به گزارش می متالز، در بین فعالان «بازار پایه» مثلی رایج است که میگوید: «بسیاری از گنجها در خرابهها یافت میشوند». صرفنظر از اینکه در حالحاضر اکثر نمادهای بازار پایه از دیدگاه بیشتر متخصصان مالی و بر اساس تمام روشهای ارزشگذاری، دارای حباب هستند، اما ضربالمثل بالا همیشه میتواند مصادیقی در بازارپایه (توافقی) داشته باشد.
اگر از گوینده این مثل خواهان مصداق شویم، احتمالا گفته خواهدشد سهمی را در سال ۱۳۹۲ به قیمت ۴۰ تومان میشد خرید (این سهم در مدتی کوتاه قیمتهای کمتر تا ۲۰ تومان را هم دید) که در وضعیت زیاندهی قرار داشت و اخبار اعتراضات انبوه کارکنان آن به بیرون درز کرده بود.
با گذشت ۶ سال و در قیمت امروز، همین سهم سرمایه سهامدار خود را به بیش از ۱۲۰ برابر رسانده است. گرچه این مورد و موارد مشابه در بازارپایه وجود دارد اما تعمیم آن به تمام نمادهای بازارپایه درست نبوده و بوی کلاهبرداری از آن به مشام میرسد.
حتی دیده شده که برخی از سهامداران و بهویژه تازهواردها با شنیدن چنین داستانهایی که مربوط به گذشته سهم است، آن را به آینده سهم مرتبط کرده و دچار خطا در انتخاب سهم مورد نظرشان شده و در نهایت ممکن است سرخورده شوند. برخی از فعالان بازار هم در پاسخ ضربالمثل بالا میگویند که در خرابهها بیشتر از آنچه گنج وجود دارد، مار و افعی لانه کرده که میتواند آدمی را از پا درآورد!
آنچه در این پاسخ نهفته است، دو نکته است یکی دقت و مطالعه دقیق در انتخاب سهمی که ممکن است گنج باشد و دیگری صبر و تحمل، ویژگیهایی که تجربه نشان داده در وجود هر کسی نیست و اکتساب آن هم امکانپذیر است، اما دشوار مینماید.
در واقع ذهن ما براساس سوگیری خاصی که دارد در مصداق بالا روی بازده ۱۲۰ برابری بیشتر متمرکز میشود تا زمان ۶سالهای که بر سهامدار این سهم گذشته است. این نکته را هم ذکر کنم که در بازارهای اصلی بورس و فرابورس هم بازدهیهای شگفتانگیز دیده میشود که گرچه ممکن است به ارقام بالا نرسد اما مطمئنا ریسکهای کمتری را با خود به همراه دارد. در گزارش پیشرو به برخی از رویدادهای یکهفته گذشته در «بازار پایه فرابورس» پرداخته میشود تا کمکی هرچند اندک به علاقهمندان و سرمایهگذاران در این بازار پرریسک باشد.
در یکی دو هفته اخیر شامل یک رفت و یک آمد در بازار پایه بودیم. «شرکت ویتانا» (غویتا) از بازارپایه «ب» به بازار دوم فرابورس رفت، غویتا که چند سال پیش از بورس اخراج شده بود، با تلاش سهامدار عمده جدید، ضمن احیای برند محصولات متنوع خود از جمله محصول قدیمی «بیسکویت مادر» و ساخت کارخانه جدیدی خارج از تهران توانست وضعیت نماد شرکت را هم بهبود داده و نهایتا دوشنبه گذشته در تابلوی جدید خود باز شود.
غویتا در ۴ روز معاملاتی خود در فرابورس مورد استقبال خریداران حقیقی و حقوقی قرار گرفت. «کشت و صنعت بهاران گلبهار خراسان» با نماد غبهار هم به بازار پایه «ج» آمد که تقریبا تمام سهام آن درحالحاضر متعلق به شرکت فرابورسی «کشت و صنعت شهداب ناب خراسان» (غشهداب) است.
در نماد «پتروشیمی گلستان» (شستان) شاهد جابهجایی حدود ۲۵ درصد از سهام شرکت در ۵ روز معاملاتی بودیم. در این جریان دو سهامدار عمده اصلی شستان درصد سهام خود را از ۱۶ درصد به کمتر از ۵ درصد رساندند.
شایعاتی هم از ورود یکی از هلدینگهای پتروشیمی در فضای مجازی به چشم خورد که بعید است درست باشد، زیرا تقریبا تمام خریداران سهم در این چند روز حقیقی بودهاند. خوب است اشاره شود که از رویدادهای بازار سرمایه که شاید بتوان آن را یک «مراسم» نامید، خارج شدن یک یا چند حقوقی از سهامداری یک نماد است.
در این موارد که به نظر میرسد با اقدامات و اطلاعرسانیهای قبلی اما غیررسمی در میان برخی از فعالان بازار سرمایه هم همراه باشد، خریداران برای خرید سهام اشتیاق نشان داده و سهم در مدت کوتاهی همزمان با نقل و انتقالات، رشد قابلتوجهی به خود میبیند. گروهی که میتوان آنها را «هیجانآفرینان بازار» نامید.
البته بدیهی است که پس از پایان این مراسم که سهم به وضعیت قبلی برگشته یا متعادل میشود و در مواردی هم با گذشت چند هفته یا بیشتر، دقیقا میتوان دریافت که در واقع موضوع از چه قرار بوده است. البته این رویداد متفاوت از حالتی است که یکی از سهامداران عمده، طی اطلاعیهای رسمی قصد خود مبنی بر فروش بلوکی از سهم را به اطلاع بازار میرساند.
قیمت سهم شستان در همین ۵ روز معاملاتی، از زیر ۱۰۰ تومان به ۲۰۰ تومان در روز چهارشنبه رسید و صبح شنبه سهامداران با پیغام توقف نماد بهخاطر «عدم اظهارنظر حسابرس نسبت بهصورتهای مالی» مواجه شدند. البته عدم اظهار نظر مشابهصورتهای سال مالی قبل بود که در مجمع سالانه قبل از سوی سهامدار عمده نسبت به آن گله شده بود.
در یکی از بندهای گزارش حسابرس آمده که یکی از چکهای سهامدار عمده خروجی از سهم که بهخاطر فروش زمین موسوم به «سروش» نزد شرکت بود، به وی عودت شده و تغییراتی در مفاد قرارداد از جمله متراژ زمین ایجاد شده است.
از این توضیح حسابرس هم شاید بتوان به اراده سهامدار عمده به قطع رابطه با شستان رسید، سهامداری که در معاملات شرکت و برخی از قراردادهای منعقده طی سالیان اخیر رد پایش در شرکت دیده میشد. آگهی مجمع سالانه شستان برای آخرین روز تیرماه هم روی کدال قرار گرفت که البته با توجه به شناوری بالای سهم، معمولا در نوبت اول به حدنصاب نمیرسد. درباره «پتروشیمی گلستان» پیش از این در روزنامه ۱۳ اسفند سال گذشته مطالبی گفته شده بود.
«صنایع بستهبندی مشهد» (فبستم) را میتوان از جاماندههای رشد قیمتی در نمادهای بازار پایه «ج» دانست که علت آن را میتوان به دو عامل ربط داد، یکی «هیجان زیاد معاملهگران و عدم رضایت آنها به آهنگ رشد ملایم قیمت سهم» و دیگری «سختگیری ناظر مربوط به این نماد در فرابورس». البته بهکار بردن عبارت «جامانده» به معنی قضاوت درباره ارزش ذاتی سهم نیست و تنها در مقایسه با رشدهایی که در بازارپایه رخ داده است، به این شکل گفته شده است.
فبستم از سال ۱۳۵۴ به تولید قوطیهای فلزی برای موادغذایی مانند کمپوت و رب مشغول بود که در سالیان اخیر مانند بسیاری دیگر از شرکتهای مشابه، نتوانست خود را با شرایط و تحولات صنعت بستهبندی بهصورت کلی و بستهبندی فلزی بهصورت خاص مطابقت بدهد.
درحال حاضر نیز سولههای کارخانه و امکانات آن در اجاره شرکتی (ظاهرا) وابسته به کارگران کارخانه است که اجاره خالصی در حدود سالانه یک میلیارد تومان را برای شرکت به ارمغان میآورد.
بدهی بانکی «بستهبندی مشهد» چند سال پیش توسط یکی از سهامداران عمده تسویه شده و با توجه به عدم محاسبه هزینه مالی، از این بابت به زیان آن اضافه نمیشود. بخشی از بدهی حدود ۵ میلیارد تومانی به برخی از سهامداران که در صورتهای مالی مشاهده میشود درارتباط با همین موضوع است که قرار است طی افزایش سرمایهای از محل مطالبات (و آورده نقدی) تسویه شود که ظاهرا مقدمات اجرای آن هم شروع شده است.
فبستم با سرمایه حدود ۱/ ۵ میلیارد تومانی در سال مالی منتهی به ۳۰/ ۹/ ۱۳۹۷ برای هر سهم ۷۸ ریال سود ساخت که صرف پوشش بخشی از زیان انباشته آن شد. براساس صورتهای مالی ۶ ماهه حسابرسی نشده منتهی به ۳۱/ ۳/ ۱۳۹۸ زیان انباشته شرکت بیش از (۱۴۰) تومان برای هر سهم است. بیش از ۹۰ درصد سهام فبستم در اختیار سه فرد حقیقی (و وابستگان آنها) قرار دارد.
کارخانه شرکت به مساحت حدود ۴ هکتار در مشهد، کیلومتر ۱۸ بزرگراه آسیایی (جاده سنتو) قرار دارد و بخش کوچکی از آن در مسیر ساخت بزرگراه مزبور است. مانند بسیاری از شرکتهای مشابه بازارپایهای، خریداران چنین سهمهایی نگاهی به داراییهای به یادگار مانده از سالهای میلیونی (سالهایی که میلیون تومان رقم قابل توجهی بود و میلیونرها متمایز بودند) دارند که به روزگار میلیاردی منتقل شده است.
خوب است در همینجا به دو شرکت مشابه «بستهبندی مشهد» در بازارپایه (توافقی) هم از جهت نوع تولیدات و هم از نظر وضعیت مالی اشاره شود که البته طی سالهای اخیر سرنوشتی متفاوت از آن یافتند.
«صنایع بستهبندی ایران» (فبیرا) به پشتوانه توان مدیریتی سهامدار عمده یعنی «توسعه صنایع بهشهر» (وبشهر) توانست همزمان با افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها به وضعیت تولیدی شرکت سر و سامانی داده و آن را به سوددهی برساند. سرمایه این شرکت از محل تجدید ارزیابی حدود ۲۴ برابر افزایش یافت و از حدود ۷ میلیارد تومان به ۱۷۷ میلیارد تومان رسید.
فبیرا براساس صورتهای مالی ۳ ماهه منتهی به ۲۹/ ۱۲/ ۱۳۹۷ حدود ۱۰ تومان سود به ازای هرسهم ساخته که بخشی از آن سود عملیاتی است و البته عمده آن از فروش دارایی ملکی در سال مالی قبل بهدست آمده که در راستای انطباق با استانداردهای حسابداری به این دوره منتقل شده است. در ترازنامه همین دوره (۳۷) تومان زیان انباشته به ازای هر سهم دارد که از ظواهر امر پیداست میتواند طی چند سال آینده آن را پوشش دهد.
معاملات فبیرا پس از اخراج از بورس در آذرماه ۱۳۹۲ در بازار توافقی شروع شد و تا خرداد ۱۳۹۶ در بازه قیمتی ۴۰ تا ۱۵۰ تومان داد و ستد شد. با به ثمر رسیدن تلاشهای چندساله تیم مدیریتی سهامدار عمده که همراه با مشکلاتی نظیر نارضایتی کارکنان بود تا پیش از تصویب افزایش سرمایه قیمت ۱۹۰۰ تومان را هم دید. نکته جالب آن استکه با توجه به سهام جایزه سنگین، با قیمتهای امروز نیز خریداران ۱۹۰۰ تومانی در سود هستند.
در واقع سهامداران قبلی فبیرا و بهویژه افرادی که در بازار توافقی سهم را به قیمتهای زیر صد تومان خریده بودند بازدهی خیرهکنندهای را در سال گذشته دریافت کردند. شرکت مشابه دیگری که از سالیان دور به تولید لوازم بستهبندی میپرداخت، «بستهبندی پارس» (چبسپا) بود که در کنترل «گسترش صنایع پیام» (لپیام) و سهامدار عمده آن بود که راه سادهتری را انتخاب کرده و در روزهای پایانی سال ۱۳۹۴ تصمیم به انحلال شرکت گرفت. از آن زمان به بعد هم هیچگونه شفافسازی درباره روال تصفیه شرکت صورت نگرفت.
یکی از مدیران تصفیه در جلسهای در پاسخ به پرسش یکی از سهامداران به شوخی گفت: «با این حجم بدهیهای شرکت -بستهبندی پارس- و داراییهایی که یا در رهن یا توقیف هستند، شما باید تا جایی که میتوانید سهامدار بودن خود را پنهان کنید تا مجبور نباشید چیزی از جیب بدهید!»