشد و موارد فوق اجازه نخواهد داد تا شاهد بهبود قدرتمند بازارها باشیم.
احتمال جهشهای قیمتی دور از ذهن نیست هرچند که ممکن است به تمامی بازارها و کالاها گسترش پیدا نکند. این در حالی است که برخی کالاهای مهم میتواند جریانساز بازار بوده و پس از جلب توجه، آنگاه میتواند بهعنوان لیدر بازار خودنمایی کند. هم اکنون یکی از عجیبترین رفتارهای قیمتی را در بازار روی شاهد هستیم اگرچه به رغم کاهش جدی موجودی انبارها، قیمت روی نیز از اوج 3000 دلاری به 2600 دلار کاهش یافته است. کاهش موجودی انبارها اگرچه دلیلی منطقی برای حمایت از قیمتها محسوب میشود ولی همیشه نیز مؤثر نبوده و ممکن است این خوشبینی به بازگشت قیمتها به روند افزایشی محقق نشود. در صورت رشد قیمتها در بازارهایی خاص و مهم میتوان به تغییر جهت جریان غالب در بازارهای کالایی امیدوار بود اگرچه روال با ثبات فعلی میتواند باز هم ادامه داشته باشد.
افزایش رشد اقتصادی چین در ماههای اخیر و کسب رشد اقتصادی 6.9 درصدی که بالاترین حد در 8 ماه اخیر است.
کاهش ارزش دلار آمریکا به نسبت سبدی از ارزهای معتبر جهانی به کمترین حد از ماه نوامبر در روزهای اخیر و شکسته شدن کف روانی و فنی 100 واحد برای دلار آمریکا