به گزارش می متالز، همانقدر که زندگی بر دور تند تغییر میچرخد و روزگار در ذهن خیلی از آدمها به دوران قدیم و جدید تقسیم میشود، اهل بازار و کسبه هم سالهاست که از اصول بازاریان قدیم برای مشتریمداری و کسب روزی فاصله گرفتهاند و اصول جدید و معیوبی را جایگزین کردهاند.
کافی است یکبار گذرتان به بازار قدیم تهران بیفتد و پای به مغازه یک بازاری جوان بگذارید، در میان تمام پاسخهای با اکراهشان به این تحلیل میرسید که فروش کالا با بیشترین سود ممکن، خواسته صاحب مغازه است.
تبدیل اصل «سود کم، فروش بیشتر» به اصل «سود کلان» چنان اهالی بازار را احاطه کرده است که بازاریان قدیمی همچون اسدالله عسگراولادی، علاء میرمحمدصادقی و علی اکبر رفوگران هم زبان به گلایه گشودهاند.
این 3 چهره اقتصادی با تکیه بر اصول بازار قدیم کار خود را از شاگردی در بازار شروع کردهاند و با پشت سر گذاشتن سالهای طولانی توانستهاند به جایگاه یک بازاری شناخته شده دست پیدا کنند، راهی که در میان نسل جدید بازاریها چندان خواهان ندارد.
علاءالدین میرمحمدصادقی که کارش را از حجرهای در بازار شروع کرد و در سالهای قبل و بعد از انقلاب بسیاری او را بهعنوان بازیگر اصلی بازار سیمان میشناسند. او در پی سالهای تجارت به اتاق بازرگانی راه یافت و اکنون عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی است.
میرمحمدصادقی از شیوع یک رفتار نادرست در میان نسل جدید بازاریان گلهمند است و میگوید: «متأسفانه افرادی که امروز در بازار کسب و کار هستند، برای پولدار شدن عجله دارند. نسل جدید کسبه عجله دارند که هر چه سریعتر پولدار شوند. شاید بخشی از این رفتار را بتوان با وضعیت زمانه و گرانی گره زد اما بخش اصلی این مشکل به نحوه رفتار اهالی بازار بازمیگردد».
این بازاری شناخته ضربالمثل «دو ده نیم بهتر از یک، ده یک است» را مبنای کار بازاریان قدیم معرفی میکند و توضیح میدهد: «در گذشته رفتارها اینگونه نبود. در بازار قدیم مثلی وجود داشت که میگفتند دو ده نیم بهتر از یک، ده یک است؛ یعنی اگر شما کالایی داشته باشید که میخواهید خردهفروشی کنید و 10درصد به آن اضافه کنید، بهتر است که 5درصد اضافه کنید. در بازار قدیم همه براساس این ضربالمثل عمل میکردند و به داشتههایشان قانع بودند حتی بعضی از افراد وقتی فروش روزشان را کرده بودند، وقتی مشتری به مغازهشان میآمد به مشتری میگفتند که امروز فروشم را کردهام اما مغازه کناریام فروش نداشته است، همین کالایی که شما میخواهید را مغازه کناری من دارد و شما میتوانید از او خرید کنید. اما امروز نهتنها این رفتارها فراموش شده است بلکه اهالی بازار همکارهایشان را رقیب میشناسند».
میرمحمدصادقی عجله برای پولدار شدن را دلیل رفتار براساس بهدست آوردن سود کلان میداند و معتقد است که «جوانان میخواهند یکشبه ره صد ساله بروند. درصورتی که 70سال قبل که من تازه وارد بازار شدم، شاگرد بودم، میدیدم که بازاریهای اصولی را رعایت میکنند.»
براساس گفته میرمحمدصادقی تلاش برای کسب سود بیشتر در نهایت موجب از بین رفتن انصاف و رواج گرانفروشی در بازار میشود تا جایی که فروشنده برای بهدست آوردن پول بیشتر، تمام مقاصدش را بر مشتری پیاده میکند.
اسدالله عسگراولادی که سالها به سلطان زیره معروف بود و کار خود را در بازار با فروش خشکبار ادامه داد، هماکنون بهعنوان رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین مشغول به فعالیتهای تجاری است.
از نظر این بازاری قدیمی «سود اگر کم باشد، خرید و فروش ادامه پیدا میکند، اما سود زیاد خرید و فروش را به بنبست میرساند. من به سود کمتر اما فروش بیشتر و جاری اعتقاد دارم. این منطق جدید که همه دنبال بهدست آوردن سود کلان هستند، کلاف کار را از دست افراد حرفهای خارج و مشکلاتی گریبانگیر بازار کرده است. سود بیشتر آسیبهایی بسیاری را بهدنبال خود میآورد که در آینده کاری افراد نمایان میشود اما سود کمتر و فروش جاری راه مطمئنتری برای افراد بازاری است».
سالهاست که نامش با خودکار بیک گره خورده است اما پیش از آنکه مدیریت چنین کارخانه مهمی را برعهده بگیرد، همراه با پدرش در راسته لوازم التحریرفروشان بازار حجره داشت.
علیاکبر رفوگران همچون دیگر بازاریان قدیم به سود کم و فروش بیشتر اعتقاد دارد: «متأسفانه همه بهدنبال سود عالی هستند درحالیکه سود کم و دائمی برای یک کاسب و فعال اقتصادی جذابتر و پایدارتر است. اگر کسی دنبال سود کم و مستدام باشد، فروش بیشتر و سود زیاد بهدست میآورد. در این صورت بدون آنکه جیب دیگران را خالی کند، جیب خود را هم پر میکند؛ چرا که اگر جیب دیگران خالی شود دیگر برای خرید به سراغ فروشنده نمیآید».