به گزارش میمتالز، با توجه به وضعیت خاص کشورهای در حال توسعه و بحرانهای مالی در این کشورها، امکان تامین مالی برای اجرای پروژههای ملی و بزرگ به راحتی فراهم نمیشود، بنابراین انتخاب روش تامین مالی مناسب با توجه به هزینههای مالی و زمانی آن بسیار حائز اهمیت است و یافتن راهکاری مناسب برای تامین منابع مالی مورد نیاز پروژه با در نظر گرفتن تمام ابعاد آن از جمله صنعت مرتبط، پیمانکاران، خریداران، تأمینکنندگان مواد اولیه، ریسکهای مرتبط با طرح و به طور کلی تمام بخشهای درگیر در آن جهت انتخاب بهترین و مناسبترین روش تأمین مالی امری ضروری بهشمار میرود.
بهدلیل آنچه تنوع بخشی و کاهش ریسک خوانده میشود، تامین مالی ابرپروژهها نباید محدود به تنها یک واسطه مالی مانند بانک یا تامین از طریق اوراق یا دیگر ابزارها (به تنهایی) باشد. به طور مشخصتر درصورتیکه جذب منابع خارجی با مشکلات و معضلات مختلفی روبهرو باشد، لازم است تا با ایجاد یک کنسرسیوم از چند بانک یا دیگر واسطههای مالی ریسک پروژه را تا حد ممکن کاهش داد. این موضوع البته زمانی به طور کامل مصداق دارد که بازار مالی در یک کشور از سطح و عمق کافی برخوردار باشد. بهطورکلی کشورهای صنعتی و پیشرفته دارای نظام مالی قوی و بالعکس کشورهای در حال توسعه فاقد چنین نظام مالی منسجمی هستند. از اینرو نحوه تامین مالی پروژهها در این کشورها با هم تفاوتهای جدی و اساسی دارد. بهطور مثال در ایران تقریبا ۸۰ درصد تامین مالی در نظام مالی کشور بر عهده بانکهاست و بازار سرمایه سهم اندکی را به خود اختصاص داده است. شکل ذیل ساختار تأمین مالی را در ایران نشان میدهد.
این نکته نشان میدهد که بازار مالی در ایران از عمق کافی برخوردار نبوده و نیازمند به کارگیری ابزارهای نوین مالی است. نتیجه آنکه بهبود تامین منابع مالی، نیازمند گستردگی و عمقبخشی به بازار مالی و تغییر ساختار تامین مالی کشور از بانکمحوری به بازارمحوری است؛ چراکه وقتی ساختار مالی یک کشور به سمت بازار سرمایه سوق پیدا کند، در واقع تجهیز و تخصیص منابع با ابزار بهتری در این بازار شکل میگیرد.
در حال حاضر بانکها و بنگاههای اقتصادی در ایران، به دلیل بروز مشکلات اقتصادی از جمله افزایش تقاضا در حوزه تسهیلات، اعمال سیاستهای تکلیفی، افزایش مطالبات معوق و… با مشکلات متعددی از جمله کمبود منابع مواجه شدهاند. بانکها برای جبران کمبود منابع از روشهای مختلفی استفاده میکنند که اکثر آنها مستلزم صرف هزینه و زمان طولانی هستند. ضمن آنکه ناهمخوانی بین نرخ سپردهها و نرخ تسهیلات و عدم اطمینان نسبت به آینده، علاقهمندی بانکها را برای درگیر ساختن منابع خویش در طرحهای بلندمدت کاهش داده است. از این رو استفاده از ابزارهای تأمین مالی نوین که مطابق با اصول شریعت و قوانین اسلامی بتوانند در کوتاهترین زمان در تأمین سرمایه، تأمین نقدینگی و تبدیل دارایی به اوراق بهادار بانکها توانایی و کاربرد داشته باشند بسیار مهم و ضروری است.
شکل زیر نمای کلی از چالشهای تأمین مالی پروژه در کشور را نشان میدهد.
در این میان، با توجه به اهمیت و نقش صنایع فولادی در کشور لازم است نگاهی ویژه به تأمین مالی پروژهها در این صنعت داشته باشیم. تولید و مصرف فولاد امروزه، یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی کشورها و جوامع به شمار میآید. حضور صنعت فولاد در یک منطقه بر فرآیند توسعه، فرهنگ، سطح دانش، اشتغالزایی، پژوهش آموزش و تجارت آن منطقه تأثیر بسزایی دارد. زندگی روزمره بشر با فولاد آمیخته شده و صنایع فولاد در سازندگی، بازسازی و توسعه کشور سهم مهمی را ایفا مینمایند.
با نگاه کلی به صنایع فولادی کشور مشخص میشود حجم سرمایهگذاری محقق شده در طرحهای فولادی از سال ۱۳۹۳ تا کنون بالغ بر ۱۵ میلیارد یورو بوده و سرمایهگذاری مورد نیاز برای تکمیل طرحهای در دست اجرا تا افق ۱۴۱۰ بالغ بر ۸ میلیارد یورو میباشد. اما نکته حائز اهمیت، اتمام این طرحها مطابق برنامه مصوب جهت جلوگیری از عدمالنفع تأخیر در تولید و از دست دادن بازار منطقه و … است.
شکل ذیل تعداد کمی از راهکارهای تأمین مالی در کشور را نشان میدهد.
در پایان شایان ذکر است، با توجه به محدود بودن منابع مالی سهامداران جهت تأمین مالی مورد نیاز طرحها و اهمیت اتمام به موقع طرحها و پروژهها، لازم است از تمام روشهای تأمین مالی داخلی از جمله نظام بانکی (انواع عقود، اعتبارات اسنادی و …)، بازار سرمایه مبتنی بر بدهی و مبتنی بر سرمایه، روشهای تأمین مالی خارجی همانند روشهای استقراضی (تأمین مالی پروژهای، تأمین مالی شرکتی و …) و روشهای غیراستقراضی و تجاری ازجمله معاملات آفست، معاملات جبرانی، بای بک و … متناسب با شرایط پروژه استفاده شده و مهندسی مالی پروژه در اولویت کاری شرکتها قرارگیرد.