به گزارش میمتالز، در صنعت فولاد بسیار مهم است که شخص رئیسجمهور و اعضای تیم اقتصادی وی، با این صنعت استراتژیک و پیشران در صدر معدن و صنایع معدنی کشور آشنایی کافی داشته باشند و البته ضمن بررسی کارشناسی مسائل، با مشورتپذیری از بخش خصوصی تصمیم بگیرند.
صنعت فولاد همچنان که موفق شده افتخار دهمین کشور برتر فولاد جهان را به نام ایران ثبت و در طی چند سال اخیر آن را تثبیت کند، اما در حال حاضر در یکی از بحرانیترین بازههای زمانی تاریخ خود از منظر تنوع مشکلات و به هم پیچیدگی آنها به سر میبرد. بحران انرژی، سیاستهای ضدصادراتی، مداخلات تنظیم بازاری دولت و … تولیدکنندگان فولاد را با چالشهای متعددی مواجه ساخته که پیامد اول آن کاهش تولید فولاد کشور و در نتیجه افت صادرات و ارزآوری و طبیعتاً افزایش قیمت فولاد در کشور است. در چنین شرایطی از دولت چهاردهم انتظار میرود استراتژیهای زیر را به عنوان اولویتهای نخست و کوتاه مدت خود در صنعت فولاد اتخاذ و پیادهسازی کند.
در طی چند سال اخیر به ویژه از سال ۱۳۹۷ به بعد مداخلات تنظیم بازاری دولت در بازار فولاد با هدف کنترل دستوری قیمت آن شدت گرفته است. حال آنکه اصلاً به نتایج مطلوب برای مصرفکننده نهایی نرسیده، تولیدکنندگان را متضرر کرده و فرآیند تولید و فروش را مختل کرده است. در سه سال اخیر ابزارهای کنترلی دولت در این خصوص بر عرضه و تقاضا در بورس کالا متمرکز شده و از طریق سامانههای مختلف، بازار فولاد همچنان کنترل دولتی شده که نه تنها موجب ایجاد توازن قیمتی در حلقههای زنجیره فولاد نشده، بلکه موجب عدم تامین مواد اولیه برای تولیدکنندگان و بی نظمی در برنامه تولید و ایفای تعهدات آنان هم شده که همین امر مسائل مالی و حقوقی متعددی را برای فولادسازان پدید آورده است.
بر این اساس و با توجه به اینکه تولید فولاد در کشور تقریباً دو برابر نیاز داخلی است و از سوی دیگر قیمت نهادههای تولید فولاد در کشور تقریباً آزاد شده و حتی به طور مثال در خصوص نرخ گاز، از قیمت منطقهای هم فراتر رفته است، لازم است دولت آینده نگرانی خود نسبت به بازار فولاد را مدیریت کند و این بازار را از قید کنترلهای دستوری خود چه با ابزارهای سنتی و چه نوین آزاد کند. ذکر این نکته برای شفافسازی اذهان دولتمردان آینده ضروری است که در همه سالهای اخیر که ظرفیت فولاد ایران شکوفا شده است، نرخ افزایش قیمت سالیانه فولاد حتی به نصف نرخ تورم عمومی کشور هم نرسیده است!
صنعت فولاد در پنج سال اخیر دومین صنعت ارزآور کشور بوده است و موفق شده در سال ۱۴۰۲ حدود ۸ میلیارد دلار ارز برای کشور از جمله دارو و خودرو تامین کند. حال در شرایطی که بازارهای مصرف داخلی فولاد کشور در رکود به سر میبرد و کشور هم نیاز ارزی دارد، سیاستهای محدودکننده صادرات برای این صنعت چه توجیهی دارد؟
الزام صادرکنندگان زنجیره فولاد به عرضه ارز صادراتی خود در سامانه نیما با توجه به تفاوت ۵۰ درصدی نرخ آن با ارز بازار آزاد که ملاک اصلی تامین قطعات و تجهیزات واحدهای تولیدی است، از کدام توجیه کارشناسی برخوردار است؟ وضع عوارض صادراتی و همچنین لغو معافیت مالیاتی صادرات فولاد نیز دو ترمز دیگر در مسیر توسعه صادرات فولاد کشور هستند که لازم است توسط دولت چهاردهم مرتفع شوند تا بتوان در گام نخست به صادرات ۱۰ میلیارد دلاری زنجیره آهن و فولاد کشور دست یافت. دقت کنیم که با توجه به تحولات منطقه و سرعت رشد صنعت فولاد در کشورهایی همچون عربستان و عمان، این فرصتهای صادراتی ممکن است در چند سال آینده دیگر در دسترس نباشند!
منبع: چیلان