به گزارش می متالز، دکتر حامد سلطانی نژاد - مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران - روز دوشنبه 2 اردیبهشت 1398 مصاحبه ای اختصاصی با خبرنگار پایگاه خبری «می متالز» در حاشیه دوازدهمین نمایشگاه بین المللی بورس، بانک و بیمه در غرفه این شرکت در سالن 35 محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران داشت که در ادامه مشروح این مصاحبه را می خوانید:
برای فلزات در سال 98 از ابتدا یک کف عرضهای برای تولیدکنندگان تعیین شده که همه موظف باشند این کف عرضه را رعایت کنند. من فکر میکنم اگر این کف عرضهها رعایت شود بازار تعادل خیلی خوبی را تجربه خواهد کرد و نیاز صنایع پاییندستی هم تأمین خواهد شد. نکته مهمی که وجود دارد این است که اکثر صنایع پاییندستی فولاد گستره جغرافیایی خیلی زیادی دارند و این باعث میشود که قیمتهایشان بعضاً قیمتهای خیلی متفاوتی باشد.
به فرض یک فولادسازی که مثلاً در مرکز کشور هست با آن کسی که در یک نقطه مرزی است، قیمتهایش متفاوت است. اینها بهای تمامشدهشان متفاوت هست و به هر حال ممکن است قیمتهایشان با هم تفاوتهایی داشته باشد. بعضاً فعالان بازار این را بر نمی تابند که قیمتها متفاوت باشند. گاهاً ممکن است که قیمت مثلاً مواد اولیه یا شمش با قیمت مقاطع تفاوت قیمتی زیادی داشته باشند که بعضیها نپذیرند. منتها در صنعت فولاد ظاهراً این چیزها طبیعی است.
همان طور که گفتم هم به لحاظ بحث جغرافیایی است و هم به این لحاظ است که گاهی اوقات تعادل بازارها در اثر صادرات بعضی از مواد اولیه به هم میخورد و در واقع قیمت مواد اولیه تناسبش با مقاطع به هم میخورد. برای اینکه این تناسب حفظ شود لازم است که استمرار عرضه وجود داشته باشد. ضمن اینکه صنایع پاییندستی که قابلیت عرضه محصولشان را در بورس دارند درواقع آن کف عرضهای که برایشان تعیین شده را انشاءالله باید رعایت کنند که کل زنجیره شفاف باشد. اینکه یک تکه از زنجیره را ما شفاف کنیم به نظرم برای آن تکهای که شفاف هست یک مقدار ممکن است که عرصه به سمتی پیش برود که خودش را از سایر تولیدکنندگان متمایز ببیند و اگر قرار است که همه به صورت آکواریومی حرکت کنیم و در یک فضای شفاف باشیم، هم صنایع پاییندستی و هم صنایع بالادستی باید در این حوزه باشند.
بعضاً شاهد عدم تناسبهایی در قیمتهای زنجیره فولاد هستیم مثل تفاوت قیمت سنگ آهن با قیمت محصولات دیگر، اینها ناشی از این میشود که یک بخشی از زنجیره شفاف هست و یک بخش دیگر آن واقعاً معلوم نیست که چه اتفاقی برای آن می افتد. من فکر میکنم همه صنایع اگر حضور داشته باشند یک سقف مقیاسی ایجاد میشود که همه میتوانند هم در بازار سرمایه تأمین شوند و هم در بورس کالا. ولی اگر حجم بازار حجم کوچکی باشد فرآیند تأمین مالی هم ممکن است خیلی موفق نباشد و نتوانند این مهم را به سرانجام برسانند.
بله.
ببینید یک استدلالی که دوستان در حوزه فولاد میکنند این هست که چون ما در فولاد عرضهمان بیش از تقاضاست یعنی با عرضه مازاد درواقع مواجه هستیم، بازار را به یک ترتیبی بگذاریم تا خودش خودش را تنظیم کند. این حرف زمانی درست است که شما شرایط مکانسیم بازار را هم فراهم کرده باشید. یعنی یک زمین بازی فراهم کرده باشید و ما به عنوان سیاستگذار درواقع نقش داور در این زمین ایفا کنیم و به صورت عادلانه همه بخشهای صنعت بتواند با هم بازی کنند و رقابت کنند. در حالی که اگر این زمین بازی فراهم نباشد هرگونه سیاستگذاری و هرگونه رگولاتوری چون فضایی برای اجرا ندارد ممکن است که درست محقق نشود.
اینکه صرفاً محدودیت در صادرات بگذاریم یا سیاستها را بر مبنای واردات یا تخصیص ارز بخواهیم تنظیم کنیم و کار دیگری به بازار نداشته باشیم و بازار را به حال خودش رها کنیم که خودش خودش را تنظیم کند شاید خیلی امکان پذیر نباشد و باید یک قواعدی در بازار وضع شود. من هرگز قائل به دخالت در بازار نیستم اما قائل به این هستم که بایستی یک رگولاتوری و یک قانونگذاری برای رقابت شفاف برای عرضه و تقاضای شفاف کالاها در بازار وجود داشته باشد.
من فکر میکنم اول از همه خود فعالان بازار باید دنبال این باشند کمااینکه دوستان در اتاق بازرگانی دنبال این حوزه بودند...
بله، به هر حال اگر فرهنگ شفافیت به وجود نیاید، ممکن است در کوتاهمدت یک عدهای احساس کسب منفعت کنند اما در بلندمدت همه ما در یک کشتی به اسم اقتصاد کشور نشسته ایم که بالاخره اگر هر کسی یک فرآیندی را غیرشفاف پیش ببرد یک نقطه از این اقتصاد را دچار مشکل کرده و واقعاً در آینده به مشکل برخواهیم خورد. به نظرم بایستی همه از شفافیت استقبال کنند و پیشگام آن باشند تا بتوانیم این اقتصاد را به سرمنزل مقصود انشاءالله برسانیم.
ببینید در خیلی از محصولاتی که در بورس الان معامله میشوند چارچوبشان کاملاً مشخص است. یک قیمت پایهای بر مبنای قیمتهای جهانی، البته نه اینکه همان قیمتهای جهانی مبنا قرار بگیرد. به تناسب قیمتهای جهانی، قیمت پایهای توسط دوستان وزارت صمت تعیین میشود و این اعلام میشود و ساختار رقابتی شکل میگیرد. اینکه ما قائل باشیم که درواقع یک کالا تعیینکننده قیمت یک کالای دیگر باشد، این شاید در خیلی از مواقع در بازار صحیح نباشد و هر کالایی میتواند بازار خاص و منحصربهفرد خودش را داشته باشد.
بله. ما دنبال این هستیم که گواهی سپرده را روی کالاهای محصولات صنعتی و معدنی توسعه دهیم که یک بازار نقد مستمر و مؤثر را بتوانیم داشته باشیم ولی متاسفانه بعضاً با بعضی از سیاستهای دیگر تلاقی پیدا میکند. حالا دنبال این هستیم که انشاءالله بتوانیم دوستان سیاستگذار را در این حوزه قانع کنیم تا این بازار را هم راهاندازی کنیم.
بله، من فکر میکنم که زنجیره محصولات صنعتی و معدنی که بازارهای جهانی را هم دارند این گنجایش وجود دارد. به هر حال فعالان بازار هر روز قیمتهای جهانی را رصد میکنند و این ظرفیت را دارند که هم در اوراق نقدی کالایی و هم اوراق مشارکت کالایشان تعریف شود.
بله، الان بورسهایی مثل چین بزرگترین بازارهای محصولات مشتقه صنعتی و معدنی هستند. اگر یک زمانی صحبت از این میشد که بورس SME آمریکا مثلاً بازار مشتقه بزرگی است یا مثلاً LME یا بورسهای دیگر، الان بحثی که ما داریم این است که بازار چین جایگزین آنها شده البته در بعضی از کالاها. مثلاً در حوزه فولاد بورسهای غربی نتوانستند توفیق چندانی داشته باشند.
در حوزه بازار مشتقه بازار چین خیلی موفق بوده و خیلی خوب توسعه پیدا کرده، حتی روی محصولاتی مانند میلگرد توانستهاند فیوچرز خوبی تعریف کنند. فیوچرز میلگرد و فیوچرز روی رکوردارهای بازار مشتقه در بورسهای کالایی است. به نظرم این اتفاق در ایران هم میتواند بیفتد با توجه به اینکه ما یکی از بزرگترین تولیدکنندههای فولاد هستیم. حالا چین درست است نیمی از فولاد دنیا را تولید میکند و جا دارد که چنین بازاری را داشته باشد ولی ما هم بالاخره درواقع بازار بزرگی را در اختیار داریم.
به هر حال همه تولیدکنندگان محصولات صنعتی و معدنی میتوانند از این طریق تأمین مالی کنند...
مزایای آن این است که به پشتوانه تولیدشان یعنی به پشتوانه آنچه که در آینده تولید خواهند کرد، طرحهای توسعهایشان را بتوانند تأمین مالی کنند.
بله از قدیم این طور هست. طبق قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی شرکتهایی که محصولشان را در بورس عرضه میکنند از 10 درصد معافیت مالیاتی برخوردار هستند و این از قدیم وجود داشته و هنوز هم برای شرکتها امکان پذیر هست.
ما دنبال این هستیم که آهن اسفنجی را به بورس برگردانیم منتها باز بسته به نظر خود وزارت صنعت و ستاد تنظیم بازار هم هست که انشاءالله این کالا را بتوانیم برگردانیم. آهن اسفنجی پتانسیل زیادی برای صادرات دارد به خصوص آن شکلی که به شکل بریکیت هست و ماده اولیه هم هست و خیلی از صنایع به آن نیاز دارند چه صنایع داخلی و چه خارجی. باید توازنی ایجاد شود بین بازار داخل و بازار صادراتیاش. انشاءالله اگر که دوستان به این نتیجه برسند ما هم آمادگی داریم که باز هم این محصول را در بورس عرضه کنیم.