به گزارش می متالز، این بازار غالبا تندروی داشته و همین مطلب به معنی دشواری تحلیل درخصوص دورنمای آن است. بازاری که در نگاه اول بسیار ساده بهنظر میرسد ولی پیشبینی نوسان نرخ آن از عهده هر کسی بر نمیآید حتی موسسات تحقیقاتی و بانکها در جهان.
سنگآهن نشان داده که حرکتهای بسیار سریع آن میتواند سایر بازارها را جا بگذارد. هرچند که از روند عمومی در بازارهای کالایی در جهان نسبتا تبعیت میکند ولی این تبعیت تنها در زمانهای محدودی پاسخگوست و شیب رشد بهای سنگآهن، اغلب از بازارهای مشابه سریعتر است.
رخدادهای چین هم موجب شده که این بازار با دادههایی نهچندان مشهود به سرعت رشد نرخ پیدا کند حتی اگر موجودی انبارها بهشدت بالا باشد.
در زمانی که مسائل زیستمحیطی در چین اهمیت بیشتری پیدا کرده کمتر کسی گمان رشد سریع قیمتها را پیشبینی میکرد ولی این رشد رخ داد.
حوادث فنی یا مخاطرات زیستمحیطی هم این بازار را بهشدت تحتتاثیر قرار میدهد ولی باز هم تجربه نشان داده که بازار سنگآهن خبرهای مهم را اندکی دیر متوجه میشود زیرا ذخایر عظیم سنگآهن در اقصی نقاط جهان با محوریت چین هر تحلیلگری را به سادگی به خطا میاندازد.
از سوی دیگر بازار سنگآهن و گریدهای متفاوت آن به قدری پیچیدگی به بازارها تزریق کرده است که تنها میتوان از نوسان قیمتهای شاخص مثلا خلوص ۶۲ درصد و چیزی شبیه به آن اطلاعات کلی استخراج کرد.
این بازار دنیایی پیچیدگی فنی دارد و به صراحت میتوان گفت سنگآهن یک کالای همگن نیست که عرضههای آن را بتوان با یک شرایط کلی مورد داد و ستد قرار داد.
رخدادهای آبوهوایی موثر بر هزینه و زمان حملونقل هم یک سیگنال بسیار مهم برای این بازار خاص است که در گزارشها کمتر به آن پرداخته میشود.
شاید این ادعا که سنگآهن بیش از هر کالای مشابه دیگری در معرض تاثیر از دادههای حملونقل است، چندان هم غیرمنتظره نباشد.
چگالی بالای سنگآهن و قیمت پایین آن و طولانیبودن فاصله مبدا تا مقصد در کنار دشواریهای بارگیری و تخلیه و حمل زمینی و حضور این بازار در نقاطی که بیشترین تاثیر را از دادههای آبوهوایی میپذیرد خود یکی از مواردی است که به دشواریهای تحلیل در این بازار افزوده است.
در کنار همه این موارد باز هم باید همگن نبودن نسبی این کالا را به بحث گذاشت یعنی سنگآهن میتواند با ویژگیهای فنی پیچیده و حتی بعضا متغیری همراه باشد که حضور این کالا در بورسهای کالایی در جهان را به چالش میکشد اگرچه این چالشها مورد تایید معاملهگران نیست ولی نگاهی به نوسان نرخ در مقایسه با کالاها یا حتی فلزات مشابه این مطلب را مورد بحث قرار میدهد.
مدتها نوسان قیمت سنگآهن و درههای افت نرخ و قلههای بعضا فتح نشدنی قیمتها با ابزار معاملات آتی محقق شده است و با ورود و خروج سرمایهها بلایی بر سر بازار سنگآهن آمده که کمتر سرمایهگذاری ترجیح خود را بر آتی سنگآهن قرار میدهد.
این شرایط هنوز هم وجود دارد و گویی چیزی تغییر نکرده است. وقتی خبر یا شایعهای از رخدادی غیرمنتظره در فرآیند تولید سنگآهن با عیار بالا رخ میدهد بازار ناخودآگاه به تجربیات اغلب ناخوشایند خود باز گشته و گویی میخواهد عدم سودآوری یا عقبافتادن خود را از بازار جبران کند.
بازار سنگآهن هم برای غیرمتخصصان این حرفه فقط نوسان نرخ در نمودارها یا آمارهای مخابره شده در رسانههای برجستهای است که به موشکافی رخدادهای زیرپوستی این بازار با فرض تجربیات پیشین نمیپردازند زیرا این بازار به قدری تخصصی و حرفهای است که تحلیل آن به این سادگیها میسر نخواهد شد.
حال بازگردیم به شرح همین بازار؛ کاهش فعالیت کارخانههای تولیدی در روزهای تعطیلی چین موجب میشود که بخشی از جذابیت خرید به حاشیه برود یعنی رخدادهای واقعی در بازار زیر پوست خبرهای کماهمیت مخفی خواهد شد.
واحدهای تولیدی هم با سختگیریهای زیستمحیطی روبهرو هستند و در روزهای سرد سال مخصوصا در چین این سختگیریها افزایش یافته بنابراین خرید سنگآهن پرعیار ضروری و حتی الزامی است.
در این شرایط موجودی انبارها از سنگآهن پرعیار کم شده ولی با فرض وجود ذخایر عظیم از انواع کمعیار یا برخوردار از عناصر مضر، این تغییر در آمارها خودنمایی محسوسی نخواهد داشت.
در کنار این سیگنال شاهد هستیم که اغلب بازارهای جهانی حال و روز خوبی از مسیر رشد جذب نقدینگی ندارند آن هم در وضعیتی که هنوز معاملهگران ترس از رکود را فراموش نکردهاند.
در این شرایط اگر چند جرقه رشد قیمت در بازار سنگآهن با محوریت داد و ستدهای آتی آن رخ دهد شاهد جذب نقدینگی به این سمت خواهیم بود و بازار فیزیکی سنگآهن نیز از آن تبعیت میکند.
حال فرض کنیم که قیمتها در بازارهای کالایی هم به سمت رشد نرخ متمایل شود یعنی همه چیز برای افزایش قیمتها در بازار سنگآهن فراهم خواهد بود.
از سوی دیگر بهای فولاد در مقایسه با سایر فلزات پایه در روزهای افت جدی نرخ توانست مقاومتهای خوبی از خود نشان دهد و در صورتی که بازارها اندکی رشد نرخ داشته باشند، فولاد هم میتواند با یک محرک قیمتی همراه شده و از بهای سنگآهن حمایت کند.
در کنار این موارد هزینه حمل در بازارهای جهانی هنوز در یک مسیر افزایشی قرار دارد که با توجه به توفانهای فصلی، پتانسیل کاهش قیمت بزرگی در این حوزه دیده نمیشود آنهم در شرایطی که شاخصهای حملونقل در روزها و هفتههای گذشته در سطوح بالایی قرار داشته بنابراین سنگآهن حمل شده به بازار چین با قیمت تمام شده بالاتری به مقصد میرسد.
تجمیع این موارد را باید در کنار همان داده قبلی یعنی احتمال تغییر فاز در بازارهای کالایی در جهان مورد بررسی قرار داد. در هفته گذشته در گزارشی با عنوان تغییر اتمسفر در بازار کامودیتیها به این تغییر فاز احتمالی پرداختیم و اگر این ذهنیت باز هم گسترش یابد چیزی جز سوختدهی به بازار سنگآهن را شاهد نخواهیم بود.
از سوی دیگر رشد احتمالی بهای سنگآهن میتواند لیدر بازارهای کالایی را باز هم جابهجا کند. در افت نرخ پیشین سنگآهن شاهد بودیم که بازارها از این سیگنال تبعیت کردند و اگر جرقههایی از رشد نرخ سنگآهن ثبت شود شاید بازارها نیز لیدر خود را عوض کنند.
ذات اعمال تعویق مقطعی بر تعرفه واردات چین به آمریکا هم میتواند یک داده محدود بهشمار رود که در نهایت تغییر مسیر قیمتها را تسریع خواهد کرد.
ماهیت کند شدن عرضه سنگآهن ایران در بازارهای جهانی هم مزید بر علت خواهد شد ولی اثرگذاری آن را نمیتوان در مقایسه با سایر کشورهای برجسته همچون برزیل مورد بررسی دقیق قرار داد اگرچه در این شرایط بازار مهمتر از حالت عادی است.
تمامی این موارد به این معنی است که بازار سنگآهن پتانسیل یک تغییر را در خود دارد و اگر روزهای آینده هم با رشد مستمر قیمتها روبهرو باشیم پتانسیل تغییر فاز بیشتر خواهد شد اما بازارها در روزهای اخیر به قدری پیچیده شده است که این قبیل اظهارنظرها چیزی بیش از یک گمانهزنی نیست اما بهتر است بیتفاوت از آن نگذریم.
در این بین اما کارشناسان جهانی معتقدند تقاضای فولاد دیگر آن رقمی که در گذشته بود نخواهد بود و این موضوع عاملی است که بازار سنگآهن را در آینده به کنترل خود در میآورد.
با رشد شدید قیمت سنگآهن در بازارهای جهانی این تصور که این رشد قیمت پایدار خواهد ماند عامل افزایش سرمایهگذاریها در این حوزه شد، این درحالی است که عملا رشد قیمت سنگآهن نه بهدلیل رشد تقاضا برای این محصول بلکه بهدلیل کاهش عرضه آن در نتیجه شکست سد باطلهبرداری در معدن واله برزیل رخ داد؛ موضوعی که دوسوم عرضه این شرکت را تحتتاثیر قرار داد و پیشبینی میشود تا پایان امسال این مشکل برطرف شود.
همین مساله باعث شد روند رشد قیمت ناپایدار بماند و شاهد افت آن باشیم. آخرین قیمت سنگآهن ۶۲ درصد به نزدیکی ۱۰۰ دلار در هر تن در روز جمعه رسید که البته در هفته گذشته نزدیک به ۷ درصد رشد را از سر گذرانده است.
این رشد قیمت در یک هفته باعث شد رشد منفی ماهانه این محصول تا حد زیادی تعدیل شود، بهطوریکه میزان افت ماهانه آن را به نیم درصد رساند.
به عبارتی رشد منفی این بازار تا حدی در نتیجه رشد هفته قبل تخلیه شده است. با این حال قیمتها هنوز ۳۵ درصد از قیمتهای سپتامبر ۲۰۱۸ بالاتر است که این موضوع سرمایهگذاری در این بازار را توجیه میکند.
اما در کنار نظراتی که قیمت سنگآهن را برای رشد پرپتانسیل نشان میدهند برخی کارشناسان میگویند تا ۵ سال آینده میانگین قیمتی برای سنگآهن بالاتر از ۵۵ دلار نخواهد بود که دلیل اصلی آن نیز افت تقاضا برای فولاد است.
حتی برخی پا را از این نیز فراتر گذاشته و معتقدند تا یک دهه آینده قیمت سنگآهن بدون رشد جدی در یک سطح پایدار اما به مراتب از ارقام کنونی آن پایینتر قرار خواهد گرفت و به اتفاق کاهش تقاضای چین را عامل این روند میدانند.
سیتی گروپ یکی از مراکزی است که این نظر را ارائه و تایید میکند. در این رابطه مدیر کالایی این مرکز معتقد است تقاضای فولاد در دهه آینده و حتی بیشتر از آن با تغییر شکل جدی روبهرو شده و دیگر آن تقاضایی که در دهه گذشته بود، وجود نخواهد داشت.
او معتقد است چین با کاهش تقاضا در دهه آینده روبهرو است و باور نکنید اگر گفته شد هند، برزیل یا هر کشور نوظهور دیگر این کاهش تقاضا را جبران خواهد کرد.
چین ۷۰ درصد از محمولههای دریایی معادن بزرگی مانند واله، فورتسکیو و سایرین را خریداری میکند و کاهش تولید فولاد در این کشور یعنی کاهش سهم بالایی از خرید سنگآهن.
البته دولت در تلاش است تا مانع از کاهش تولید فولاد شود؛ بهعنوان مثال با تقویت تقاضای داخلی از طریق توسعه زیرساختها تلاش میکند این امر را مدیریت کند اما پیشبینیها حکایت از توان پایین دولت در دهه آینده دارد زیرا رشد اقتصادی چین و البته همه دنیا رو به کاهش است.
البته نگاهی به آخرین آمارها نشان میدهد در ماه جولای چین ۵۴ درصد فولاد دنیا را به میزان ۸۵ میلیون و ۴۰۰ هزار تن تولید کرد و بعد از آن هند که رتبه دوم را در اختیار داشت تنها 9.2 میلیون تن تولید را به خود اختصاص داد.
به عبارتی چین همچنان یک غول در عرصه فولاد دنیا است. نکته دیگر آنکه دهههای متوالی است قیمت سنگآهن تثبیت شده و اصلا دور از ذهن نیست که این موضوع در آینده نیز ادامه یابد.
چیزی که دور از ذهن نیست آن است که قیمتهای شاخص سنگآهن احتمالا امسال بهطور میانگین در رقم ۹۰ دلار قرار خواهد گرفت اما سال آینده بیشتر پیشبینیها حکایت از قیمتهای پایینتر از ۷۵ دلار دارند.
تا ۵ سال آینده به ۵۵ دلار میرسد و یک دوره نسبتا طولانی در این قیمت باقی میماند. بررسیهای دقیقتر نشان میدهند قیمت ۵۵ دلار از هزینههای کنونی تولید بالاتر است و اگر با هزینههای الان مقایسه کنیم هنوز برای معادن بزرگ تولید سودآور است اما این قیمت میتواند به معنی نقطه سربهسر و حتی زیان برای معادن کوچک باشد.
به عبارتی بسیاری از معادن بزرگ مانند واله، بیاچپی بیلیتون، فورتسکیو، ریوتینتو، انگلوامریکن، آرسلور میتال و ... همگی در این قیمت با سودآوری روبهرو هستند.
دولت استرالیا در این رابطه در آخرین گزارش سه ماهه خود اعلام کرد که انتظار میرود میزان تولید فولاد چین به تدریج کاهش یابد و بهدلیل تعدیل مصرف، محدودیتهای دقیقتر محیطزیستی و کاهش ظرفیت تولید، به تدریج میزان عرضه این محصول افت کند؛ بهطوریکه از ۹۴۰ میلیون تن پیشبینی ۲۰۱۹ به ۹۲۶ میلیون تن در ۲۰۲۱ برسد.
با تمام این اوصاف در کوتاهمدت عرضه سنگآهن همچنان مهم است. بهعنوان مثال توقف تولید یکی از معادن مربوط به واله در هفته قبل باعث شد قیمت در حدود ۵ درصد افزایش یابد.
دلیلی که برای توقف فعالیت این معدن اعلام شده آن است که این معدن از میزان مشخصشده برای اکتشاف فراتر رفته بنابراین فعالیت آن متوقف شده است.
گفته میشود این معدن سالانه ۳۰ میلیون تن سنگآهن تولید میکند و از معادن تاثیرگذار بر بازار محسوب میشود. البته انتظار نمیرود این توقف طولانیمدت باشد اما در کوتاهمدت اثر خود را روی بازار گذاشته است.
مدیران این شرکت با بیان اینکه عرضه محصول از محل ذخایر ادامه خواهد یافت تلاش میکنند جو روانی غالب بر بازار را کنترل کنند و به همین دلیل انتظار میرود این وضعیت به سمت ثبات بازگردد.
آمارهای دیگری که برای بررسی وضعیت بازار سنگآهنی میتوان به آنها استناد کرد آمار واردات سنگآهن چین و دیگری موجودی بنادر در این کشور است.
دادههای گمرک چین نشان میدهند میزان واردات در ماه اوت 4.2 درصد نسبت به جولای و 6.2 درصد در مقایسه با اوت ۲۰۱۸ بالاتر بوده است.
به علاوه میزان موجودی بنادر برای هشتمین هفته متوالی در هفته قبل هم افزایشی بوده و اکنون به 126.7 میلیون تن رسیده است.
این دو داده متناقض نشان میدهد در آستانه فرا رسیدن جشن پاییزه در چین تقاضا بهطور موقت کاهشی شده و همین امر باعث افزایش موجودی بنادر شده است اما با پایان یافتن تعطیلات تقاضا بار دیگر برای یک دوره میانمدت رشد خواهد کرد.
البته برای این منظور باید چالشهای تجاری چین و آمریکا را نیز وارد تحلیل کنیم چراکه مسائل تجاری و چشمانداز آن برای چین اهمیت حیاتی دارد.
اخبار این حوزه نیز درحالحاضر مثبت است و از بهبود اوضاع لااقل در کوتاهمدت حکایت دارند. چین ۱۶ کالای آمریکایی را از تعرفه معاف کرده و آمریکا نیز اعمال تعرفه را برای کالاهای چینی دو هفته به تعویق انداخته است.
ترامپ از توافق موقت با چین سخن میگوید و از مقامات پکن خواسته روی یک توافق دائمی بحث کنند. تمام این موارد نشان میدهد آینده تجاری دو کشور میتواند به سمت ثبات و آرامش پیش برود که این موضوع روی همه بازارها از جمله فولاد و سنگآهن نیز تاثیرگذار خواهد بود.