به گزارش میمتالز، استان مازندران بیش از 2هزار و 500 اثر تاریخی و فرهنگی دارد که از این تعداد کمتر از 800 اثر در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
پژوهشهای باستانشناسی پیش از تاریخی صورت گرفته در البرز شمالی و کرانههای جنوبی دریای خزر خصوصاً بخش مرکزی این حوزه فرهنگی (مازندران مرکزی) نسبت به البرز جنوبی ناچیز است. از نگاه باستانشناسان استان مازندران که در گذشته وسیعتر از امروز بوده جزو استانهایی است که مسیر تردد انسانهای اولیه و مسیر تردد تمدن بوده است.
تعیین زمان، چگونگی و علل گذر از زندگی روستانشینی و روی آوردن به زندگی شهرنشینی معمای رخداد تاریخ بشر در مناطق مختلف محسوب میشود. کاوش در قلعه بن خشرودپی از توابع بابل جهت تبیین ساخت اجتماعی و فرهنگی ساکنان البرز مرکزی در عصر مفرغ و آهن و علت تغییر استقرار از اهداف مهم این کاوش است.
دانش باستانشناسی فرهنگهای انسانی را از راه بازیابی، مستندسازی و تحلیل بازماندههای مادی بشر همچون معماری، دستساختهها، بازماندههای انسانی و یا پهنه زمین بررسی میکند.
هدف نهایی در این دانش روشنگری درباره تاریخ بشر و شکلگیری تمدنهاست از این رو برای داشتن تصویر جامعی از گذشته یک منطقه لازم است شواهد محیطی شامل زمینریختشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی، خاکشناسی، هواشناسی، انسانشناسی، قومشناسی و باستانشناسی به دقت بررسب و ثبت شود.
از آنجا که ظهور انسان در کواترنری رخ داده است و تکامل آن برای اهداف زمانسنجی مفید است، زمینشناسی یکی از علومی است که در تعامل مستقیم با علم باستانشناسی است و به نحوی نقش بنیادی در توسعه و تکامل این علم دارد. فرایندهای فعال و پویای سطحی و زیرسطحی زمین همواره در حال تغییر سیمای زندگی در این کره خاکی بوده و هست چنانچه سیلابها رسوباتی با خود حمل کرده و درهها را پر میکنند، آتشفشانها طی فوران خاکسترها را پراکنده و گدازههایشان را بر روی زمین میگسترانند، گسلهای فعال سبب بروز زلزله میشوند، زمینلغزهها از ارتفاع کوهها کاسته و بر تعداد تپهها میافزایند و حتی برف و باران سبب فرسایش رسوبات و حمل و تهنشست مجدد در یک بستر جدید میشوند و این آغاز سیکل تغییراتی جدید در زمین است.
با تلفیق مطالعات زیستمحیطی، زمین ریختشناسی و با استفاده از مطالعات اقلیمی به کمک علوم میان رشتهای بر روی بقایای گیاهی و جانوری و زمینشناسی حاصل از کاوش میتوان الگوی اقلیمی و معیشتی جوامع عصر مفرغ و آهن منطقه و همچنین تاثیرات این عوامل بر تبادلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حوزه فرهنگی مورد مطالعه و روند تحول یا اضمحلال فرهنگهای این حوزه را تشریح کرد.