به گزارش میمتالز، شرکت فولاد مبارکه از بدو تأسیس تا به امروز رسالت منفعتبخشی و حل مسائل و چالشهای جامعه را در کنار تولید و خودکفایی بر عهده داشته است و در قالب مسوولیت اجتماعی برای حفاظت از آب و هوا و جامعه پیرامونی خود اقدام به نیازسنجی و رفع مشکلات کرده است. در حال حاضر شرکت فولاد مبارکه از حدود ۲ سال گذشته برنامهای را بر اساس تغییر عملکرد در حوزه عمل به مسوولیتهای اجتماعی خود در استان اصفهان طراحی و برنامهریزی کرده است که بر اساس آن به کمک مجموعه دانشبنیان و شتابدهنده پیشرفت آبادانی «رستا» مقرر شد، مدل جدیدی از مسوولیت اجتماعی را در مناطق هدف اجرا کند.
برای بررسی ماهیت این طرح در شرایط کنونی و تطابق آن با هدف ایجاد فولاد مبارکه در ابتدای تأسیس گفتگویی را با محمدحسن عرفانیان، مجری طرح فولاد مبارکه در دوران ساخت انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
بعد از انقلاب در فلسفه وجودی راهاندازی کارخانههای فولاد ایران تردید وجود داشت و در اصفهان این تردید بیشتر بود و کارشناسان مختلف نظرات متفاوتی ارائه دادند که اصفهان به علت اینکه بهره لازم را از ذوب آهن نبرده است در نگاه عالی به وجود این طرح در منطقه مبارکه نیاز داشت. برای این کار شورای اقتصاد کوچکی در استان متشکل از مدیران کل و استاندار ایجاد شد و نسبت به مسائل جانبی طرح فولاد مبارکه تبادل نظر صورت میگرفت.
اجرای فولاد مبارکه دو اثربخشی داشته و دارد، یک باعث صنعتی شدن مملکت شد و در ادامه میتواند منجر به فرا صنعتی شدن کشور مبدل شود و دوم باعث رشد پایدار میشود چرا که الگوی رفاهی زندگی است و وجود این صنعت باعث حل شدن مشکل اشتغالزایی، توسعه زیرساختها و تأمین نیازهای اساسی یک منطقه خواهد شد. قرآن هم آهن را بستر اقامه قسط و عدل میداند و با توجه به وجود جامعه انقلابی باید به فولاد با این نگاه توجه ویژه داشته باشند. از این رو باید به دنبال این رفت که چه فضایی میتواند این قسط و عدل را گسترده کند.
دانشگاه اصفهان در آن زمان متولی این طرح شد که مهندس قندهاری مدیریت آن کار را پذیرفت و چهار استان اصفهان، یزد، کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری تحت مطالعه قرار گرفت. در واقع این طرح با شعار تحول منطقه و تغییر محور توسعه فولاد مبارکه صورت گرفت که در کدام استان و منطقه واقع شود. پس از انتخاب منطقه، دامنه تفکر را بالاتر برده و به این سمت رفتیم که ببینیم نعمتها و نقمتهای فولاد مبارکه را بررسی کنیم و از چهار دانشگاه اصفهان، تهران، شهید بهشتی و صنعتی اصفهان در این مسیر کمک گرفته شد.
طی مدت دو سال بررسی این طرح، خروجی آن تهیه ۲۴ کتاب شامل ۱۹ طرح مطالعاتی و ۵ طرح تصویری بود که در همه آنها چالشهای امروزی نیز پیشبینی شده بود. حتی خشکی زایندهرود و کم آبی در این طرحها لحاظ شد و راه حل آنها نیز ارائه شده بود. البته به آب منطقهای نیز مراجعه و در این مورد صحبت شد که آنها در آن زمان حاضر به اجرا و بررسی آن طرحها نشدند.
تیمهای بسیار زیادی برای اجرای طرحها تشکیل و برای تمام مناطق اجرایی شد تا به گفته مهندس قندهاری به دنبال دلایل بررسی شکلگیری زندگی در مناطق و روستاها بروند و با مشخص شدن آن دوباره برای زنده و بارور کردن زندگی آنها اقدام کنند.
از دیگر اقدامات انجام گرفته در راستای مسوولیت اجتماعی این بود که برای رعایت مسائل محیطزیستی، ۱۰ هزار هکتار زمین را درختکاری کنند که به تفکیک بخشی از آن را در فنس فولاد مبارکه و بقیه را با همکاری مردم و در مناطق مجاور کاشت شد.
در راستای رشد درختکاری، ۷۵ گونه گیاهی را پرورش دادیم و حتی برخی از آنها ثبت ملی شد. کسب و کار و آبادانی در روستاها و از دیگر مسائلی است که به آن پرداخته شد.
در این گزارشها و اقدامات اخیر که آقای دکتر طیبنیا با کمک سایر عوامل انجام دادهاند، میتوان مشاهده کرد که به دنبال همان رویه گذشته هستند و به نوعی دوباره آن را بازخوانی کردهاند و از او باید قدردانی کرد. اقدامات فولاد مبارکه با همکاری گروه رستا و البته با مشارکت خود مردم در مسیر خوبی قرار گرفته است.
در دوران ساخت نیز مقرر شد با شکلگیری فولاد مبارکه در این منطقه، ما به سمت تربیت مدیران و افرادی حرکت کنیم که یک الگوی زیست یا یک سبک زندگی در این کشور تعریف کنند؛ الگویی که به دست این مردم و از محل خود این سرزمین تعریف شود. به نظر میرسد خط مشی فعلی فولاد مبارکه با تفکر آن روز بسیار متناسب است و به این مهم پی برده شده است که گره کوری در این کشور وجود دارد. احساس کردم حرکتهای امروز فولاد در راستای عمل به مسوولیت اجتماعی تداوم رویکردی است که آن روز مدنظر بود.
ما پژوهش و حل مساله را در فولاد مبارکه تمرین کردیم. باید در روستاها کنکاش کنیم که در هر نقطه مساله چیست و چرا سبک زندگی پایدار در این مکانها از بین رفته است. ریشههایی را که در هریک از این مناطق وجود دارد آبیاری کنیم تا دوباره رشد کنند و مساله حل شود و کل ایران از آن سود ببرد.
اقدامی که امروز باید انجام شود این است که در نقطه نقطه این سرزمین، پژوهش صورت مساله حقیقی انجام دهیم و سپس متناسب با مناطق مختلف و با استفاده از قابلیتهای همان منطقه به حل مساله آنها بپردازیم.
یافتن صورت مساله و راه حل آن گمشده این کشور است که این امر نیاز به یادگیری دارد و خوشبختانه شرکت فولاد مبارکه با اقدامات اخیر در حوزه مسوولیت اجتماعی در مسیر یافتن صورت مساله، پژوهش و حل آن قرار گرفته است.
چنانچه این اقدامات در منطقه گسترش یابد و پس از آن در کل کشور تکثیر شود، شاهد تشکیل مدرسه مدیریت خواهیم بود. مدرسه مدیریتی که در آن صرفاً دانشجوی دانشگاهی نخواهیم بود، بلکه در آن، مسالهپژوه باشد و حل مساله را در اولویت قرار گیرد.
فولاد مبارکه به علت داشتن چنین رزومهای چه در توسعه صنعتی و چه در زمینه مسوولیت اجتماعی میتواند تحولی در جامعه ایجاد کند و این به نوعی یک مدل آمایش سرزمینی است و در آن تجربیاتی وجود دارد که راه حلهای آن به صورت پایلوت در فولاد اجرا شده و قطعاً میتوان در ابعاد کلان حکمرانی نیز مورد استفاده قرار گیرد. چرا که حل مسائل لاینحل را میتوان در فولاد مشاهده کرد و از همین رو فولاد مبارکه را حل المسائل کشور میدانم.