در تازهترین گزارشی که پیرامون شاخصهای مختلف سفر و حملونقل جهان از سوی مجمع جهانی اقتصاد در سال 2017 منتشر شده است، این کشور رتبه 11 را از نظر کیفیت زیرساختهای ریلی به دست آورده است. همچنین از نظر کارآیی حملونقل زمینی نیز توانسته است به همین رتبه دست یابد و از لحاظ تراکم خطوط ریلی در جهان رتبه 4 جهان را در اختیار دارد.
خطوط ریلی در آلمان بهطور رسمی با افتتاح «خطوط ریلی لودویگ باواریایی» بین شهرهای نورنبرگ و فورت در روز 7 دسامبر 1835 آغاز شد. نخستین خطوط ریلی با مسافت طولانی نیز خط آهن لایپزیگ - درسدن بود که در 7 آوریل سال 1839 تکمیل شد. به تدریج و از سال 1847 این صنعت حملونقل رشد بیشتری پیدا کرد و شرکت خطآهن ساکسون – سیلسین نقاط مختلفی در آلمان را به هم وصل کرد. به تدریج بهخصوص پس از راهاندازی خط راهآهن کلن - کرفلد و سپس با اتصال شهرهای ماینتس و لودویگزهافن، شبکه خط آهن غرب اروپا کم کم پا به عرصه وجود گذاشت و شبکههای کشورهای فرانسه و بلژیک را به غرب آلمان و همچنین اروپای مرکزی وصل کرد. در سال 1860 نیز شرق آلمان به کشور روسیه متصل شد و به تدریج این صنعت هر روز با اقبال بیشتری مواجه شد.
در نخستین مراحل رشد خطوط آهن در آلمان شرکتها عمدتا دولتی بودند و توسعه صنعت ریلی از طریق ساختار دولتی صورت میگرفت. هرچند برخی شرکتهای خصوصی نیز در این کشور فعال بودند اما هر ایالتی در این کشور دیدگاهی نسبتا متفاوت نسبت به دولتی یا خصوصی بودن این نوع حملونقل داشت. برای مثال در جنوب آلمان بیشتر شرکتها عمدتا مربوط به شرکتهای دولتی این کشور بودند و در برخی موارد دولت این کشور شرکتهای خصوصی را که با مشکلات مالی روبهرو بودند، به تملک خود درآورد. بهرغم این مساله، از همان ابتدا تشویق بهخصوصیسازی و استفاده از توان این بخش در آلمان در دستور کار قرار داشت.
پس از اتحاد آلمان در سال 1871، نگرشها در این کشور تغییر کرد و بیسمارک صدراعظم آلمان بر توسعه یک سیستم ریلی دولتی تاکید کرد. دلیل این رویکرد هم نگرش نظامی و استراتژیک وی به مساله حملونقل ریلی بود. خطوط بسیاری در راستای این هدف کشیده شدند. اما هرچه بود این هدف منجر به توسعه سریع راهآهن در این کشور شد و به فرآیند صنعتی شدن آلمان نیز کمک کرد. البته مدیریت دولت در این زمینه به نحوی بود که خطوط راهآهن را به شکلی توسعه میداد که سودآور شوند و در نرخهای قیمتی دستکاری چندانی نمیکرد.
همین رویکرد نیز موجب شده بود خطوط ریلی به منبع درآمدی برای دولت این کشور تبدیل شود نه اینکه باری بر دوش اقتصاد آن باشد. این سابقه درخشان نشان میدهد که چرا این کشور امروزه تا این حد توانسته است در زمینه کیفیت خطوط ریلی و استفاده از آن در حملونقل بار و مسافر عملکرد خوبی داشته باشد. پس از فروپاشی دیوار برلین و اتحاد مجدد دو آلمان شرقی و غربی نیز بار دیگر خطوط ریلی این کشور به هم پیوستند. خطوط راهآهن آلمان مدتی طولانی از رقابت بینشهری با اتوبوسها در سفرهای بیش از 50 کیلومتر حفاظت شده بودند اما در ژانویه 2013، این حمایت برداشته شد و منجر به انتقال گسترده مسافران از خطوط ریلی به اتوبوسها در مسیرهای طولانی شد که برای بهبود کیفیت حملونقل ریلی زمینی انجام میشد.
آلمان بزرگترین بازار ترانزیت و ریلی اروپا محسوب میشود و بهرغم اینکه جمعیت ایالات متحده تقریبا 4 برابر جمعیت این کشور است، هر دو کشور تقریبا تعداد مشابهی مسافران ترانزیت جمعی (شامل مسافران ریلی و اتوبوسی) دارد. تعداد مسافران ریلی در آلمان از میانه دهه 1990 میلادی تا سال 2008 حدود 50 درصد رشد کرد. این امر تا حدودی نتیجه سیاست منطقهای شدن موفق در این کشور بود. علاوهبر این، درآمدهای به دست آمده از مالیات بستن روی مصرف نفت خام برای توسعه قطارهای منطقهای در این کشور تخصیص داده میشد که سالانه به مبلغی بین 9 تا 10 میلیارد دلار میرسید.
سرمایهگذاریهای سالانه آلمان در زیرساختهای ریلی از کمتر از 5 میلیارد دلار در سال 2008 به 5.6 میلیارد دلار در سال 2011 افزایش یافته بود. این رشد نشاندهنده عزم آلمان و استفاده از منابع خصوصی و دولتی برای گسترش و بهبود این صنعت در سراسر کشور است. بیش از 160 شرکت در این کشور ارائهدهنده خدمات مسافرت ریلی با مسافت کوتاه هستند و بیش از 12 شرکت نیز در حملونقل ریلی درون یک شهر فعالیت میکنند. آلمان یکی از به هم پیوستهترین خطوط ریلی را دارد و همین امر موجب افزایش تقاضا برای استفاده از این خطوط و سودآوری آنها شده است.