به گزارش می متالز، حسین خزلی خرازی با اشاره به به رکورد جدید خریداران در پتروشیمی نوری به عنوان آخرین عرضه اولیه انجام شده در خصوص اینکه آیا می توان آن را نشانه اقبال مردم به بازار سرمایه دانست به روزنامه جهان صنعت گفت: اگرچه گزارشهای رسمی بورس نشان میدهد اقبال مردم به بازار سرمایه افزایش یافته اما این آمار خوشبینکننده نیست.
وی افزود: حجم معاملات، تعداد دفعات معاملاتی، نسبت خرید و فروش حقیقیها به حقوقیها همگی نشان میدهد اقبال مردم بیشتر شده است. شاید سال گذشته میزان خرید و فروش در بورس ۵۰۰ یا حداکثر ۶۰۰ میلیارد تومان در بورس و فرابورس بود، اما این روزها تقریبا میزان خرید و فروش ۳ هزار میلیارد تومان شده و نشان از ۶ برابر شدن حجم معاملات در بورس و فرابورس دارد.
این فعال بازار سرمایه ادامه داد: درعرضههای اولیه این آمار خوشبین کننده و مثبت نیست زیرا میزان تخصیص سهم در عرضههای اولیه کم است.از آنجایی که بازده این سهمها همیشه بسیار خوب بوده، طبیعی است که خیلی از بازیگران و حتی نیروی انسانی موجود در دستگاه های اجرایی و نظارتی بورس هرکدام تعداد زیادی کد بورسی از اقوام و دوستان وارد بازار کردهاند.
خزلی خرازی با بیان اینکه این اصلا آمار خوبی نیست و قطعا یک خطر آن فناوری بورس است که جوابگوی تخصیص ۵۰۰ هزار نفر نیست، گفت: اگر تراکنش سیستمهای معاملات را بالا ببریم، قطعا مشکلات سیستم معاملات بیشتر میشود.همین الان خیلی از روزها سیستم معاملا کند است، اطلاعات متناقض یا با تاخیر در معامله ثبت میشود.بنابراین وقتی تراکنش سیستم سامانه معاملات یعنی فشاری که روی هسته اصلی معاملات است را بصورت صوری بالا ببریم، عواقب بدتری به دنبال دارد.تنها راه آن بازنگری عرضه اولیه سهام است.
وی با اشاره به اینکه مقررات عرضه اولیه دوسال پیش بازنگری شد و در نتیجه روش ثبت سفارش دفتری یا بوک بیلیدنگ مصوب شد، گفت: یکبار دیگر این روش باید بازنگری شود. به این دلیل که وقتی در عرضه اولیه کل سهم تقسیم بر تعداد احتمالی خریداران شده و از قبل محدوده قیمت را هم اعلام می کنند. وقتی یک محدوده اعلام می شود، خریداران عرضه اولیه عدد بالا را انتخاب میکنند، در نتیجه وقتی سهم اولیه ای یک میلیارد باشد، باید بین ۵۰۰ هزار نفر تقسیم شود.همیشه شرکتها مثل نوری نیستند که تعدا سهام بالا باشند. عرضه های اولیهای هم داشتیم که سهم ۴۰ هزار تومانی به هر نفر رسیده است.
این فعال بازار سرمایه تاکید کرد: برای یک معامله ۴۰ یا ۱۰۰ هزار تومانی در بورس نباید خوشحال بود.نباید فکر کرد که استقبال شده است. این آمار خوشحال کنندهای نیست.باید محدوده نوسان را در عرضه های اولیه برداشت.نکته دوم این است چون کشف قیمت واقعی در آن اتفاق نمی افتد و نسبت آن کوپنی است، بهتر است محدوده نوسان برای ۱۰ روز برداشته شود تا این سهام سریعتر به تعادل برسد. وقتی محدوده نوسان سهمی باز باشد، ظرف دو یا سه روز به نوسان می رسد.
خزلی خرازی افزود: این روش، ذیل یک دانشی در بورس های جهان قرار دارد که به ریز ساختارهای بورس معروف است.در نهادهای مالی دو بحث داریم یکی زیرساخت ها و دیگری ریز ساختارها.ریزساختارها رابطه مبنای معاملات و کارایی بازار را میسنجند.اینکه اصلا بازارها کی باز و بسته شوند.نحوه معاملات، میزان خرید و فروش، محدوده نوسان، مبنای کشف قیمت و …چگونه باشند، همگی زیر مجموعه این دانش تخصصی قرار دارند.
وی با بیان اینکه این روش استاندارد در بورس های دنیا است،گفت: نهادهای مالی بین المللی در دنیا توصیه هایی برای ریزساختارها در بورس دارند. متاسفانه همواره در بورس قواعد، مقررات، رویهها و دستورالعملها را بصورت من درآوردی نوشته و تغییر داده ایم.اگر بورس ایران می خواهد بین المللی شود، باید قواعد بازی را رعایت کند.اینکه در فرابورس یک جور عمل می شود. در بورس کالا حجم مبنا نداریم.در بورس حجم مبنا داریم.شرایط متناقضی را برای سهامداران و شرکتهای بورسی ایجاد میکند. اینها همه رگولاتورهایی است که خودساخته بورس و مسئولان بورس است.خیلی از این مقررات حتی فلسفه واقعی ندارند و به راحتی میتوان آن را تغییر داد.
این فعال بازار سرمایه گفت: امروز بزرگترین شرکتها که بیشترین سهم را در بورس دارند، جزء شفافترین ها به لحاظ انتشار اطلاعات هستند و در بورسی معامله میشوند که حجم مبنا دارند با محدوده نوسان ۵ درصدی! ولی ما بازاری به نام بازار پایه راهاندازی کردهایم که ضعیفترین، غیرشفافترین و کوچکترین شرکتها را به آنجا بردهایم که محدوده نوسان ۱۰ درصدی و حجم مبنا وجود ندارد! این موضوع کاملا نشان میدهد فلسفه کار غلط است.یعنی هرچه میزان شفافیت در بورس بیشتر باشد، به جای اینکه دست اندازهای جلوی کشف قیمت کم شود تا بازار شفاف تر و کاراتر باشد، دقیقا برعکس است.
خزلی خرازی درخصوص اینکه چرا این اصلاح ساختار انجام نمیشود، گفت: بعداز سالها دست زدن به دستورالعمل ها یک جرات ملی میخواهد. چون همه به این شیوه عادت کردهاند. در نتیجه مدیر تصمیمگیر میترسد تغییری در این رویهها بدهد.مقایسه بورس ایران با آنچه در دنیا استاندارد است، نشان می دهد رکود و رخوتی در بازنگری دستورالعملها حاکم است.حتما باید بازمهندسی فرآیندها اتفاق بیفتد.یک سازمان زمانی زنده است که مدام فعالیت ها را بازنگری کند.وقتی برای ۱۰ سال دستورالعملی اجرایی می شود، نتیجه این کار به فساد و عدم کارایی منجر میشود. در چنین شرایطی وظیفه شورای عالی بورس این است که این رویهها را اصلاح کند. هرچند بورس ایران بعد از سال ها عضو نهاد بین المللی نهادهای ناظر ISCO و WFE شده اما هنوز فرهنگ بورسی نداریم.
وی تاکید کرد: درحالی که بازارهای مالی آنقدر مهم هستند که می توانند اجماع در سطح جهانی شکل بدهند. پدیده جدید اثر شبکههای اجتماعی در کشف، دستکاری و یا انحراف قیمتها، امروز مساله بین المللی روز است.طبیعی است که تمام نهادهای ناظر بین اللملی درگیر آنها هستند. شبکه های اجتماعی بعد از اینترنت دومین موج بزرگ تخریب جهانی را بر افکار عمومی شکل می دهند.شبکههای اجتماعی موجب تخریب انتخابات شده و بر قیمتها اثر می گذارند.قبلا امکان چنین اجماع جهانی وجود نداشت.اما وظیفه نهاد ناظر بورس در قبال این پدیده چیست؟ چگونه نظارت میکند؟ چگونه میخواهد اصلاح کند؟ میتوان گفت، تقریبا منفعل است.
این فعال بازار سرمایه در پاسخ به سئوال عمق بورس ایران به نسبت بورسهای دنیا چندان زیاد نیست و این موضوع موجب کم اهمیت شدن بازار سرمایه در اقتصاد شده، گفت: بیش از یک دهه است که اسناد فرادستی، قوانین و سند چشم انداز به دنبال ترغیب مردم جهت سرمایه گذاری در اقتصاد هستند.به همین دلیل هم خصوصی سازی در دستورکار قرار گرفت. در ابلاغیه رهبری در خصوص اقتصاد مقاومتی سه جا تاکید شده اقتصاد باید با سرمایه مردم رشد کند.بستر این کار بازار سرمایه است، حال آنکه در ۱۰ سال گذشته به جز مقاطع خاص اهتمامی به بازار سرمایه نشده است.اگر قرار است، اقتصاد ایران از مسیر بازار سرمایه رشد کند، باید همه مسئولان توجه بیشتری نسبت به بازار سرمایه داشته باشد.
خزلی خرازی افزود: براساس اسناد بالادستی اقتصاد ایران قرار بوده سالی ۸ درصد رشد کند و چهار موتور این رشد را سامان بدهند.موتور اول مسلما دولت است.در ۱۰۰ سال گذشته، دولت بزرگترین بنگاه های اقتصادی را ایجاد کرده است.۱۲ سالی است که دولت اجاره سرمایه گذاری بزرگ مگر در حوزه زیرساخت ندارد.اگر هم اجازه هم داشته، پول نداشته است.
وی ادامه داد: دومین موتور توسعه اقتصاد ایران بانک ها بودهاند.اقتصاد ایران بانک محور است.سالها است که تجمیع پول و تخصیص منابع برعهده بانک ها بوده است. شناخت مردم نسبت به بازار پول بیشتر است. اگر بانک ها به همان مشتریان قدیمی جواب بدهند، هنر کردهاند. این موتور امروز با ۲۰ یا ۳۰ درصد توان کار میکند.سومین موتو، سرمایهگذاری خارجی است. در همه اقتصادها سرمایهگذاری خارجی متغیر بسیار مهمی است.اما این موتور در بورس ایران خاموش است.
این فعال بازار سرمایه گفت: موتور چهارم که می تواند حرکتی به اقتصاد بدهد، بازار سرمایه است. اگرچه تامین مالی عملا از سال ۸۹ و به دنبال انتشار اوراق مالی جدیدتر شد، اما اخرین آمار سازمان بورس نشان میدهد تقریبا ۷ درصد کل تامین مالی ایران توسط بازار سرمایه صورت گرفته و همچنان ۹۳ درصد توسط بانک ها تامین میشود. موتور چهارم میتواند خیلی رشد کند.بسیاری از شرکتهای بزرگ هنوز خارج از بورس هستند.همچنان دولت سهامدار بسیاری از شرکتهای بزرگ است.انتشار اوراق بهادار و مجوزهای افزایش سرمایه ابزارهای مهمی است که میتوانند بازار سرمایه را تحرک ببخشد.بازار سرمایه می تواند ۴۰ درصد منابع مورد نیاز برای رشد ۸ درصد در سال اقتصاد را شکل بدهد، به شرط آنکه دیدگاه همه ارکان این باشد.
خزلی خرازی در پاسخ به سئوال چرا بازار سرمایه مورد توجه مسئولان قرار نمی گیرد، گفت: چون بازار سرمایه را نمیشناسند. شما با اساتید بزرگ اقتصاد صحبت کنید، بورس را نمی شناسند.در مجلس همه بانک را میشناسند، اما بازار سرمایه را نمیشناسند.درمورد بازار سرمایه دانش خیلی کم است. نه تنها مردم، بلکه حتی درلایه های نخبه و تصمیمگیر هم اطلاعات زیادی از بورس ندارند.
وی افزود: از آنجا که سایه اقتداربانک ها بر اقتصاد ایران زیاد است، حتی زمانی که رییس شورای عالی بورس وزیر اقتصاد شد، بازهم بازار پول و قدرت بانک مرکزی بیشتر از بازار سرمایه بود.تقویت بازار سرمایه نیاز به یک برنامه استراتژیک دارد تا بازار سرمایه همتراز بازار پول شود. اگر دولت و نظام میخواهد بازار سرمایه جای بزرگتری شود و موتور درونزای اقتصاد ایران باشد، باید بسیار جدی تر به آن پرداخته شود.
این فعال بازار سرمایه گفت: هیچ برنامه توسعه میان مدت و بلند مدتی برای بورس ایران وجود ندارد.وقتی بیش از ۸۰ درصد وقت یک مدیر دولتی در بورس درگیر حاشیهها است و فرصت اصلاح قوانین نیست، چگونه میتوان انتظار تحول در این بازار را داشت؟ ۱۴ سال از آخرین بازنگری در قانون بازارسرمایه می گذرد. الان بازار سرمایه تبدیل به یک کاریکاتور شده است.کله بسیار بزرگ بدن نحیف و دست وپای کوچک دارد.این سر بزرگ سازمان بورس است، بدنه اجرا نهادهای مالی هستند که بسیارکوچک و نحیف هستند.
خزلی خرازی درخصوص اینکه گزارش های سه ماهه شرکت ها نشان از رشد و بازدهی مثبت دارد، حال آنکه رشداقتصادی منفی است، گفت: در رشداقتصادی متغیر مهم فروش نفت است.اگر رشد اقتصادی منهای نفت ببنیم حجم فروش شرکتها، قیمتی که نسبت به سال گذشته میفروختند، ارز حاصل از صادرات و نرخ تبدیل به ریال افزایش یافته است. در نیتجه صورتهای مالی آنها حاکی از رشد است، اما این رشد از جنس حسابداری است.ارزش افزوده اقتصادی وقتی اتفاق میافتد که شرکتی بتواند با کیفیت بهتری کالا بفروشد. آنچه در صورت مالی شرکتها اتفاق افتاده از جنس حسابداری است.
وی گفت: زمانی که توان خرید افزایش یابد، میتوان امیدوار بود صنعت رشد کرده است.در شرایط رکود رشدی رخ نداده است. چه بخواهیم یا نخواهیم دیدگاه حسابداری با اقتصادی متفاوت است.وقتی از اقتصاد صحبت می کنیم پایداری رشد و بهره وری مهم است اما در حسابداری مساله فرق می کند. اقتصاد پویا، اقتصادی است که بتواند با بازارهای جهانی تعامل کند و تداوم سودآوری داشته باشد.