شامگاه روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشتماه، مهندس هوشنگ گودرزی (رئیس سندیکای آلومینیوم) و مهندس آریا صادق نیتحقیقی (دبیر سندیکای آلومینیوم) در برنامة رهیافت رادیو اقتصاد حضور یافتند و در خصوص وضعیت آلومینیوم کشور توضیحاتی ارائه دادند.
متن این گفتوگو بهشرح ذیل میباشد:
درحالحاضر تولید اسمی صنعت آلومینیوم کشور در صنایع بالادستی یعنی شمش حدود ۴۵۰ هزار تن و تولید واقعی آن در سال ۱۳۹۵، ۳۶۰ هزار تن بوده است. اما پیشبینی میشود در صورت داشتن اقتصاد مناسب و بدون رکود، مصرف داخل به ۴۵۰ هزار تن افزایش یابد. آن چیزی که اعضای این صنف را گلهمند ساخته این است که در ۲۰ و چند سال اخیر، این صنف مورد بیمهری قرار گرفته است، بهطورکلی سرمایهگذاری در این صنعت در حوزة بالادست بسیار پایین بوده و درنتیجه ما بهشدت از دنیا و حتی از کشورهای کوچک حاشیة خلیجفارس عقب ماندهایم.
کشورهای حاشیة خلیجفارس بالای ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تن در سال تولید آلومینیوم دارند، درحالیکه حتی به اندازة کافی کارگر هم ندارند و کارگرانشان را از کشورهایی مانند هند و ... تأمین میکنند. تنها نقطة قوت این کشورها، داشتن انرژی است که در این مزیت، ما نیز در دنیا در رتبههای اول هستیم. بنابراین ما میتوانیم با داشتن این همه جوان تحصیلکردة بیکار، با مملکتی به این وسعت و با انرژی به این فراوانی، جایگاهی مناسبتر داشته باشیم.
در مورد مواد اولیه مورد نیاز صنایع بالادستی آلومینیوم، ما ذخایر بوکسیت مناسبی داریم که اگرچه برای تولید بالا به اندازة کافی نیست ولی در حال حاضر مزیت کشور ما را برای تولید آلومینیوم بیشتر میکند.
در بحث تولید آلومینیوم باید بدانیم که ذخایر معدنی حرف اول را نمیزند بلکه انرژی مهم است و درحالحاضر بیشتر تولیدکنندگان آلومینیوم همچون امارات ، آلومینا را از کشورهای دیگر وارد میکنند.
صنایع پاییندست ما درحالحاضر با حدود ۷۰-۴۰ درصد ظرفیت درحال کار هستند. بخشی از بازار داخلی ما به دلایلی چون قیمت تمامشدة بالای محصولات تولید داخل که ناشی از قیمت بالای مواد اولیة آن است، وارد میشود. علاوه بر آن بازارهای خارجی و صادراتی ازجمله بازار عراق و افغانستان را بهعلت بالابودن قیمت مواد اولیه از دست دادهایم. ازطرفی در برخی موارد بازار داخل را نیز بهتدریج از دست داده و یا درحال از دستدادن هستیم. علت این مسأله آنست که تولیدکنندگان آلومینیوم اولیه برای تأمین مواد اولیة خودشان، بهعلت تحریم نمیتوانستند پول را جابجا کنند؛ لذا تولیدکنندگان، تمام یا بخشی از نیاز خودشان را بهصورت تهاتر یا سوآپ شمش برای گرفتن مواد اولیه صادر میکردند و این به جایی رسید که بیشتر از نیاز خودشان هم صادر میکنند. با اینکه صادرات پایینتر از قیمت فروش داخلی است ولی همین که ایجاد کمبود در بازار داخلی کنند، موجب افزایش قیمت خواهد شد. یعنی همین درآمدی هم که دارند، از تحمیل مابهتفاوت قیمتی است که بین صادرات و بازار داخلی ایجاد میشود. بنابراین باید حل معضلات را از بالا شروع کرد. این مشکلات بارها و بارها گوشزد شده است و در جلسات مختلف مطرح شده و نوشته شده است. بزرگترین مشکل فعلی صنعت آلومینیوم مملکت ما این است که هیچ متولی ندارد. یعنی در وزارتخانة ما هیچکس بهعنوان متولی این صنعت نیست که خود بتواند بخش عمدهای از اقتصاد صنعتی ما را تشکیل دهد و اشتغال ایجاد کند و ارزشافزوده و استقلال ایجاد نماید.
آلومینیوم یک صنعت دولتی است، اما اخیراً یکی از کارخانهها را واگذار کردهاند که آنهم بهنحوی با نظارت دولت درحال انجام وظیفه است.
دراین خصوص در همین هفتههای اخیر، گردهمایی داشتیم و همة مسائل را مطرح کردیم، اما هنوز پاسخگویی برای این مسائل وجود ندارد.
یک بحث اساسی وجود دارد: به خصوصیسازی باید بهعنوان یک کار عمومی نگاه کرد. قانون اساسی ایران، خصوصیسازی را مکلف کرده است. ولی خصوصیسازی تا چه اندازه انجام شده است و چقدر از آن واقعی بوده است؟ اصلاً یک لغت جدید آورده اند: " خصولتی" یا " شبه دولتی". بنابراین ابتدا باید در بافت خصوصیسازی یک نگرش داشت. هر صنعتی و هر جایی برای خود یک خصوصیسازی خاص میطلبد و مهمتر از این موضوع این است که تا به حال هر اتفاقی که در خصوصیسازی افتاده است (چه در این صنعت و یا صنایع دیگر)، دولت تنها شرکتی را که معضل دارد واگذار نموده و بعد کنار کشیده است. اگر شرکت ایرالکو، المهدی و هرمزال را ببینید، اینها همه زیانده بودند، اما دولت با حداقل امکاناتی که بخش خصوصی میخواهد هم همکاری نمیکند و انتظار دارد این بخش، بتواند شرکت را اداره کند.
متأسفانه زمانیکه در صنعت آلومینیوم معضلی بوجود میآید، مدیر را عوض میکنند، اما بعد از ۸-۷ ماه که مسائل حل نمیشود، مدیر یا اخراج میشود و یا خود کار را رها میکند. هیچ مدیری هم نیامده که مشکلات یک شرکت را بررسی و برای حل قدم به قدم آن راه حل ارائه کند.
بارها اعلام کردهایم که کشور ما در صنعت آلومینیوم این مشکلات را دارد:
۱- ظرفیت پایین است که البته مربوط به الآن نیست. از بیست سال پیش تاکنون میتوانستند هر ساله این ظرفیت را افزایش دهند اما هیچ کاری در این رابطه انجام نشده است.
۲- نرخ سود برای تولید بسیار بالاست. هیچ صنعتی در این مملکت نمیتواند حداقل نرخ سودی که ما تا الان باید بپردازیم ( %۱۸-۱۵) را در صنعت تأمین کند. ازطرفی مدیریتها باید مدیریتهایی آشنا به این صنعت باشند. بنابراین اگر این معضلات را یکییکی ببینید،
و برای همة اینها برنامهریزی کنید میتوان گفت که جهت پیشرفت و بهبود دیده شده و خواهیم توانست گام به گام مسائل را برطرف کنیم. آن چیزی که تا الان در این صنعت اتفاق افتاده، عملکرد مدیران دولتی بوده است. بهتر است زیان انباشتهای که سالیان سال در این عملکرد بوده است را خود دولت قبول کند و یا مدیریت آنرا به تشکلها بدهد؛ با این پیشفرض که باید اشتغال را حفظ کنند و علاوهبر آن باید فعالیتشان سودده باشد وگرنه زیان را از جیب خود بپردازند.
درادامة این برنامه، مهندس حقیقی، دبیر سندیکای آلومینیوم نیز بهموارد ذیل اشاره نمودند:
صنایع پاییندستی بیشتر به شمش آلومینیوم خالص با خلوص استاندارد دنیا نیاز دارند که در داخل تولید میشود. آلیاژهای کارپذیر بهشکل اسلب و بیلت هم، نیاز برخی صنایع پروفیل و ورق است که آنهم در مملکت تولید میشود. بنابراین ما ازنظر کیفیت و تنوع تولیدی در مواداولیه مشکلی نداریم. مسألة مطرح ما قیمت تمامشده است بهطوریکه این تولیدات در مقیاس اقتصادی نیست چراکه ظرفیت ما محدود مانده است. ایرالکو اولین تولیدکنندة در منطقه خاورمیانه بوده است، اما برحسب نیاز و بهروز توسعه پیدا نکرده است و این وضعیت محدود، امروز دیگر اقتصادی نیست و موجب قیمت تمامشده بالا میشود. تأثیراین موضوع تا لایههای پایینی نیز قابل مشاهده است. به همین ترتیب قیمت تمامشدة محصولات پاییندستی بالا میرود و امکان رقابت را در بازار های جهانی از دست میدهند و این بازار صادراتی، ما را دچار مخاطره میکند و ادامة این روند و تشدید آن باعث میشود که حتی واردات محصولات را به مملکت داشته باشیم و این حجم بازار داخل را هم برای تولیدکنندگان داخلی بهخطر میاندازد.
قطعاً بخش خصوصی بالاجبار راه خودش را پیدا میکند. بهجای اینکه با دستور و برای جیب مملکت و یا از جیب مملکت برای صنعتی بخواهد کار کند، مجبور است که خودش بار خود را به دوش کشد. ما همیشه گفتیم هیچ دولتی نتوانسته است متولی خوبی برای صنعت و تولید باشد و خود دولت هم خوشبختانه این را انکار نمیکند و اعتقاد به این مسأله دارد. بنابراین هیچکس مخالف این نیست که خصوصیسازی میتواند یک راهکار برای برونرفت از این مسأله باشد، اما فعلاً که بهصورت کامل این انجام نشده است و در ابتدای مسیر خصوصیسازی هستیم و هنوز کامل نتوانستهایم آنرا انجام دهیم، مشاهده میکنیم که در خصوصیسازی هم، حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد: نحوة واگذاریها، جریانهایی که پیش از واگذارشدن یک مجموعه بهوجود میآید تا برای نوعی از خصوصیسازی آماده شود، یا اینکه خصوصیسازی آیا کامل انجام شود یا خصولتی است و ...
متأسفانه در هر بخشی که دست میگذاریم نقطههای تاریکی را در آن میبینیم ولی به هر حال باید سعی و خطا کرد. باید بهسمت خصوصیسازی واقعی برویم و البته آنرا رونق دهیم و تا وقتی به آن روز نرسیدیم، باید یک راهحل میانی برای مدیریت مناسب داشته باشیم.
بازار جهانی، بازاری نیست که وقتی از آن خارج شدیم دوباره بهراحتی بتوانیم به آن بازگردیم؛ چراکه هزینهبر است. برندسازی و قبولکردن آن بسیار مشکل است و سرمایة زیادی نیاز دارد. امروز رقابت بسیار سخت و تنگاتنگ است و رقبا آماده هستند که بازار را از ما بگیرند و ما خیلی ارزان آن را به رقبایمان هدیه میکنیم.
المهدی و هرمزال مشتری داشتند و واگذار شدند و البته مخالفتهایی صورت گرفت که موجب شد این روند خصوصیسازی یک سال بهطول انجامد و در این یک سال برای آن شرکت، دولت و خریدار و صنعت آلومینیوم هزینه داشت وبهتربود که اگر قرار است بحث و بررسی شود، پیش از واگذاری انجام شود.
در مورد این موضوع در ستاد تنظیم بازار و دربحث فرمول قیمتگذاری کار شده است. قیمت فلزات متأثر از قیمتهای جهانی است؛ یعنی براساس قیمت بورس فلزات لندن که یک مرکز بینالمللی برای تعیین پایة قیمت فلزات است، قیمت پایة هر فلزی مشخص میشود. یک پریمیومی هم برحسب هزینههای جانبی ازجمله فاصلة حمل و ... دارد. عامل مؤثر دیگر در قیمت هم نرخ دلار است که براساس این دو متغیر کلی، (نرخ جهانی فلزات و نرخ دلار) این قیمت تغییر میکند. ما تلاشمان در بحث قیمتگذاری این است که هماهنگ با قیمتهای بینالمللی حرکت کنیم: نه پایینتر باشیم و نه بالاتر؛ چراکه هرکدام بهشکلی به صنعت ضربه میزند. سندیکای صنایع آلومینیوم، سندیکای کل صنعت آلومینیوم از بالادست تا پاییندست است. باید مراقب باشیم که این تعادل به ضرر هیچ بخشی تمام نشود و این صنعت بتواند پابرجا بماند. مشکل حال حاضر اینست که آلومینیوم خالص باید ارزانتر از آنچه که صادر میشود و به رقبای خارجی ما تحویل میشود، به صنعت داخلی، به تولید داخلی و نیاز داخلی تحویل شود. یعنی باید به قیمتی پایینتر از آنچه به کشورهای خارجی صادر میشود، به صنعتگران داخلی تحویل داده شود. فرمول قیمتگذاری آلومینیوم یک دستور کلی است که متأسفانه تا این لحظه انجام نشده است. یعنی به هرنحوی این فرمول دستکاری شده و این "باید" به انجام نرسیده است تا جاییکه ما تقریباً در کل سال گذشته، آلومینیوم کیلویی ۳۰۰ تومان گرانتر فروخته شده است. حاشیة سود صنعت آلومینیوم، حاشیة سود پایینی است. بیش از ۹۰ درصد از قیمت تمامشدة آلومینیوم قیمت مواد اولیه است و برای یک فلز ۸ هزار تومانی، ۳۰۰ تومان گرانتر به صنعت داخلی فروختن، یعنی توقف صادرات محصول و زدن یک قفل بزرگ جلوی صادرات. درخواست ما اینست که به این مسأله توجه شود و این قیمت اصلاح شود و قیمت داخلی با قیمت جهانی تناسب خود را بدست آورد. اگر ارزانتر نمیفروشیم، حداقل به همان قیمت بفروشیم.
آقای مهندس گودرزی نیز در پایان ضمن تشکر از این برنامة رادیویی گفت: امیدوارم برای صنعت یک متولی در وزارتخانه ایجاد شود و متولی تعاملی را بین صنایع بالادستی و پاییندستی ایجاد کند و راهحلهایی را که دستاندرکاران این صنعت پیشنهاد میکنند را مورد مطالعه قرار داده و دولت حمایت خود را از صنایع واگذارشده به بخش خصوصی قطع نکند و فکر نکند که بخش خصوص بهتنهایی میتواند معضلات سالیان سال گذشته را حل کند.