به گزارش می متالز، نکته دیگر این است که برای مقابله با تحریمها و آمادگی برای این هماورد، نیاز به افراد تحصیلکرده و آشناست که متاسفانه در شرایط کنونی با آنها بهسختی رفتار میشود و هجمههای فراوانی نیز متوجه آنهاست، در واقع منتقدان گمان میکنند در این شرایط میتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند و اهداف خودشان را دنبال میکنند.
حمله این افراد به وزارت نفت ناجوانمردانه است. در این وانفسای تحریمهای نفتی و فشار دشمن، هر موضوعی که فشارها را افزایش دهد، اوج ناجوانمردی است. افرادی که در این شرایط به وزیر نفت حمله میکنند، نهتنها سوادی از مناسبات بینالمللی ندارند، بلکه بازار نفت و رقبای ایران را نیز به درستی نمیشناسند.
منتقدان با بهانه اولویت داشتن مصلحت ملی، فشارهای خود را افزایش میدهند، در حالی که نهتنها نگران کشور نیستند، بلکه به دنبال رانتخواری و گرفتن امتیازهای ویژهای هستند. نمونه این گزاره در زمان احمدینژاد و سپردن بشکههای نفتی به دست کسی بود که نهتنها داعیه کمک به مردم نداشت، بلکه اموال ایران را از کشور خارج کرد. هر پالایشگاه ۳ تا ۴ میلیاد دلار هزینه دارد که به اندازه یک پالایشگاه را بابک زنجانی هدر داد.
افرادی که به اسم منافع ملی چوب لای چرخ وزارت نفت میگذارند، اصلا به دنبال منافع ملی نیستند. در هر موضوعی باید منافع ملی را در نظر بگیریم، نه مسائل حقوقی را. در واقع منافع ملی ورای مسائل حقوقی است.
یکسری انتقادها هم به شیوه مدیریت نفت بازمیگردد و اینکه چرا ایشان به جای خامفروشی به فکر خرید پالایشگاه در کشورهای دیگر نیستند. در واقع لفظ و نفس این انتقاد نادرست است. این انتقاد متوجه دولتی است که ۸۰۰ میلیادر دلار پول نفت را در بهترین دوره درآمدهای نفت ضایع کرد. باید از آن دولت پرسید که چرا در کشورهای دیگر پالایشگاه خریداری نشد. از آن دولت باید پرسید که به کدام توصیه پالایشگاههای ما در کرهجنوبی، سنگال و آفریقایجنوبی فروخته شد.
نکته تلخ ماجرا در این است که پالایشگاه ایران در کرهجنوبی دست عربستان سعودی افتاده است. اینکه چرا درباره این پالایشگاهها تا به حال در جراید و مطبوعات سخنی به میان نیامده، شاید به دلیل حقالسکوت گرفتن عدهای باشد.
گمان میکنم در این شرایط فعلی که به وزیر در خصوص فعالیتهای پالایشگاهیاش حمله میشود، باید اسامی افرادی را که حق و حقوق نفتی ایران را در خارج از کشور زایل کردند، فاش کند و علیهشان نیز اقامه دعوی شود.