میتوان کارخانهها را در ایران ازنظر ایمنی به دو گروه تقسیم کرد. دسته اول کارخانههاییاند که بر اساس استانداردهای جهانی در سطح قابل قبولی قرار دارند. در این گروه از کارخانهها، ازنظر ایمنی شغلی هرچند در سطح استانداردهای اروپای غربی نیستیم اما بهاندازه کشورهای اروپای شرقی حرف برای گرفتن داریم و در ردهبندی جهانی رتبه خوبی داریم. این دسته از کارخانهها بیشتر کارخانهها بزرگتر ایران است و البته برخی از کارخانهها کوچک و متوسط هم در این زمینه حائز رتبه است.
کارخانجاتی که وضعیت رضایت بخشی درزمینهٔ ایمنی ندارد و بیشتر حوادث در این دسته رخ میدهد، کارخانهها کوچک است. در این بنگاههای صنعتی به دلیل عدم وجود فرهنگ ایمنی، هم در بخش مدیریت و هم کارکنان و عدم آموزش کافی مشکلات بیشتری داریم. چند حادثهای که در صنعت فولاد در دو سال گذشته رخ داد و رسانهای هم شد و حادثهای که اخیراً در معدن استان گلستان به وقوع پیوست، به همین دسته از واحدهای صنعتی مربوط است.
و اما در مورد حادثه اخیر در کارخانه فولاد یاسوج باید گفت زمان کمی از وقوع این حادثه گذشته است و هنوز برای اینکه بگوییم دقیقاً ایراد کار از کجا بوده زود است اما میتوان با توجه به مجموعهای از عوامل اثرگذار، درباره علل وقوع این حادثه حدس و گمانهایی مطرح کرد. این نوع حوادث بهطور عمده در کارخانجاتی رخ میدهد که از تکنولوژی القایی برای ذوب استفاده میکنند.
حوادثی که در سالهای گذشته در کارخانهها فولاد رخداده، مختص به فرایند فولادسازی نبوده است. آمارهایی که از حوادث در صنایع فولاد ارائهشده بیشتر مربوط به پرت شدن از ارتفاع یا حوادث معمول حین کار است یعنی حوادث صنعتی بهطورکلی. در کارخانهها بزرگ فولاد سیستم ایمنی خوبی مستقر بوده و حوادث در آن کمتر اتفاق افتاده است. در چند سال اخیر اما با توجه رشدی که در این بخش داشتیم، کارخانهها خصوصاً ذوبها بیشتر شده است و این دسته از کارخانهها ازنظر فراهم کردن شرایط ایمن در کار، خوب فعالیت نکردند.
مهمترین نکتهای که باید برای ارتقای ایمنی و کم شدن احتمال وقوع حوادث در محیط کار به آن توجه کرد، فرهنگ است. اگر حوادثی را که در محیطهای صنعتی به وقوع پیوسته مطالعه کنید میبینید که فرایند وقوع بهگونهای نبوده که با خرید و اضافه کردن تجهیزات بتوان از آن اجتناب کرد. مشکل اصلی و اساسی ناشی از فرهنگ کار، ایمنی و رویههای کنترلی است که بهدرستی اجرانشده است و بعضاً سهلانگارانه به آن نگاه میشود. اصل مشکل ما فرهنگی است، چیزی که بین کارگر و کارفرما مشترک است.
ممکن است چند عامل در وقوع حادثه در چنین کارخانههایی اثر بگذارد. مورد اول نسوز چینی یا تعمیرات نسوز است که بهطورقطع اختلال در آن به مدیریت و نحوه نظارت بر کار کارخانه بازمیگردد. از سوی دیگر، ممکن است علت وقوع حادثه قراضه غیراستاندارد وغیرفرآوری شدهای باشد که در کارخانه مورداستفاده قرارگرفته است که ایراد در آن نه به مسئولان کارخانه بلکه به زنجیره تأمین قراضه بازمیگردد. ممکن است به دلیل ورود قراضه جنگی، یا قراضهای که در آن آب وجود داشته این انفجار رخداده باشد. بههرحال برای تعیین اینکه منشأ اصلی حادثه چه بوده، زود است و تنها میتوان گفت عوامل مختلف و متفاوتی در آن دخیل بودند. این حادثه، دلخراش و ناگوار بود و برای تمام آسیب دیدگان آن آرزوی سلامتی داریم.