به گزارش می متالز، بایزید مردوخی در مراسم بزرگداشت شانزدهمین سالگرد دکتر حسین عظیمی که در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد با اشاره به تاریخ برنامهریزی در کشور گفت: موضوع برنامهریزی از کشورهای کمونیستی شروع شد و برنامهریزی مرکزی تقریبا در نصف جمعیت جهان از جمله روسیه و چین اجرا شد اما به تدریج برنامهریزی مرکزی در شوروی تعطیل و در کشورهای دیگر مانند چین، مجارستان و لهستان متوقف شد و در حال حاضر نیز برنامه ریزی وجود ندارد.
وی ادامه داد: امروزه اقتصادهای با برنامهریزی مرکزی از مد افتادهاند و جای خود را به اقتصاد سوسیالیسم بازار دادهاند با این وجود در برخی کشورها برنامهریزی به صورت فعالانه اجرا میشود در واقع در این کشورها وقتی کسری در تراز پرداختها، تورم، مشکلات مسکن و بیماری مزمن ظهور و بروز میکند کشورها ناگزیر به سمت برنامهریزی حرکت میکنند.
این اقتصاددان با اشاره به پیشنیه برنامه ریزی در ایران گفت: در کشور ما از سال 1327 یعنی بیش از 70 سال پیش برنامهریزی اجرا میشود اما سوال این است که چرا با وجود عقبماندگی ما به سمت برنامهریزی حرکت کردیم؟ یکی از دلایل آن همسایه شمالی ما شوروی با برنامهریزی متمرکز بود که باعث شد عدهای از روشنفکران ما این گزینه را پیشنهاد دهند همچنین عدهای از دلسوزان کشور متوجه شدند که درآمدهای نفتی صرف امور جاری میشود و شاید این مهمترین انگیزه برای اتخاذ برنامهریزی بود چون تلقی این بود که درآمد نفتی مربوط به تمام نسلها است. بنابراین دلایل مبارکی برای استفاده از برنامهریزی در کشور ما وجود داشت به طوری که پیش از کشور چین که انقلابهای زیادی را تجربه کرده بود شروع به آن کرد.
مردوخی تصریح کرد: برای کشوری که چشماندازی هر چند کوتاهمدت در نظر نگیرد هیچ حالتی نامناسب نمیشود از قدیم گفتهاند برای کشتیبانی که نمیداند کجا میرود هیچ بادی نامساعد نیست چون برنامه نشان میدهد که به کجا میرویم تا راه مناسب را انتخاب کنیم. بنابراین ما با شروع اولین برنامه هفت ساله از سال 1327 اولین گام را برداشتیم و به حوزه آیندهاندیشی نگاه هفت ساله انداختیم.
وی یادآور شد: مرحوم مهندس سحابی میگفتند در تهران هر ساله چندین بار شهردار عوض میشد و از سال 1320 چندین بار کابینه تغییر کرده بود از همین روی این نگرانی وجود داشت که این شرایط چیزی به بار نیاورد شاید یکی از دلایل شروع برنامهریزی در کشور نیز همین تداوم مدیریت بود یعنی اگر فردی مسئولیتی را بر عهده میگرفت و فرصت برنامهریزی وجود داشت احتمالا هزینههای کشور نیز کاهش مییافت. همچنین برنامهریزی این امکان را فراهم میکرد عملکرد مدیران مورد قضاوت قرار بگیرد تا زمینه پاسخگویی آنها فراهم شود.
وی افزود: برنامهریزی توسعه این امکان را فراهم میکرد که درآمدهای نفتی برای ایجاد ارزش افزوده و تولید به کار گرفته شود زیرا عایدات نفتی در اختیار دولت، عملا برای واردات کالاها یا خریدهای نظامی به کار میرفت حتی در برنامههای عمرانی پنج ساله پیش و پس از انقلاب این گرایش وجود داشت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه فرآیند توسعه در سطح محلی جوانه میزند گفت: ما در تمام برنامهها به این موضوع توجه نکردیم و برنامهریزی را در اتاقهای مرکزی تهران صورت دادیم و هیچ سوالی از بخشها و استانها صورت نگرفت. باید توجه داشت که شاخصها و سنجههای ما در توسعه، شاخصهای کلان و میانگینهای سطح کلان هستند که شاید وضعیت درخشانی داشته باشند اما به دلیل ماهیت میانگینی نمیتوانند رشد مناطق را در نظر بگیرند. شاخصهای سطح ملی شاید نمایانگر وضعیت بهتر مثلا سه استان باشد ما در مطالعاتی که در سازمان برنامه و بودجه داشتهایم، متوجه شدیم که 10 استان توسعه نیافته داریم بنابراین در الگوی برنامهریزی منطقه محور به ویژه برای کشورهایی مانند ایران الگوی توسعه باید شامل تمام استانها باشد تا بخت موفقیت برنامهریزی افزایش یابد در این صورت انگیزه مردم جهت کمک به اجرای آن نیز افزایش مییابد. همچنین یکی از مشکلات ما دولت محور بودن برآوردهای توسعه بوده است.
این اقتصاددان تصریح کرد: برای اجرایی موفق برنامهریزی باید به سه مولفه توجه کنیم مولفه جامعیت برای ایجاد توازن در بخشهای مختلف اقتصاد، مسالهمحوری برای موضوعاتی مانند مهاجرت و تورم و منطقهمحوری جهت تمرکززدایی و مطالبات مناطق کمتر توسعهیافته.
مردوخی متذکر شد: وقتی مسئولی انتخاب میشود باید از او درخواست تغییر داشته باشیم متاسفانه مسئولین گاها نمیخواهند آب از آب تکان بخورد ما استاندار را تعیین میکنیم تا امنیت را تامین کند نه توسعه را، چون باور داریم امنیت نسبت به توسعه هزینههای کمتری دارد.
وی یادآور شد: در 70 سال اخیر که تجربه برنامهریزی داشتیم تمام اتفاقات ما مانند ملی شدن صنعت نفت، اصلاحات ارضی و هدفمندسازییارانهها پیش بینی نشده بودند که این یک نقص در برنامةریزی است که نشان میدهد مسئول ما یک دفعه موضوعی را از آستین خود درمیآورد. برای نمونه در طرح تحول سلامت که برای آن جشن گرفته شد هیچ پرسش نشد که منابع آن از کجا تامین میشود؟ متاسفانه منابع صندوق بیمه صرف آن شد که دارایی و ثروت بیمهشدگان کارگری بودند و در حال حاضر برای تامین حقوق بازنشستگان چه دوندگیهایی که صورت میگیرد.