تاریخ: ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ ، ساعت ۲۲:۳۴
بازدید: ۲۳۸
کد خبر: ۳۰۱۸۰
سرویس خبر : فلزات غیرآهنی

معدن بوکسیت فاقد ضوابط زیست‌محیطی است/ آب شاهرود وابسته به شاهوار

می متالز - برخی کارشناسان از جمله عضو ستاد مردمی نجات شاهوار شاهرود معتقدند معدن بوکسیت فاقد ضوابط زیست محیطی است و مسئولان نبایداشتغال را بهانه‌ای برای نابودی محیط زیست و منابع آب قرار دهند.
معدن بوکسیت فاقد ضوابط زیست‌محیطی است/ آب شاهرود وابسته به شاهوار

به گزارش می متالز، معدن بوکسیت آلومینای تاش واقع در کوه شاهوار شاهرود این روزها نه تنها در این شهرستان بلکه در سطح ملی مطرح شده و به اعتقاد برخی کارشناسان با وجود اینکه فعالیت رسمی خود را از سال ۹۰ آغاز کرده با تخریب محیط‌زیست باعث ایجاد مخاطرات بسیاری نه صرفاً برای مردم محلی تاش بلکه برای شاهرود شده است.

کوچ حیات وحش و رانده شدن حیواناتی چون پلنگ و خرس قهوه‌ای تنها یک مورد از این معدن‌کاوی محسوب می‌شود و حتی جاده سازی تا ارتفاع سه هزار و ۶۰۰ متری کوه پای شکارچیان را در این منطقه بازکرده است، به گفته مسئولان معدن درختی در این منطقه قطع نشده و هیچ مشکل زیست محیطی تاش و شاهرود را تهدید نمی‌کند اما شواهد و مستندات گواه چیز دیگری است.

بخشی از معدن‌کاوی که بسیار مورد توجه فعالان زیست محیطی قرار دارد شائبه نابودی کانون‌های آب‌ساز منطقه است، شاهوار به منبع ذخیره آب شاهرود و یخچال‌های طبیعی شهرت دارد که به گفته کارشناسان در شرایط خشکسالی استفاده از این منبع می‌تواند حیات منطقه را تداوم بخشد اما با توجه به اینکه این معدن به صورت روباز برداشت می‌شود، چشمه‌ها، کانون‌های آبساز و در نهایت حیات منطقه را در معرض تهدید قرار داده است.

در ادامه برای بررسی بیشتر موضوع، با حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد آب‌وخاک جهاد کشاورزی و عضو کارگروه ستاد مردمی نجات شاهوار به گفتگو نشسته‌ایم.

استفاده از آلومینا در کشورهای اطراف ایران چگونه است؟

نکته قبل توجه این است که برای تولید آلومینا همیشه مجبور به بهره‌برداری از منابع بوکسیت به بهای نابودی ثروت‌های طبیعی و ملی و زیستی خود نیستیم. کمی به این موضوع بیندیشیم چگونه می‌شود که برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عمان، قطر، امارات و بحرین که همواره مصرف‌کننده و وابسته تلقی می‌شوند بااینکه اصلاً معدن بوکسیت ندارند، اما تولید و صادرات ۱۰ درصد آلومینیوم جهان را در اختیار دارند؟ پاسخ اینجاست که این کشورها تمام آلومینای مصرفی خود را وارد کرده و با استفاده از منابع انرژی فراوان آن را به شمش آلومینیوم تبدیل می‌کنند.

 

تولید آلومنیوم در ایران چگونه است؟

شرکت‌های «صحار» در عمان، «قط – آلوم» در قطر، «دوبال» و «امال» در امارات متحده عربی و «آلبا» در بحرین، سالانه ۵.۳ میلیون تن آلومینیوم تولید می‌کنند که این مقدار ۱۰ برابر آلومینیوم تولیدی در ایران است. صنعت آلومینیوم در این کشورها بین چهار تا ۱۲ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده و ۱۱ هزار شغل مستقیم و ۳۰ هزار فرصت شغلی غیر مستقیم ایجاد کرده است. تولید ۱۰ درصد آلومینیوم مصرفی جهان یعنی یک اهرم اعمال فشار سیاسی. یعنی اگر این چند شرکت عرب به کارکنان خود تنها یک ماه مرخصی بدهند بسیاری از کارخانجات هواپیماسازی و خودروسازی و حتی اسلحه‌سازی در غرب تعطیل خواهند شد.

در حال حاضر و بر اساس شیوه رایج و موردپذیرش بیشتر کشورهای تولید و مصرف‌کننده، هر یک‌هزار تن آلومینا با ۳۵۰ تن شمش آلومینیوم مبادله می‌شود. چرا در کشور ما چنین الگویی پیاده‌سازی نمی‌شود؟ چرا برای تولید و اشتغال حتماً باید مناطقی را برای همیشه نابود کنیم؟

نمی‌توان گفت که فعالیت‌های معدنی باید از اساس متوقف شود بلکه باید روی بهره‌برداری اصولی و متناسب با زیست بوم و نگاهی به آینده، فرایند بهره‌برداری از معادن صورت گیرد ولی متأسفانه این مسائل در بهره‌برداری از معدن بوکسیت تاش به هیچ روی مورد توجه بهره‌بردار قرار نگرفت و این فرایند بهره‌برداری به بهره‌کشی و تاراج تبدیل‌شده است.

آیا معدن بوکسیت شاهوار از محیط‌زیست مجوز دارد؟

اصولاً این معدن بر اساس اظهارات مکرر مدیران محیط‌زیست استان فاقد مجوزهای لازم از محیط‌زیست است و این یعنی که این معدن طرح پیوست زیست محیطی ندارد. حتی اگر هم داشت یا در این پنج سال چنین چیزی را درست کرده باشند، قضاوت کارکرد درست یا نادرست این معدن را باید بر اساس آنچه که در عرصه رخ داد انجام دهیم نه آنچه که روی کاغذ قیدشده است، این معدن بخشی از نیازهای کشور به ماده خام بوکسیت را تولید می‌کند و در کارخانه جاجرم اشتغال‌زایی هم دارد ولی در آینده‌ای نه‌چندان دور آثار زیان‌بار زیستی آن متوجه مردم شاهرود و بسطام خواهد بود، چراکه شاهوار بزرگ‌ترین کانون آبساز منطقه است.

 

معدن‌کاوی شاهوار را چطور می‌بینید؟

اصولاً تولید آب شیرین در فلات مرکزی ایران وابسته به حضور کوه‌هایی با بلندی بیش ازسه هزار و ۵۰۰ متر است که خوشبختانه این موهبت الهی به شاهرود نیز ارزانی شده است. برف‌چال‌های شاهوار سهم غیرقابل انکاری در تقویت آبخوان‌های دشت بسطام و شاهرود به عنوان قطب جمعیتی استان دارند. از این روی بدون اغراق و بزرگ نمایی شاهوار را جزو مناطق استراتژیک کشور می‌دانم. باید با توجه به شرایط بحرانی آبی امروز کشور، واژه استراتژیک را خارج از دانش سیاسی و دفاعی باز تعریف کنیم. مناطقی که آب تولید می‌کنند حتماً باید در تعریف جدید ارائه شده از واژه استراتژیک گنجانده شوند.

بر این اساس با توجه به بحران ملی و منطقه‌ای آب، باید از این کانون استراتژیک آب‌ساز حراست ویژه می‌شد ولی افسوس که به نام صنعت و معدن در حال نابودی آن هستیم. تصویربرداری هوایی ستاد مردمی حفاظت از طبیعت شاهرود بیانگر کاهش چشمگیر سطوح پوشیده از برف در بلندی‌های شاهوار است. سطوحی که پس از حذف پوشش گیاهی، یا تبدیل به جاده شد یا بار کامیون شده و به جاجرم ارسال شد… این موضوع ضریب نفوذ آب در خاک و بستر کوه را متوقف ساخته و خطر سیل گیری روستای تاش را هم به شدت افزایش می‌دهد.

 

با توجه به خشکسالی‌های اخیر شرایط را در شاهوار چطور می‌بینید؟

متأسفانه برنامه‌ریزان و تصمیم‌گیران از یک سو منابع و کانون‌های طبیعی تولید آب شیرین را از بین می‌برند و از سوی دیگر با صرف هزاران میلیارد پول و ایجاد تنش‌های اجتماعی در پی انتقال آب از استان‌های شمالی به سمنان هستند که این‌ها باهم جور درنمی‌آید. در سال آبی گذشته شاهرود دست کم ۵۰ میلی متر کمتر از میانگین نرمال بارش دریافت کرد و بر همین اساس تابستان بسیار سختی را به لحاظ آبی پیش روداریم ولی با این وصف نابودی بزرگ‌ترین کانون آب ساز منطقه همچنان ادامه دارد.

شاید بی‌توجهی به شاهوار به عنوان کانون استراتژیک آب‌ساز منطقه ناشی از این باشد که هنوز در کشور ما ارزش آب برای مردم و مسئولان به روشنی تبیین نشده است، اما در دیگر کشورها اینگونه نیست. برای مثال کشور همسایه ترکیه با کمک‌های فنی و مالی اسرائیل تا سال ۲۰۲۵ بیش از ۱۳۰ میلیارد متر مکعب از آب جریان یافته در دجله و فرات (معادل آب ذخیره‌شده در ۶۵۰ سد به بزرگی سد امیر کبیر کرج!) را که حق مسلم عراق و سوریه است در خاک خود ذخیره خواهد کرد تا از آب به عنوان استراتژیک‌ترین کالای موجود در خاورمیانه و قوی‌ترین سلاح بیولوژیکی علیه کشورهای همسایه و کل خاورمیانه درگیر بحران خشکسالی استفاده کند، ولی با این وصف در کشور ما هنوز جایگاه آب و کانون‌های آب‌ساز تعریف‌نشده و اهمیتی ندارند.

آیا امکان تأمین آلومینا از منطقه دیگری غیر از تاش وجود دارد؟

نیاز کارخانه آلومینای جاجرم به بوکسیت را می‌توان از دیگر معادن متعلق به شرکت آلومینای ایران نیز فراهم ساخت. در کرمان و یزد و کهکیلویه و بویر احمد نیز معادن مشابهی وجود دارد که می‌توان با آسیب کمتر به محیط‌زیست مورد بهره‌برداری قرار گیرند و شعار اشتغال‌زایی هم محقق شود. در خود جاجرم و در حاشیه کارخانه سه معدن بزرگ بوکسیت شناسایی‌شده است که یکی از آن‌ها زیرزمینی است و بدون هیچ گونه اثر زیان باری می‌تواند مورد بهره‌برداری قرار گیرد و هزینه‌های حمل‌ونقل هم ندارد.

 

نهال‌کاری معدن تاش توانست کاری انجام دهد؟

مراسم درخت‌کاری در هفته منابع طبیعی سال گذشته شاید محکم‌ترین سند بر کارکرد نادرست و دانش گریز این معدن باشد. خبرنگاران بروند و از وضعیت نهال‌های کاشته شده با هزینه‌های چند ده‌میلیونی از محل بیت‌المال گزارش تهیه کنند. بدون اغراق می‌گویم که این مراسم درخت‌کاری حیثیت شاهرود را در سطح کشور لکه‌دار کرد.

از این بابت می‌گوئیم که حیثیت شاهرود در سطح کشور لکه‌دار شد که این موضوع ساده و پیش‌پاافتاده در دانش اکولوژی عمداً یا سهواً نادیده گرفته شد. برای احیای مناطق آسیب‌دیده باید حتماً از گونه‌های بومی همان منطقه استفاده کرد نه از گونه‌های زینتی که در پارک‌ها یا در شهرها استفاده می‌شود.

نهال‌های کاشته شده از نوع سرو نقره‌ای بود که گونه‌ای زینتی به شمار می‌رود و مجری طرح نهال سرو نقره‌ای را به‌جای نهال گونه ارس که بومی منطقه شاهوار و رویشگاه‌های ایران - تورانی هست جا زدند و در اقدامی نمایشی روی سطح شیب‌دار و بستر کائولن که اصولاً فاقد خاک هست کاشتند، بازدید اعضای ستاد هم نشان داد که بیشتر این نهال‌ها کمتر از دو ماه پس از کاشته شدن کاملاً خشک‌شده و از بین رفتند.

رسانه‌ها باید هزینه‌هایی که به نام خرید نهال گران‌قیمت ارس از محل بیت‌المال انجام شد ولی درنهایت منابع مالی تخصیص‌یافته صرف خرید نهال ارزان و غیربومی سرو نقره‌ای شد را برای مردم تبیین کنند.

نقش سمن‌های زیست محیطی را چطور دیدید؟

سازمان‌های مردم‌نهاد به‌ویژه در شاهرود تمام تلاش خود را برای جلوگیری از نابودی بزرگ‌ترین کانون آب‌ساز منطقه انجام داده‌اند. به مدت یک سال و نیم در دفتر خانه ملت کارگروه تخصصی تشکیل دادیم و مشاوره‌هایی به نماینده محترم مردم شاهرود در مجلس ارائه شد.

بعد از دفاع جانانه و ده ساله از جنگل ابر، موضوع صیانت از شاهوار به بزرگ‌ترین دغدغه مردم و البته به عامل وحدت و همدلی میان سازمان‌های مردم‌نهاد و مسولان شهرستان تبدیل‌شده است. با فرماندار محترم هم جلسه داشتیم و مواردی را یادآور شدیم، حتی با شخص وزیر صنعت، معدن و تجارت هم گفتگو کردیم که ثمره‌ای نداشت. با امام جمعه محترم در جلسه‌ای و تصاویر و اسناد تخریب شاهوار را خدمت ایشان ارائه کردیم. همه بزرگان شهر تنها روی ضرورت حفظ محیط‌زیست تاکید دارند ولی در عمل تخریب و نابودی زیست بوم شاهوار ادامه دارد.

 

نظر مردم بومی در این خصوص چیست؟

باید پذیرفت که سازمان‌های مردم‌نهاد ازآنجایی‌که قدرت اجرایی ندارند باید بیشتر روی تنویر افکار عمومی و آگاهی‌رسانی به مردم «البته اگر به تشویش اذهان عمومی تعبیر نگردد»، متمرکز شوند. سمن‌های شاهرود خوشبختانه در این بخش سربلند هستند. رسانه‌ها در این بخش به‌خوبی دغدغه‌های ما را که تنها حفظ منافع ملی است پوشش دادند و امروز دیگر در شاهرود و حتی در خود تاش که تصور می‌رود مردم آن ذی‌نفع در این معدن هستند، کسی را نمی‌یابید که از شیوه بهره‌کشی از شاهوار نگران نباشد. جوانان روستای تاش حتی حاضر به پذیرفتن ساخت ورزشگاه در ازای آنچه که بر شاهوار می‌رود نشدند و این نشانه خوبی از رشد اجتماعی و آگاهی‌های زیست محیطی مردم منطقه است.

این تقابل محیط‌زیست و معدن در نهایت به کجا خواهد رفت؟

اگر این تقابل بین بهره‌کشی از معادن و آسیب به زیست بوم همچنان ادامه یابد که روند نیز حاکی از این می‌باشد، شکست نهایی نه با محیط‌زیست بلکه با خود انسان است چراکه برای رفاه ظاهری و آسایش، زیستگاه‌های خود را نابود خواهیم کرد. این آسایش پایدار نخواهد بود چراکه هرگز با آرامش همراه نیست. باید عطش مصرف بی‌رویه در همه چیز را کنترل و کاهش دهیم. عطش مصرف انرژی، سوخت، آب، فلزات، پلاستیک، چوب و حتی منابع غذایی… هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که همه بشریت بخواهد صاحب و مالک خودروی شخصی باشد.

هیچ دلیلی وجود ندارد که انسان‌ها هر سال گوشی تلفن همراه خود را در حالی که سالم است عوض کنند. در مورد وسایل زندگی شخصی هم‌چنین است. دلیلی ندارد که مبلمان، فرش، پرده، لوازم الکترونیک، پوشاک و … هر سال یا حتی هر چند سال از مدار مصرف و بهره‌گیری خارج سازیم یا به بیان دیگر آن‌ها را تبدیل به زباله و سپس کالاهای نو و لوکس و مدل‌های جدیدتر را جایگزین آن‌ها کنیم. این یعنی عطش مصرف بیشتر. یعنی هجمه و آسیب بیشتر به محیط‌زیست و منابع طبیعی چراکه تولید هر کالایی نیازمند مواد اولیه موجود در طبیعت است.

 

سخن آخر

باید در هنگام خرید هر کالایی این تصور را در ذهن خود بپرورانیم که برای تولید این کالا چقدر انرژی، فلز، آب، چوب یا مواد نفتی استفاده‌شده البته کار بسیار مشکلی است چراکه بشر امروز در محاصره تبلیغات فریبنده کمپانی‌ها قرار دارد. همه جا برای مصرف بیشتر و خرید بیشتر تبلیغ می‌شود و این امر روی اندیشه مردم جهان اثر گذاشته است؛ اما اگر نسل بشر می‌خواهد روی کره زمین ادامه یابد باید این عطش را در خود به هر شکل ممکن خاموش کند.

عناوین برگزیده