به گزارش می متالز به نقل از تارنمای نشریه «فارن افرز»، رسانه رسمی اندیشکده آمریکایی «شورای روابط خارجی» موسوم به CFR، کارشناس ارشد «برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا» در اندیشکده انگلیسی «چتم هاوس» (Chatham House) در واکنش به کاهش تعهدات ایران در ذیل توافق هستهای ایران و غرب «برجام» در این مقاله با عنوان «هنر توافق جدید با ایران» مینویسد: یک سال قبل، دونالد ترامپ؛ رئیسجمهوری آمریکا بهدلیل اینکه خواهان توافق بهتری بود، از توافق هستهای ایران خارج شد.
ترامپ که از «برنامه اقدام مشترک» موسوم به «برجام» بهخاطر حوزه و گستره محدودش انتقاد میکرد، خواهان توافقی شده است که محدودیتهای هستهای ماندگارتر و سختگیرانهتری را بر فعالیتهای هستهای تهران اعمال کند و در عین حال برنامه موشکهای بالستیک ایران را نیز محدود کند. همچنین، مداخله ایران در کشورهای همسایه خود را نیز متوقف کند. تیم ترامپ برای اینکه بتواند در این معامله بزرگ موفق شود، از کنگره آمریکا و همچنین بازیگران منطقهای درخواست کمک کرده است.
نویسنده در ادامه پرسشی را مطرح میکند: اما این طرح جاهطلبانه ترامپ تا چه اندازه انجام شدنی است؟ و درباره پاسخ آن مینویسد: «من و همکارانم در «چتم هاوس» این پرسش را به ۷۵ تحلیلگر و سیاستگذار در ۱۰ کشور آمریکا، ایران، انگلیس، فرانسه، آلمان، اسرائیل، روسیه، چین، امارات عربی متحده و عربستان سعودی ارائه کردیم. پاسخدهندگان، این امکان را بررسی کردند که آیا ایالاتمتحده میتواند این معامله بزرگ را با ایران صورت بدهد یا خیر. آنها همچنین به پرسشهایی درخصوص مسائل هستهای، منطقهای و موشکهای بالستیک پاسخ دادند.
وی در ادامه میافزاید: بیشتر پاسخدهندگان بیش از حد بدبین بودند و به کمبودهای بسیار زیاد و مشابه در این سیاست اشاره میکردند. تیم ترامپ خواهان توافق شده است که این امر مستلزم دیپلماسی است اما فقط بهطور مستمر از بیپردهترین ابزارهای قهرآمیز استفاده میکند. واشنگتن دورنمای (موفقیت خود را در این معامله) با ناتوانی در پشتیبانی کردن از متحدان اروپاییاش یا خلق شرایط مناسب برای تهران برای شرکت در گفتوگوها تضعیف کرده است.
این نویسنده در تایید مدعای خود تصریح میکند: تهران اعلام کرده است که میزان پایبندی خود را به بخشهایی از توافق هستهای کاهش خواهد داد و همین شاهدی دال بر این مدعاست که رویکرد ترامپ پاسخگو نبوده است.
تحلیلگر اندیشکده «چتم هاوس» در بخش بعدی این نوشتار با عنوان «رویکرد با حاصل جمع صفر» مینویسد: بیشتر افرادی که با آنها مصاحبه کردیم احساس میکردند که سیاست «فشار حداکثری» واشنگتن بر ایران به هدف اعلامی بازگرداندن ایران به پای میز مذاکره نرسیده است. کمتر از ۲۰ درصد پاسخدهندگان ما فکر میکردند که معامله بزرگ با ایران دستیافتنی است. باقیمانده پاسخدهندگان چند دسته بودند. برخی از آنها فکر میکردند امکان دستیابی به توافق بهتری نسبت به برجام وجود دارد.
بعضی دیگر فکر میکردند پتانسیل بیشتری (برای دستیابی به توافق) در مذاکرات جداگانهای بر سر مسائل مجزایی وجود دارد. این در حالی بود که همچنان عدهای فکر میکردند اصلا نمیتوان (با ایران) به توافق رسید.
وی درباره پرسش دیگری ذیل سیاست ترامپ نسبت به ایران مینویسد: وقتی سوال کردیم که چرا سیاست تیم ترامپ تا به این لحظه موفق نبوده است؟ نزدیک به نیمی از مصاحبهشوندگان به اختلافات و رقابت در داخل تیم ترامپ بر سر سیاست ایران اشاره کردند. پاسخدهندگان ما خاطرنشان کردهاند که در حالی که ترامپ علنا تمایل خود را به توافق با ایران ابراز کرده است، سایر اعضای تیم وی پیامهای متناقضی در این خصوص ارسال کردهاند.
نویسنده در همین راستا، رفتار جان بولتون؛ مشاور امنیت ملی ترامپ و مایک پمپئو؛ وزیر امور خارجه آمریکا را یادآور میشود و در این باره مینویسد: به خصوص جان بولتون و مایک پمپئو از انگیزههای ایدئولوژیک و اهداف بیثباتکنندهای برای برقراری ارتباط استفاده کردهاند که با رویکرد تبادلی ترامپ متفاوت است. تعدادی از مصاحبهشوندگان از جمله آمریکاییهایی از هر دو حزب ابراز نگرانی کردهاند که بولتون و پمپئو تلاش کنند موفقیت هر گونه بحث با ایران را تخریب کنند. ایرانیهایی که با آنها مصاحبه کردیم نیز مایل نبودند با دولتی مذاکره کنند که در نظرشان متفرق و غیرمنسجم بود.
نویسنده در بخش بعدی این نوشتار توضیح میدهد که تعداد زیادی از پاسخدهندگان آنها سیاست تیم ترامپ نسبت به ایران را رویکرد با «حاصل جمع صفر» توصیف کرده بودند. وی در این باره با اشاره به 12 شرطی که پمپئو در سخنرانی خود در اندیشکده «بنیاد هریتیج» بهعنوان پیششرط دستیابی به هرگونه توافق جدید با تهران، برای ایران وضع کرده بود، میافزاید: تعدادی از مصاحبهشوندگان، فهرست مذکور را موضع آغازین آمریکا در مذاکره توصیف کردند گرچه هرگز چنین برداشتی (از خواستههای پمپئو) بهطور عمومی شکل نگرفته است.
وی با یادآوری شروط 12 گانه پمپئو که اندکی بعد از خروج یکجانبه ترامپ از برجام از سوی وزیر خارجه آمریکا مطرح شد، اضافه میکند: پاسخدهندگان ما اعتقاد داشتند که مسائل فوق، در خور توجه بودند اما فهرست کردن آنها بهعنوان مطالبات و استفاده علنی از آنها برای ضربه زدن به ایران باب مذاکره را باز نکرده است. ایالاتمتحده تحریمها را بازگردانده است که رشد اقتصادی ایران را محدود کرده و به دولت و مردم ایران صدمه زده است، اما رفتار تهران را در منطقه تغییر نداده و وادارش نکرده است به هیچ یک از خواستههای آن تن در دهد.
کارشناس ارشد اندیشکده انگلیسی چتم هاوس سپس تصریح میکند: پاسخدهندگان ما ذکر کردهاند که اگر ایالاتمتحده فرض کرده است که تهران تحت فشار تسلیم میشود، ثبات جمهوری اسلامی را بسیار دست کم گرفته است و برداشت غلطی از برآورد امنیتی و جهانبینی تهران داشته است.
کارشناس خاورمیانه این اندیشکده انگلیسی در ادامه تصریح میکند: تکیه بیش از اندازه تیم ترامپ بر قدرت قهرآمیز تحریمها نشانه ناتوانی تیم ترامپ در فهم روند تصمیمگیری در تهران است. سیاست تحریمها شاید بر این باور مبتنی باشد که ایران در سال ۲۰۱۲ بهخاطر صدمات ناشی از تحریم نفت و محدودیتهای مالی پای میز مذاکره با تیم اوباما حاضر شد. اما حتی در آن زمان نیز تحلیلگران سراسر جهان به تغییر موضع آمریکا در خصوص غنیسازی بهعنوان نقطه اتکای واقعی اشاره کردند.
وی سپس اضافه میکند: از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳، ایالاتمتحده از این خواسته که ایران اصلا غنیسازی نکند- موضع کنونی تیم ترامپ- به این رسید که پذیرفت ایران بهعنوان یکی از امضاکنندگان «ان. پی. تی» (پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای) (NPT)، از حق غنیسازی محدود برخوردار است. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند تیم ترامپ این بار بدون به رسمیت شناختن دغدغههای امنیتی منطقهای ایران و بهطور مشابه، تصدیق حقوق ایران، نمیتواند مذاکرات را از سر بگیرد.
نویسنده که کارشناس سیاست خارجی آمریکا در امور خاورمیانه است در ادامه مینویسد: اینکه تیم ترامپ ظاهرا بستر مذاکره را هموار نکرده بسیاری از کارشناسان را به تامل واداشته است. آنها میگویند واشنگتن با مذاکرهکنندگان سابق آمریکا یا شرکای اروپایی مشورت نکرده است. از زمان خروج آمریکا از برجام تقریبا یک سال گذشته است و واشنگتن برای فروخواباندن خشم پایتختهای اروپایی کاری نکرده است. شاید تیره شدن این روابط در کوتاهمدت قابلتوجه بهنظر نرسد چون اروپا تلاش میکند برجام را زنده نگه دارد، اما همکاری اروپا برای اینکه هر گونه مذاکره جدید نتیجه بدهد، حیاتی است.
وی همچنین اضافه میکند: تعداد بسیار قابلتوجهی از کارشناسان در سراسر جهان بسیار بدبین بودند که تیم ترامپ بتواند معامله بزرگ را تسهیل کند. بیشتر مصاحبهشوندگان اهل عربستان سعودی و امارات متحده عربی حتی نمیتوانستند گفتوگوهای مجدد بین و ایران و آمریکا را «تصور» کنند و ارزیابی کارشناسان روسی و چینی این بود که کشورهای آنها مایل نیستند بیش از میزانی که تا به حال برای حفظ برجام تلاش کردهاند، اقدام کنند.
کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه اندیشکده بریتانیایی «چتم هاوس» در پایان مینویسد: اگر رئیسجمهوری آمریکا واقعا در پی یک توافق بهتر است، تیم وی باید استراتژی ایران را از نو مورد بازنگری قرار دهد و به جای اینکه فقط تحریمهای یکجانبه را دوچندان کند که هیچ نتیجه معناداری نداشته است، باید رابطه با اروپا را ترمیم کند و اقداماتی را که در گذشته موجب شد ایران بهطور ثمربخشی پای میز مذاکره حاضر شود، انجام دهد.
در همین رابطه نیز بخوانید: