
به گزارش میمتالز به نقل از خبرگزاری صداوسیما، معدن و صنایع معدنی به عنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد ایران، نقش کلیدی در تأمین مواد اولیه صنایع پاییندستی و ایجاد اشتغال دارد. با این حال، در سالهای اخیر، تغییرات مکرر قوانین و مقررات مرتبط با حقوق دولتی معادن، چالشهای جدی برای بهرهبرداران این بخش ایجاد کرده است. این تغییرات نه تنها هزینههای فعالیت را افزایش داده، بلکه برنامهریزی بلندمدت را نیز برای فعالان این حوزه دشوار ساخته است.
بند گ ماده ۱ قانون معادن درباره تعریف "حقوق دولتی" معادن چنین عبارتی را آورده:
"به سهم دولت که ناشی از استخراج، بهرهبرداری و برداشت هر واحد از ماده یا مواد معدنی است اطلاق میشود"
بر همین اساس هر ساله مبلغی به عنوان حقوق دولتی در لایحه بودجه پیشبینی شده که در صورت تصویب نهایی در قانون بودجه سالانه از معادن اخذ شود. این مبلغ از سوی وزارت صمت تعیین و به سازمان برنامه و بودجه پیشنهاد گردیده تا در قالب لایحه بودجه به مجلس ارائه شود. این درست همان نقطه چالشبرانگیز برای بهرهبرداران معادن است. چرا که به عقیده آنان مبلغ پیشبینیشده در بودجه سالانه طی چند سال اخیر امکان تحقق ندارد. در ادامه به چالشهای به وجود آمده در این خصوص و دیگر هزینههای تحمیلی بر حوزه معدن به اختصار اشاره میکنیم:
در سالهای اخیر، نرخ حقوق دولتی برای برخی مواد معدنی مانند سنگ آهن و مس افزایش یافته است. این افزایش، به ویژه برای معادن کوچک و متوسط که سودآوری کمتری دارند، فشار مالی قابل توجهی ایجاد کرده و ادامه فعالیت آنها را با مشکل مواجه ساخته است.
تغییرات مکرر در قوانین و مقررات، برنامهریزی بلندمدت را برای بهرهبرداران دشوار کرده است. برای مثال، در سال ۱۳۹۷، با اصلاحیه قانون مالیات بر ارزش افزوده، مواد معدنی خام نیز مشمول این مالیات شدند. این تغییر ناگهانی، هزینههای بهرهبرداران را به طور قابل توجهی افزایش داد.
برخی بهرهبرداران از عدم شفافیت در نحوه محاسبه حقوق دولتی شکایت دارند. این موضوع باعث ایجاد اختلاف میان بهرهبرداران و سازمانهای دولتی و به صورت مشخص وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی اصلی معادن شده و فرآیند فعالیت را پیچیدهتر کرده است.
علاوه بر حقوق دولتی، بهرهبرداران معادن باید هزینههای دیگری مانند مالیات، عوارض زیستمحیطی و بیمه را نیز پرداخت کنند. قطعا مالیات و دیگر حقوق متصوره دولتی یکی از منابع تامین مالی دولت به حساب میآید که در اصل وجوب بهرهگیری از این منابع برای تامین مالی خزانه یک اصل انکارناپذیر است. لیکن اگر مالیات را کنار دیگر حقوق دولتی برای صاحبان معادن به عنوان مجموعه دیون دولتی در نظر بگیریم، آنگاه واقعی نبودن نرخ حقوق دولتی در کنار مالیات و دیگر عوارض بر گرده بهرهبرداران معادن عمل و فشار مالی زیادی وارد کرده و ادامه فعالیت را برای برخی از آنان غیراقتصادی و حتی غیرممکن میسازد.
برای کاهش چالشهای ناشی از تغییرات قوانین حقوق دولتی معادن، توجه به راهکارهایی میتواند در منطقیتر کردن این فضا کمک کند. از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
دولت باید فرآیند محاسبه حقوق دولتی را شفافسازی کند و دستورالعملهای واضحی در اختیار بهرهبرداران قرار دهد. به عبارت بهتر تعیین یک سازوکار مبتنی بر مولفههای میدانی در عرصه آوردههای مالی معادن که میتواند از همافزایی میان بهرهبردار با دولت به وجود آید، فرآیندی را به وجود آورد که در صورت عدم تحقق درآمد پیشبینیشده، بهرهبردار مجبور به پرداخت حقوق دولتی مازاد بر درآمد خود نشود. این البته نیازمند آن است که در فرآیند تدوین و تصویب لایحه بودجه سالانه اصلاحات بودجهریزی نیز اعمال شود. به عبارت بهتر به گونهای در قانون بودجه سالانه فرآیندنگاری شود تا در پیشبینی و نحوه مصرف درآمد ناشی از حقوق دولتی معادن انعطافپذیری لازم شکل گیرد تا در صورت هرگونه نوسان درآمد نحوه اخذ و تخصیص محل مصرف قابلیت اصلاح به شکل فرآیندی داشته و قانون بودجه سالانه، میزان تخصیص منابع حاصل از حقوق دولتی معادن را منوط به میزان استحصال واقعی آن قرار دهد.
کاهش نرخ حقوق دولتی برای معادن کوچک و متوسط میتواند به ادامه فعالیت آنها کمک کند و از تعطیلی این معادن جلوگیری نماید.
جلوگیری از تغییرات مکرر قوانین و مقررات، به بهرهبرداران امکان برنامهریزی بلندمدت میدهد و از ایجاد نااطمینانی در این بخش میکاهد.
کاهش بخش نامههای دستوپاگیر و تسهیل فرآیندهای اداری، میتواند به کاهش هزینهها و زمانبری فعالیتهای معدنی کمک کند.
دولت باید در تعیین و تغییر قوانین، با فعالان بخش معدن مشورت کند و شرایط اقتصادی و فنی آنها را در نظر بگیرد. به عبارت بهتر مفاهمه میان دولت با بهرهبرداران معادن در نحوه پیشبینی درآمد سالانه معادن، میتواند به واقعی کردن پیشبینیها در این زمینه کمک کرده و به دنبال آن حقوق دولتی ناشی از این درآمد به شکلی واقعی پیشبینی و تحصیل شود.
تغییرات قوانین حقوق دولتی معادن، اگرچه با هدف افزایش درآمدهای دولت انجام میشود، اما در صورت عدم توجه به شرایط بهرهبرداران، میتواند تأثیرات منفی گستردهای بر صنعت معدن داشته باشد. برای کاهش این تأثیرات، لازم است دولت در تعیین و تغییر قوانین، با فعالان بخش معدن مشورت کند و شرایط اقتصادی و فنی آنها را در نظر بگیرد. تنها در این صورت میتوان به توسعه پایدار صنعت معدن و افزایش سهم آن در اقتصاد کشور امیدوار بود.
منبع: خبرگزاری صداوسیما