بعد از وقوع حادثه انفجار در معدن زغالسنگ زمستان یورت آزادشهر که روز گذشته حوالی ساعت 11 و 30 دقیقه رخ داد اکنون پس از گذشت 35 ساعت با وجود فعالیتهای امدادی، اقدامات تیمهای تخصصی و با ورود نیروهای امدادرسان از استانهای همجوار اما هنوز آلام بازماندگان کارگران معدنکار تسکین نیافته است.
تحویل اجساد کارگران معدنی به خانوادههای آنان موجی از اعتراضات را به سمت مقامات دولتی به همراه داشته است، تداوم این اعتراضات تا بدان جا پیش رفت که بازماندگان متوفی این حادثه، خواستار استعفای مدیرکل کار، معاون روابط کار و رئیس اداره بازرسی هستند.
تعدادی از کارگران از وضعیت اسفبار جامعه کارگری ابراز گلایهمندی کردند و گفتند: وضعیت اقتصادی جامعه کارگری با روی کار آمدن مدیرکل کار فعلی بدتر شده است، اسفبارتر وزیر معین استان چندین بار به گلستان سفر کرد اما در هفته کار و کارگر حتی کمتر از ثانیهای برای فعالان جبهه اقتصادی وقت نگذاشت اینها از ناتوانی مدیرکل کار استان حکایت دارد که نتوانست حتی وقتی برای کارگران از وزیر کار بگیرد تا این قشر زحمتکش از مشکلاتشان بگویند.
کارگران معدن این نکته را نیز اشاره کردند که تعدادی از واحدهای کارگری و تولیدی به تعطیلی کشیده شده و بسیاری از کارگران اخراج شدند چرا مسئولان نسبت به این مسائل احساس بیتفاوتی دارند.
این کارگران آنقدر دل پردردی داشتند که فقط یک گوش شنوا میخواستند تا حرفهایشان را بشنود و اگر هم مسئولی نمیتواند کاری بکند نمک هم بر زخمشان نپاشد و برای لحظهای نسبت به مسائل و مشکلات این جامعه کارگری درنگ کند.
کارگران معدن استان گلستان گرچه در آغاز گفتوگو از صحبت کردن امتناع میکردند و نمیخواستند که نامشان فاش شود برای اینکه چک سفید امضایشان در گروی آینده شغلیشان بود.
یکی از کارگران میگفت: شرکتهای خدماتی که در سطح استان گلستان فعالیت دارند باید مجوز تعیین صلاحیت خود را از اداره کار بگیرند و این مجوز باید هر ساله تائید شود اما متاسفانه شرکتهای خدماتی به وظایف خود در راستای قانون عمل نمیکنند علاوه بر اینکه حقوق کارگران به موقع پرداخت نمیشود حتی بر اساس قانون کار هم نیست که این مسئله باعث شکایت آنها نیز شده است.
این کارگر گلستانی میافزاید: هیچ نظارتی بر عملکرد شرکتهای خدماتی وجود ندارد و آنها با اعمال نفوذ هر ساله مجوز تائید صلاحیت خود را بدون رعایت قوانین و مقررات از اداره کار میگیرند و اگر کسی جلوی آنها را بگیرد فقط خودش را خراب میکند.
حرفهای پردرد کارگران تمامی ندارد هر طرف رو میکنی حرفهای تازهای میشنوی آنها میگویند جامعه کارگری در خفقان است و نمیتواند حرف بزند آنها محتاج کار و کارگران روزمزد هستند اگر حرفی به کارفرما بزنند سریعا اخراج میشوند و یا باید برای ادعای خود مدرک بدهند تا اثبات حرفهایشان باشد شما بگویید یک کارگر بیسواد معدن باید این خطاها را چگونه اثبات کند؟.
ما حرفمان این است چه کسی حاضر میشود جان خود را بر کف دست بگیرد و داخل تونلهای معدن، کار طاقتفرسا کند، تحمل حتی 20 دقیقه ماندن در معدن سخت است، کارگر معدن بازنشسته در استان گلستان نداریم که مداوم 15 سال در این شغل کار کرده باشد، کار معدن آنقدر سخت است که بعد از مدتی کارگران سرطانهای بسیار خطرناک میگیرند و جان خود را از دست میدهند یا در تونلهای معدن گیر کرده و خفه میشوند؛ کارفرما نیز با اعمال نفوذی که دارد با پرداخت جریمه حق و حقوق کارگران را پایمال میکند.