به گزارش می متالز، مجید تفرشی، تاریخنگار و تحلیلگر امور بینالمللی،نوشت: برکناری یا استعفای اجباری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی رییسجمهور آمریکا، رخدادی غیر منتظره بود ولی قبلا نیز چندین بار انتظار و توقع چنین اقدامی وجود داشت. هر بار که دونالد ترامپ با نیش و کنایه یا به طور جدی از دیدگاههای تند جنگطلبانه بولتون سخن میگفت، انتظار چنین تغییری وجود داشت.
مواضع جنگطلبانه و ایرانستیز بولتون امر جدید و غیر منتظرهای نبوده است. او قبلا، چه در دوران خدمتش در سازمان ملل در زمان ریاستجمهوری جورج بوش پسر و چه در دوران لابیگری و خدمتش به سازمان تروریستی موسوم به مجاهدین خلق، امتحان خود را پس داده است. خدماتی که برایش اجر مادی و معنوی فراوانی از سوی فرقه رجوی و سران تلآویو و ریاض و ابوظبی به همراه داشته است. از یک سو، برکناری بولتون را شاید نتوان حادثهای مهم و سرنوشتساز در جهت بازنگری و تغییر جدی در رویکرد و راهبرد احتمالی هیات حاکمه کنونی آمریکا دانست؛ چرا که با ادامه حضور تندروانی چون مایک پمپئو، وزیر خارجه و استیون منوچین، وزیر دارایی در کنار ترامپ، نباید توقع جدی در بروز تغییرات شگرف سریع در روش و منش دولت آمریکا داشت. از سوی دیگر، از آنجایی که بولتون، معمولا نماد خشونتطلبی، تندروی و شدت عمل آمریکای ترامپ در موضوعاتی چون ایران، سوریه، کره شمالی، کوبا، لبنان، ونزوئلا و حتی چین و روسیه بوده، این برکناری یا استعفا، در سالگرد یازدهم سپتامبر و در آستانه نشستهای سالانه سازمان ملل متحد، چه نشانگر اختلاف نظر جدی در واشنگتن باشد و چه تاثیر جدی در دیدگاه و عملکرد آمریکا نداشته باشد، امری است که باید مورد توجه جامعه بینالمللی قرار گیرد.
باید توجه داشت که بولتون در سمت خود، صرفا یک فرد نبود. بلکه او نماد و پیشاهنگ دیدگاه جهانستیز، آمریکامدار دو مذاکرهناپذیر جنگطلبان آمریکایی بود که معتقدند یا با ما، یا بر ما. از نظر آنان، دنیا بدون سلطه آمریکا وجود ندارد و هر کشور و ملتی که بدون پذیرش سلطه آمریکا، خواهان زیست متعادل و متوازن باشد، خطری بالقوه برای واشنگتن است. این همفکران بولتون کسانی بوده و هستند که از چندین دهه قبل، همه پیمانهای منطقهای و بینالمللی، اگر بدون حضور و تسلط کامل آمریکا منعقد و اجرا شوند، خطری برای استیلای آمریکا بوده و وظیفه قطعی آمریکا، تضعیف یا از بین بردن همه این پیمانها و قراردادهای دوجانبه، منطقهای و بینالمللی است. اینان کوتاه زمانی در دوران ریاستجمهوری جورج بوش پسر مجال عرض اندام یافتند ولی در دوران ترامپ و با حضور بولتون یکهتاز تصمیمات راهبردی آمریکا شدند. در شرایطی که اغلب ابتکارات و اقدامات ترامپ در عرصه جهانی با شکست یا بنبست مواجه شده و در شرایطی که ابتکار تیم بولتون در مذاکرات و توافقهای واشنگتن با داعش و طالبان، صرفا در جهت تامین امنیت داخلی و آمریکا و بیتوجه به کشورهای محل فعالیت این گروههای تروریستی و اروپا صورت میگرفت، باید این تغییر ولو کماثر و حتی ظاهری را جدی گرفت.
بولتون از ابتدای عمر دولت ترامپ و حتی قبل از منصوب شدنش به سمت مشاور امنیت ملی رییسجمهور، نماد و پیشاهنگ این دیدگاه بود که هر گونه مذاکره و توافقی با ایران به کلی باطل و غلط است و به استمرار عمر جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و چاره درد همه مشکلات منطقه خاورمیانه، خلیج فارس و جهان اسلام در سرنگونی نظام کنونی ایران است. همکاری آشکار بولتون با گروه رجوی، روزشماری برای تغییر نظام در ایران و دریافت صدها هزار دلار پول از این دسته برای سخنرانی و لابیگری برای آنان که توسط برخی رسانههای آمریکایی با تردیدهای قانونی و مالیاتی مواجه بود، ازجمله شواهد ایرانهراسی و ایرانستیزی بیمارگونه بولتون بود که معمولا شعارهای ترامپ و برخی دیگر از یارانش درباره نداشتن برنامهای برای سرنگونی جمهوری اسلامی را دچار تناقض میکرد.
بر اساس برخی گزارشهای رسانهای، گفته شده که روز دوشنبه ترامپ و مشاورانش جلسهای در مورد احتمال کاهش تحریمها علیه ایران جهت فراهم کردن یک دیدار احتمالی بین سران تهران و واشنگتن در نیویورک برگزار کردند. در آن دیدار بولتون مخالف نظر اکثریت در مورد کاهش تحریمهای ضد ایرانی بود. فردای این نشست، با توییت ترامپ، بولتون از سمت خود برکنار شد. در توییتهای اخیر رییسجمهور آمریکا علیه بولتون، بدون اشاره به تقدیر و تمجیدهای متعدد قبلی از مشاور برکنار شده خود تاکید شده که بولتون کسی بوده که آمریکا را بیجهت و به غلط در سال ۲۰۰۳ وارد جنگ و اشغال عراق کرد. کسی که بهگفته ترامپ، اصرار داشت که به جای مذاکرات کنونی و توافق احتمالی، با کره شمالی نیز مانند لیبی قذافی عمل شود. اگرچه ترامپ در زمینه برکناری افراد نزدیک و یاران خود سابقه زیادی دارد ولی در برکنار کردن مشاوران امنیت ملی خود رکورددار است. در حالی که این سمت نماد ثبات و تصمیمات راهبردی بادوام است، ترامپ طی کمتر از دو سال و نه ماه، سه نفر را به وضع بدی از این سمت برکنار کرده است: ژنرال مایکل فلین تنها کمتر از دو ماه از ژانویه تا فوریه ۲۰۱۷ در این سمت بود. ژنرال هربرت مک مستر از فوریه ۲۰۱۷ تا آوریل ۲۰۱۸، بهمدت کمتر از ۱۶ ماه در این سمت بود. دوران مشاورت بولتون نیز ۱۷ ماه به طول انجامید. اغلب مقامات رسمی ایرانی به درستی در مواجهه با برکناری بولتون بیتفاوت برخورد کرده و آن را اقدامی داخلی برای آمریکا تلقی کردند. گذشت زمان نشان خواهد داد که این برکناری تا چه حد واقعا میتواند به طور جدی در مناقشه کنونی واشنگتن علیه ایران تاثیرگذار و جدی باشد. ولی به گمان من، چه این تحول جدی باشد و چه نه، ایران باید آن را رخدادی جدی تلقی کند.