به گزارش می متالز، بخشی از دلایل این مسئله، ضعف نظام آموزشی مدارس و دانشگاههاست که دانشجو را تئوریک بار آورده و او را از کار تجربی دور میکند. جدا از اینکه ضعف آموزش عواقبی مثل پایین آوردن بهرهوری، کاهش انگیزه جوانان، مهاجرت و... دارد، پرسش این است که با این تعداد دانشجوی رشته معدن چه باید کرد و با توجه به ظرفیتهایی که معدن در کشور دارد و اینکه مدام تاکید میشود معدن میتواند جایگزین درآمدهای نفتی شود چه اقدامات کاربردی را انجام دادهایم؟
درباره وضعیت اکتشاف در کشور، نقش دانشگاه در حمایت از دانشجویان مرتبط با معدن و نوع سیاستهایی که برای استفاده از معدن به جای نفت در پیش گرفتهایم، با میرصالح میرمحمدی، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهران گفتوگو کرده ایم.
برای پاسخ به این پرسش باید بدانیم که چقدر از وسعت کشور تحت اکتشاف قرار گرفته و چقدر هنوز مانده و برای آن اقدامی نشده است.
گاهی مطرح میشود که وسعت مناطق اکتشاف شده نسبت به کل کشور چقدر است و زمانی هم مطرح میشود که وسعت مناطق اکتشاف شده نسبت به ظرفیتهای شناخته شده در مقایسه با شناختهنشدهها چقدر است.
در خوشبینانهترین حالت به این موضوع میرسیم که حدود ۱۰درصد ذخایر بالقوه را شناسایی کردهایم. در این بین مساحت زیر اکتشاف شاید ۱۵ تا ۲۰درصد است و بیشتر اکتشافات ما نیز سطحی بوده است.
در بخشی هم که اکتشافات سطح را پوشش دادهایم هنوز به ظرفیتهای عمیقتر نرسیدهایم، در حالی که پایهایترین مرحله برای معدنکاری و حلقه اتصال صنعت و معدن، اکتشاف است. در نتیجه در بخش اکتشاف، از نظر پوشش سطحی و برداشتهای عمقی هنوز کار چندانی نکردهایم.
در این بین تا زمانی سازمان زمینشناسی مسئولیت مشخصی داشت و وظیفهاش بهطور عمده، تهیه نقشههای زمینشناسی در مقیاسهای مختلف بود اما از یک دورهای وظیفه اکتشاف را هم بر عهده گرفت. تا پیش از این متولی این امر وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمانهای تابع بود.
سازمان زمینشناسی نیز در حیطه خود کار میکرد و تنها اطلاعات پایه را در اختیار بخش اکتشاف قرار میداد اما با واگذاری وظیفه اکتشاف به این سازمان، یک تصمیم اشتباه و قابل نقد گرفته شد. این مسئله باعث شد سازمان زمینشناسی از کاری که به خوبی از عهده آن بر میآمد، خارج شود یعنی سازمان زمینشناسی انرژی خود را تقسیم کرد و از کارهای پایهای که وظیفه اصلیاش بود، غافل ماند چراکه وقتی سازمان نمیتواند دست به اکتشاف بزند، آن را به دولت واگذار میکند یا بهوسیله مزایده اقدام میکند که خیلی خوب جواب نداده است؛ بنابراین به نظرم این مسئله باید مورد بازنگری و آسیبشناسی قرار گیرد و در وظایف سازمان زمینشناسی بازتعریف بهوجوداید تا به وظیفه اصلی آن یعنی ارائه دادههای پایه برای استفاده در اکتشاف برسیم.
مشکل اصلی دانشگاهها غلبه کمیت بر کیفیت است یعنی وقتی بیش از نیاز و امکانات دانشجو بگیریم حتما بر کیفیت تاثیر میگذارد. تعدادی را در بخش معدن و زمینشناسی در سالهای اخیر پذیرش کردهایم که بیش از نیاز واقعی بوده است.
دانشگاه با این تعداد دانشجو توان حمایت را ندارد. در گذشته بر سر اینکه دانشجو کجا کارآموزی برود دعوا میشد اما درحالحاضر التماس میکنیم که برای دانشجو جایی پیدا کنند، آن هم به شکل صوری، نه واقعی!
زمانی برای اینکه دانشجو را برای بازدید از تهران به کرمان ببریم شرایط مساعد بود اما اکنون کمترین امکانات فضای کارآموزی و بازدید را به دانشجویان همان استان میدهند و نمیتوانند دانشجویان تهران را حمایت کنند؛ بنابراین دانشجوهای تهران از برخی شهرستانها کمبرخوردارتر میشوند.
متاسفانه در بخشهای مختلف به عنوان مزاحم به دانشجو نگاه میکنند که ریشه در کمیتگرایی چند سال گذشته دارد. این در حالی است که اگر برای دانشجویان معدن در کشور نیازسنجی شود، درمییابیم نیاز واقعی شاید تا ۱۰درصد میزان پذیرش فعلی در رشته مهندسی معدن باشد. پیشنهاد این است که تعداد محدودی قطب دانشگاهی در رشته معدن در کشور داشته باشیم. ازآنجاییکه کشور کشش ندارد لازم نیست هر استانی رشته معدن داشته باشد. ضمن اینکه این تعداد دانشجو با نیاز بازار همخوانی ندارد و باعث میشود این جمعیت جوان بیانگیزه شود و فضای کار نداشته باشد. اگر رشته معدن را به اجبار کنکور و فقط برای ورود به دانشگاه انتخاب کنند، احتمال سرخوردگی زیاد است.
وزارت علوم و وزارت صنعت، معدن و تجارت، دانشگاه و سازمانهای مربوط باید فکری به حال نیاز بازار و چشمانداز آینده کنند. اگر آینده معدن برنامه توسعه خوبی داشته باشد میتوان به تعداد قابل توجهی از دانشجویان این امید را داد که برایشان فضا وجود دارد اما درحالحاضر توسعه به موازات کمیت نیست. همانطور که گفته شد وقتی صحبت از زیر ۱۰درصد منابع اکتشاف شده و زیر ۲۰درصد پوشش سطحی است میبینیم چقدر فضا برای انجام این کار کم است.
دانشجو باید کار را با بازدید از معادن و صنایع یاد بگیرد اما متاسفانه دانشگاه توانایی و بودجه فراهم کردن یک بازدید علمی را ندارد. ۲۰سال پیش بازدیدهای یک هفتهای برای دانشجویان ترتیب میدادیم اما بودجه ضعیف و تعداد زیاد دانشجو باعث شده که شرایط اصلا مساعد نباشد.گاهی به طور شخصی و خارج از روال، شرایط را برای دانشجویان فراهم کردهایم اما این امر نمیتواند جای فعالیت سیستمی را بگیرد و اقدامی چشمگیر باشد.
سرمایهگذاری و باور لازم در این زمینه وجود ندارد. با اینکه راه نفت بهطور تقریبی بسته شده اما هنوز از معدن صحبت زیادی نمیشود.
بخشنامههای ضد توسعهای معدن و جلوگیری از صادرات به نام خامفروشی، کارشناسی شده نیستند. حتما نباید یک فعال معدنی تا مرحله ذوب پیش برود. گاهی هم خامفروشی میتواند انجام شود و اگر توجیه داشته باشد باید آن را بپذیریم. اینکه گفته میشود معدن میتواند اقتصاد را اداره کند، حرف درستی است اما نگاه به معدن و باور آن هنوز در حد حرف است. با بررسی سیاستهای اعمال شده در حوزه معدن متوجه میشویم که کاشتههای ما در بخش معدن بسیار کم است و به همین دلیل نمیتوانیم زیاد درو کنیم. اگر بررسی کنیم درمییابیم که سالانه چه میزان به اکتشاف در کشورهای دیگر بودجه داده میشود و حفاریها چه متراژی دارد. برای نمونه اگر بودجه سالانه کانادا را در اکتشاف با ۵۰سال ایران مقایسه کنیم به اعداد غیرقابل باور میرسیم؛ بنابراین باید از شعار خارج شویم و اطمینان حاصل کنیم که این بخش پتانسل لازم را برای رشد دارد. البته متولیان بخش معدن هم ضعیف عمل کردهاند، در مقایسه با صنعت و کشاورزی، خودکوچکبینی دارند و هنوز خودشان را باور نمیکنند؛ بنابراین انتظار داریم این فعالان اقتصادی هم با اطمینان گام بردارند و به خودباوری برسند.