به گزارش می متالز، رئیس جمهور قرار بود آخر این هفته مهمان استان کردستان باشد. این اتفاق، بیم و امید را در دل نیروی کار کردستان زنده کرده است. نیروی کاری که بخش بزرگی از آن از فرط کمبود فرصتهای شغلی به مشاغل غیررسمی و پرخطر مثل کولبری پناه میبرند یا پیهِ مهاجرت و روزگار سختِ دستفروشی در کلانشهرها را به تن میمالند و آواره تهران و مشهد و اصفهان میشوند.
«زندگی در کردستانِ امروز سخت است؛ به خصوص اگر پول و پلهای در بساطت نباشد و بخواهی با عرق جبین، نان دربیاوری و روزگار بگذرانی» اینها را احمد امینی میگوید؛ نماینده کارگران بیکارشده فولاد زاگرس در قروه کردستان.
فولاد زاگرس، سالهاست که تعطیل است؛ کارخانهای که روزگاری، دورانِ بسیار پررونقی داشت و چرخاش آنقدر خوب میچرخید که هیچ نیرویِ جویای کاری از قروه مهاجرت نمیکرد؛ واحدی صنعتی که در روزهای شکوهِ اواخر دهه ۸۰ و سالهای ابتدایی دهه ۹۰ شمسی، ۴۰۰ کارگر شاغل داشت. اما سرنوشت، با کارگران قروهای و بیجاریِ شاغل در این واحد صنعتی، سر سازگاری نداشت؛ شرکت فولاد زاگرس به موجب مجمع فوقالعادهای که در اسفند ماه ۹۲ توسط سهامداران عمده این شرکت شامل صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد و سازمان تامین اجتماعی برگزار شد، منحل اعلام شد. بعد از این انحلال، چهار صد کارگرِ فنی و متخصص این کارخانه قدیمی، همگی بیکار شدند؛ امید خیلی از خانوادهها در قروه به همین کارخانه بود؛ امید خیلیها با این انحلال ناامید شد.
احمد امینی در مقام نمایندگی این ۴۰۰ کارگرِ بیکار و آواره به همراه یکی، دو نفر دیگر بارها به تهران آمدند و «بازگشایی مجدد» این واحد تولیدی را مطالبه کردند؛ آنها به همه جا سر زدند؛ از وزارت کار گرفته تا دفتر نمایندگان مجلس و راهروهای تودرتوی خانه ملت؛ اما تا همین امروز که رئیسجمهور بعد از چند سال دوباره قصد کرده میهمان کردستان شود، هیچ گشایشی در کار این کارگرانِ دلخسته ایجاد نشد؛ درهای پلمپ شدهی فولاد زاگرس، همچنان بسته ماند که ماند....
«کاش همین تکچراغِ امیدِ کارگران قروه را از آنها نمیگرفتند؛ میدانید آواره شدن یعنی چی؛ آنهم وقتی یک کارگر صنعتی از پای کورههای ذوب و دستگاههای جوش مجبور شود راه بگیرد برود پشت بساط ترهبار یا لیف و دستمال یزدی بفروشد!» امینی معتقد است؛ در مناطقی که «نرخ بیکاری» بالاست، باید از همه فرصتهای اشتغال موجود صیانت شود نه اینکه با دست خودشان و از طریق «مجمع عمومی» بزنند همان چرخهای سالم را پنچر کنند!
نرخ رسمی بیکاری در استان کردستان، برای تابستان ۹۷، ۱۱.۳ درصد اعلام شده است؛ این نرخ در بهار همان سال، ۱۳ درصد و قبل از آن نیز در همین حدود – زیر بیست درصد- اعلام شده؛ اما «بیکاری واقعی» خیلی بیشتر از اینهاست؛ پیش از این فعالان مدنی و اجتماعی و حتی نمایندگان مجلس به این نرخهای رسمی بیکاری بارها اعتراض کردهاند؛ در مرداد ماه ۹۵ زمانی که مرکز آمار نرخ بیکاری کردستان را ۱۳ درصد اعلام کرده بود، سیداحسن علوی (نماینده مردم سنندج، ایواندره و کامیاران در مجلس شورای اسلامی) در انتقاد از این «نرخ» گفت: علیرغم اینکه چند روز پیش یکی از مسئولان نرخ بیکاری را در کردستان حدود ۱۳.۶ درصد اعلام کرده بود باید گفت که چنین چیزی صحت ندارد و نرخ بیکاری کردستان بیش از ۴۵ درصد است.
علوی ادامه داد: در بخش درآمد سرانه، استان بیست و نهم، در ارزش افزوده، استان بیست و چهارم و در بخش منابع بانکی و تسهیلات نیز استان بیست و هفتم کشور هستیم و در شاخصهای توسعه از وضعیت خوبی برخوردار نیستیم.
وی با اشاره به اینکه استان کردستان ۰.۷ درصد منابع بانکی کشور را در اختیار دارد، اعلام کرد: در بحث شاخص فقر چندبعدی میانگین کشوری ۱۷ درصد است که در استان کردستان ۴۳ درصد بوده و استان اول کشور در این بخش هستیم.
پس از آن هم انتقادات بسیاری به این آمارها که همواره نرخ بیکاری در استان کردستان را زیر ۲۰ درصد نشان میدهد، وجود داشته است؛ در کردستان، شهرها بیشتر از روستاها و زنان بیشتر از مردان بیکارند؛ در تابستان ۹۶، مرکز آمار، نرخ بیکاری زنان شهری ۱۵ تا ۲۴ ساله در استان کردستان را ۷۸.۶ درصد اعلام کرد.
در چنینی شرایطیست که احمد امینی به عنوان نماینده ۴۰۰ کارگر بیکار که از سال ۹۲ به این سو، دست به هر کاری زدهاند تا معاش خانوار خود را تامین کنند، از رئیسجمهور یک مطالبه جدی دارد: تکلیف ما را روشن کنید.
او میگوید: چرا فولاد قروه را تعطیل کردند و چرا سه سال بعد از تعطیلی، از کلنگ زنی زنجیره فولاد کردستان داد سخن دادند؛ زنجیره فولادی که بعد گذشت چند سال از کلنگزنی، هنوز حتی یک نگهبان هم ندارد!
دی ماه ۹۵ خبر تصویبِ ایجاد زنجیره فولاد در کردستان و در شهرستان قروه، بیم و امید را بار دیگر در دل بیکارشدههای فولاد زاگرس زنده کرد؛ کارگران در همان زمان، امید کمی داشتند برای اینکه احیای فولاد زاگرس که کارخانهای ریشهدار و قدیمی در منطقه است، در این زنجیره جایی داشته باشد. اواخر تیرماه سال جاری، انتظار به سرآمد و زمان کلنگزنی رسید؛ در روزهای پایانیِ اولین فصل از تابستان ۹۷، کلنگ کارخانه جدید فولاد با حضور وزیر صنعت و معدن بر زمین خورد؛ این کارخانه قرار بود در زمینی به مساحت ۳۳۰ هکتار مابین قروه و دهگلان، احداث شود.
حالا بیش از ده ماه از آن زمان گذشته است؛ احمد امینی که در پنج سال گذشته بارها به تهران آمده و پیگیر وضعیت دشوار همکاران خود شده، پس از پنج سال بیم و امید و روزهای سرشار از نگرانی خود و همراهانش میگوید: نزدیک به ده ماه از کلنگزنی زنجیره فولاد در قروه توسط وزیر صنعت و معدن میگذرد؛ کلنگزنیای که قرار بود سه هزار شغل مستقیم و دو برابر آن شغل غیرمستقیم ایجاد کند، هماکنون حتی یک نگهبان هم ندارد!
او ادامه میدهد: در همان روز کلنگزنی گفتیم در ۱۰ کیلومتری کارخانه ذوب آهن کردستان (فولاد زاگرس) که بلااستفاده افتاده و دستگاههایش در حال خاک خوردن است، «کلنگزنی و احداث» بیفایده است؛ فقط عوامفریبی است....
نماینده کارگران فولاد قروه که بعد از تعطیلی و بیکاری نابهنگام، متحمل رنجهای بسیار شدهاند - برای نمونه چهارشنبه شبی در همین اسفند ۹۷، در میدان میوه و ترهبار تهران، یک کارگر قروهای که بعد از تعطیلی کارخانه فولاد زاگرس، به کارگر سادهی ترهبار در تهران تبدیل شده بود، در جریان یک حادثه آتشسوزی جان خود را از دست داد- خطاب به رئیسجمهور میگوید: اگر به کردستان آمدید، به ما هم نگاهی بیندازید؛ زنجیره فولادی که سال گذشته کلنگ زده شد و قرار بود برای هزاران نفر شغل ایجاد کند، امروز حتی یک نگهبان هم ندارد؟!