به گزارش می متالز، اما با این وجود، هیچگاه سنگ ایرانی به عنوان یک برند مطرح در جهان به شهرت نرسیده است. البته این میتواند به عنوان یک نقطه مثبت نیز برداشت شود، چراکه اگر شرکتی با قصد برندسازی بخواهد به حوزه سنگ ورود کند، زمینه بسیاری برای کار وجود دارد.
پیمان بردبار کارشناس کسب و کار در حوزه برندینگ، درباره برندسازی در صنعت سنگ اظهار کرد: کشور ایران به لحاظ صنعت سنگ یک کشور قوی بهشمار میرود و میتواند محصولات خوبی را به جهان عرضه کند. برای نمونه در زمینه سنگ مرمر حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، چراکه سنگهای مرمر ایران از لحاظ کیفیت، در جایگاه مطلوبی قرار دارد تا جایی که این قدرت را دارد تا همردیف یا گاهی بالاتر از سنگ مرمر ایتالیا قرار بگیرد.
بردبار در ادامه توضیح داد: البته باید بین مفهوم برند و شهرت تفاوت قائل بود، شهرت به معنای معروفیت است که این معروفیت میتواند هم مثبت باشد، هم منفی اما برند، تصویری است که مخاطب درباره خدمات و محصولات ما دارد که در بلندمدت خواهان آن خواهد بود.
وی در ادامه تشریح کرد: در ایران ممکن است برخی محصولات سنگ به شهرت رسیده باشند اما برندسازی در این صنعت انجام نشده است، هرچند این موضوع میتواند به عنوان یک نقطه مثبت برداشت شود، چراکه اگر شرکتی با قصد برندسازی بخواهد به این حوزه ورود کند، زمینه بسیاری برای کار وجود دارد از آنجا که شرکت یا کسی به شکل درست و علمی به حوزه سنگ ورود نکرده است، به سرعت میتواند این مسیر را طی و خود را تبدیل به برند کند اما برای نمونه در ایتالیا اگر یک شرکت نوپا وارد حوزه برندینگ شود، ممکن است در رقابت با شرکتهای صاحبنام ایتالیایی قادر به رشد نباشد.
این کارشناس حوزه کسب و کار در ادامه عنوان کرد: مشکل دیگر این است که شرکتهای ایرانی به همافزایی اهمیت نمیدهند. شرکتهایی هم که به این بلوغ رسیدهاند تا وارد عرصه صادرات شوند، خودخواهانه عمل میکنند و سعی دارند تنها خودشان را مطرح کنند اما شرکتهای خارجی به این شکل عمل نمیکنند، برای نمونه در یک نمایشگاه خارجی، شرکتهای ایتالیایی یا ترکیهای روی برندینگ خود سرمایهگذاری میکنند و از همافزایی شرکتهای کشور خود استفاده میکنند. در ایران شرکتهای ایرانی تنها به منافع شخصی فکر میکنند و به منافع جمعی نمیاندیشند، بهگونهایکه منافع جمعی میتواند هم منافع گروه را بالا بکشد و هم منافع شخصی را دربربگیرد.
این متخصص حوزه برندینگ در پاسخ به این پرسش که کیفیت تا چه اندازه میتواند در ایجاد برندینگ موثر باشد، عنوان کرد: ما در هر رشتهای که ورود پیدا کنیم، چه در سطح آکادمیک و چه بهطور عملی با موضوعی به نام «اخلاق» روبهرو هستیم. در صنعت هم با موضوعی به نام «اخلاق در صنعت» روبهرو هستیم، به این معنا که زمانی که محصولی با هر کیفیتی ارائه میکنیم با همان نوع کیفیت باشد، چراکه در ایران بسیار متداول است که یک کالایی معرفی میشود اما با همان کیفیت بهدست مشتری نمیرسد و این موضوع میتواند نوعی بیاخلاقی در حوزه صنعت باشد.
وی ادامه داد: از اینرو اگر کالایی در هر رتبهای ارائه میکنیم، برای نمونه ضعیف، متوسط یا قوی را باید با همان ادعایی که داشتهایم، ارائه کنیم، در غیر این صورت دیگر مشتری به ما اعتماد نخواهد کرد که در این صورت در وهله نخست کشور و در وهله دوم شرکت خود را بدنام خواهیم کرد. بردبار ادامه داد: در حالی که اگر از کارشناسان و فعالان حوزه سنگ، سراغ سنگ خوب را بگیرید، بلافاصله از سنگ ایتالیا نام میبرند.
بردبار اظهار کرد: بنابراین نام کشور میتواند برند بهشمار رود. برای نمونه ایران در زمینه فرش به این برند رسیده اما در زمینه سنگ به این برند نرسیده و این موضوع بهخاطر بدقولیهایی است که در این صنعت روی داده است و در این زمینه شرکتها تنها به فکر فروش کوتاهمدت خود بودهاند و به چشمانداز بلندمدت فکر نکردهاند که با بیاخلاقی در زمینه کیفیت محصول، هم به نام کشور خود و هم برند شرکت خود لطمه زدهاند.
وی در پاسخ به این پرسش که نمایشگاهها تا چه اندازه میتوانند به صنعت سنگ کمک کنند، گفت: در زمینه برندینگ موضوعی به نام «مدیریت یکپارچه ارتباطی» وجود دارد، یکی از اجزای این شیوه مدیریت، حضور در نمایشگاه است. نمایشگاه در علم برندینگ، ابزاری برای ارتباط تولیدکننده با مشتری بهشمار میرود.
به گفته وی، نمایشگاه در حقیقت یک ابزار ارتباطی فوقالعاده قوی است، هرچند جزو ابزارهای پرهزینه بهشمار میرود اما در بلندمدت میتواند سود بالایی ایجاد کند، چون برگزاری نمایشگاه از یکسو میتواند روابط ارزشمندی را به دنبال داشته باشد و هم میتواند باعث فروش کلانی در عرصه بلندمدت شود. از اینرو در زمینه برندینگ و فروش بلندمدت نمایشگاه جایگاه بسیار ویژهای دارد.
این درحالی است که اگر شرکتی بخواهد در عرصه دیجیتال یا فروش مستقیم فعالیت کند، زمان بسیاری باید بگذارد که مشتری وفادار یا حتی مشتری پیدا کند اما نمایشگاه میتواند این مسیر را کوتاه کند. بنابراین اگر از ابزار نمایشگاه درست استفاده شود، میتواند دستاوردهای خوبی به همراه داشته باشد.
همچنین خسرو زارعی، مدیرعامل سنگبری مهستان، درباره صنعت سنگ و برندینگ عنوان کرد: صنعت سنگ در ایران صنعت باارزشی است اما موضوع این است که در زمینه صادرات به قدری محدودیت صادراتی ایجاد شده است که دستوپای صادرکننده را بسته است. زارعی در ادامه خاطرنشان کرد: از آنجا که بازار داخلی سنگ محدود است باید بیشازپیش به صادرات اندیشید.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در زمینه صادرات مشکل این است که صادرکنندگان قادر به دریافت پول خود از مشتری خارجی نیستند. دور زدن تحریمها نیز همراه با ریسکهایی شده است. این مسائل و مشکلات باعث شده صنعت سنگ چندان مورد توجه قرار نگیرد، بهطوریکه یک معدن به اندازه یک چاه نفت درآمد دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که سنگ ایران دارای مرغوبیت است اما چرا نتوانستهایم سنگ ایران را تبدیل به برند کنیم، گفت: برای برندسازی در زمینه سنگ باید بتوان به سمت مدرنیزه شدن واحدهای فرآوری در این صنعت پیش رفت، این در حالی است که همچنان صنعت سنگ در کشور به شکل سنتی است و حتی بیشتر کسانی که در صنعت سنگ سکاندار هستند به شکل سنتی تولید میکنند و همین مسئله سبب شده که چندان برند سنگ معتبری در سطح جهان نداشته باشیم.
زارعی افزود: به تعداد انگشتان دست واحدهایی با فناوری بالا در صنعت سنگ وجود دارد، درحالیکه برای پیش رفتن به سمت برندینگ نیاز به فکرهای جدید و جوان و نیروی تحصیلکرده است، البته بهتازگی نیروهایی به صنعت سنگ ورود پیدا کردهاند و این موضوع سبب شده است به نسبت سالهای گذشته سنگ ارزش بیشتری پیدا کند. مدیرعامل سنگبری مهستان ادامه داد: امکانات تولید و دانش، هم در زمینه سنگهای کوپ و هم سنگهای بریده میتواند زمینه ورود به برندینگ را بهتر مطرح کند اما موضوع این است که تجهیزات ما در معدن و در واحدهای فرآوری قدیمی شدهاند و این مسئله قدرت رقابت این صنعت در سطح بینالمللی را کاهش داده است. زارعی افزود: در طول ۲ سال گذشته سنگ ایران قدرت رقابتپذیری پیدا کرده و این موضوع به این دلیل است که ارزش پول ما افت کرده است از اینرو قدرت رقابت صادراتی یافتهایم. وی ادامه داد: برای برند شدن سنگ ایرانی نیازمند برخی ساختارها هستیم که دولت انتظار دارد تمام این زیرساختارها را بخش خصوصی انجام دهد. این درحالی است که قوانین دولت بیشتر مانع ایجاد میکند. این فعال حوزه سنگ ادامه داد: مشکل دیگر ما در زمینه تامین نیروی انسانی است. از آنجا که کارگر ایرانی تمایل به کارگری ندارد، واحدها از نیروی افغانستانی استفاده میکنند، در حالی که اگر واحدها بهروز شده باشند کارگرهایی که با دستگاه کار خواهند کرد و به عنوان اپراتور این کار را انجام خواهند داد باید آموزش دیده باشند که در این صورت کیفیت کار نیز افزایش پیدا خواهد کرد.