چکیده: دولت ترامپ درحالی مدعی است که کمپین فشار حداکثری علیه ایران نتیجهبخش بوده و موجب تعدیل فعالیتهای منطقهای ایران به دلیل کاهش درآمدهای ارزی شده است که هیچ مدرکی مبنی بر صحت این ادعا وجود ندارد و ایران کماکان در مقیاس پیشین، سیاست منطقهای خود را پیش میبرد.
می متالز - حتی با نیمنگاهی به سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ و در جریان تحریمهای دولت اوباما علیه ایران این واقعیت مبرهن میشود که تهران در همین سالها بود که فعالیت در سوریه برای دفاع از اسد، حمایت از دولت عراق در برابر داعش و پشتیبانی از حوثیهای یمن را کلید زد. ترامپ و مقامات جنگطلب وی از درک سادهترین واقعیتهای استراتژی و دکترین ایران بازماندهاند؛ تهران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خود و تهدیدات بالقوه، فعالیتهای منطقهای را نقطه کانونی استراتژی و بازدارندگی خود میداند و امکان ندارد بهدلیل تحریمها یا در مذاکرات، به تعدیل سیاست کنونی خود تن بدهد.
کنث کاتزمان، تحلیلگر مسائل ایران در پژوهشکده کنگره آمریکا با نگارش یادداشتی در اندیشکده شورای آتلانتیک به چرایی ناکارآمدی تحریمها در تعدیل رفتارهای منطقهای ایران پرداخته و مینویسد: دولت دونالد ترامپ در نوامبر ۲۰۱۸ تمامی تحریمهای ثانویه علیه بخشهای اصلی اقتصادی ایران را پس از خروج آمریکا از برجام بازگرداند. دولت ترامپ اقدام خود را اینگونه توجیه کرد که تعلیق تحریمهای ایران درپی توافق هستهای ۲۰۱۵، توانایی و ظرفیت ایران را برای افزایش نفوذ در منطقه افزایش داده است.
بهگفته ترامپ و مقامات دولت وی، خروج از این توافق و بازگرداندن تحریمها علیه ایران در چارچوب کمپین فشار حداکثری میتواند منجر به قطع درآمدهای تهران شود و از اینرو جمهوری اسلامی به ناچار نمیتواند حمایتهای مالی و نظامی را از گروههای همپیمان خود در منطقه بهعمل آورد. ترامپ در ارزیابی از سیاستهای کنونی علیه ایران تصریح کرده است که «در اثر تحریمها، برخی سیاستهای منطقهای تهران دستخوش تغییر شدهاند.»
او و مقامات کاخ سفید معتقدند بازگشت تحریمها بهویژه توقف معافیت هشت کشور برای خرید نفت ایران از ماه مه، بر پیکره اقتصاد ایران ضربه مهلکی وارد کرده و موجب محدودیت برای نفوذ منطقهای این کشور شده است. تحلیل دادهها و مشاهدات ماههای گذشته بر این ادعا که اقتصاد ایران به شدت تحت فشار است مهر تایید میزنند با این حال نمیتوان این فشار اقتصادی را به مثابه حصول امتیازات استراتژیک برای سیاستخارجی آمریکا پنداشت. بدون تردید اعمال مجدد تحریمها، لطمات شدیدی بر اقتصاد ایران وارد آورده است.
صندوق بینالمللی پول تخمین میزند که تولید ناخالص داخلی ایران از مارس ۲۰۱۹ تا مارس ۲۰۲۰ با کاهش ۶ درصدی مواجه شود؛ رکودی شدید که البته نمیتوان آن را فروپاشی اقتصادی نام نهاد. پیش از بازگشت تحریمها، پیشبینی میشد که ایران به رشد اقتصادی خود پس از امضای برجام ادامه دهد.
این گزارش در ادامه مدعی است که لغو معافیت خرید نفت از ایران برای هشت کشور توسط وزارتخزانهداری آمریکا، صادرات حیاتی نفت این کشور را به کمترین میزان خود از زمان دوره هشت ساله جنگ با عراق رسانده است. در نبود تحریمهای نفتی، میزان معمول صادرات نفتی ایران روزانه ۵/ ۲ میلیون بشکه است. اما در ژوئن ۲۰۱۹، نخستین ماه کامل پس از لغو معافیتها، صادرات نفتی ایران به ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسید که این میزان بسیار کمتر از کمینهای است که ایران باید برای ممانعت از ریاضتهای اقتصادی آن را صادر میکرد.
از روی دیگر برخی از داروهای کلیدی و بهویژه داروهای گرانقیمت مربوط به شیمیدرمانی در ایران کمیاب شدهاند، چراکه تحریمها اجازه نمیدهند تا خطوط اعتباری ایمن مالی برای خرید این موارد ایجاد شوند. این قسم از فشارهای اقتصادی به شرایطی که پیشتر بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ توسط ایران و بهدلیل تحریمهای باراک اوباما تجربه شده بود شباهت دارد. با این حال بررسی رخدادهای این دوره پنجساله نشان میدهد که فعالیتهای منطقهای ایران روبه افزایش بوده است یا در بهترین حالت میتوان گفت که فعالیتهای منطقهای و تحریمهای اقتصادی دو مساله مجزا برای ایران بودهاند. در سال ۲۰۱۳ و در جریان فشارهای حداکثری تحریمها بر اقتصاد ایران، این کشور تصمیمی قاطع را برای حضور در سوریه و حمایت از رژیم بشار اسد علیه معترضان مسلح برای ماندن در قدرت اتخاذ کرد.
ایران نهتنها از نیروهای سپاه پاسداران برای نیل به هدف خود در سوریه بهره جست، بلکه روند ورود نیروهای همپیمان حزبالله لبنان به سوریه را نیز تسهیل کرد. تحریمها همچنین نتوانست مانع از حمایتهای مالی ایران از رژیم اسد بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ شود. در سال ۲۰۱۴ نیز که اقتصاد ایران همچنان مورد هدف صدمات تحریمهای بینالمللی قرار داشت، تهران به سادگی توانست برای کمک به دولت این کشور در مبارزه علیه تروریستهای داعشی وارد عراق شود.
تهران مشاوران نظامی سپاه قدس را برای سازماندهی گروههای شبهنظامی شیعه در میدان نبرد به عراق اعزام کرد تا این نیروها دوشادوش نیروهای ارتش این کشور علیه داعش بجنگند. از سوی دیگر آمریکا نیز نیروهای نظامی خود را برای ساماندهی به ارتش عراق به این کشور اعزام کرد.
کنث کاتزمان در ادامه تحلیل خود افزوده است: تحریمها همچنین مانع از حمایت ایران از حوثیهای یمن نشد. تهران به حوثیها کمک کرد تا در برابر ائتلاف سعودی بایستند.حوثیها همچنین به توانایی هدف قرار دادن شهرهای امارات و عربستان توسط حملات موشکی دست یافتند و بهعنوان یک تهدید جدی علیه کشتیهای عبوری در تنگه بابالمندب مطرح شدند. چهار سال بعد، ائتلاف عربی در یمن پس از تحمل هزینهها و شکستهای هنگفت شکافهای عمیقی برداشته و بهدنبال راه خروج از این بحران است.
در سال ۲۰۱۹، دولت ترامپ ارزیابی کرد که کمپین فشار حداکثری آمریکا در دستیابی به هدف اصلی خود مبنی بر کاهش نفوذ منطقهای ایران موفق عمل کرده است. بهطور ویژه آنها مدعی شدند که حزبالله بهعنوان اصلیترین گروه همپیمان ایران در منطقه بهدلیل محدودیتهایی که برای حمایت مالی از جانب ایران ایجاد شده است، اعلام دریافت کمکهای مردمی کرده است.
اگرچه هیچ مدرکی دال بر اینکه ایران یا حزبالله از هدف خود برای کمک به بشار اسد در سوریه دست کشیدهاند وجود ندارد. هر دو طرف همچنان مانند گذشته و در مقیاس گسترده به فعالیتهای خود در سوریه ادامه میدهند و موضع ایران در عراق، یمن و مناطق دیگر تفاوتی با گذشته نکرده است.
ممکن است در نهایت سیاست کنونی دولت آمریکا موجب بازگشتن ایران به میز مذاکره برای نیل به توافقی شود که علاوه بر موضوع هستهای برخی از فعالیتهای منطقهای ایران نیز در مفاد آن گنجانده شوند، اما بهدلیل آنکه تهران فعالیتهای منطقهای خود را بهعنوان نقطه کانونی استراتژی بازدارنده خود میداند، به صراحت میتوان گفت ایرانیها هرگز دست به تعدیل سیاستهای منطقهای خود درپی تحریمها یا درخواستهایی که در مذاکرات مطرح میشوند، نمیزنند.
در همین باره نیز بخوانید: