به گزارش می متالز، اغلب بازارهای کالایی با اهرم نفت با رشد نرخ همراه شدند؛ اگرچه بهای فلزات در مقایسه با سایر بازارها از یک عقبافتادگی نسبی برخوردار شد گویی بازارهای فلزی و فولاد کمترین تاثیر را از رشد قیمت نفتخام به دست آوردند.
موتور محرک بازارهای کالایی باز هم نفتخام است و اگر روند افزایش این نرخ در هفته پیشرو باز هم ادامه یابد پتانسیل تداوم رشد نرخ در بازارهای کالایی را به همراه خواهد داشت؛ آنهم در شرایطی که میتوان به بهبود بازارهای فلزی هم خوشبین بود.
اگر براساس دادههای قیمتی هفته قبل، اهرم اصلی تغییر نرخ در بازارهای کالایی را بهای نفتخام و عدم اطمینان نسبت به دورنمای آن بهشمار آوریم؛ باید تمرکز اصلی را برای ترسیم دادههای موجود و رخدادهای آینده این بازار را از هم از مسیر نفتخام رهگیری کنیم.
در هفته گذشته شاخص کالایی CRB با ۴۹/ ۱ درصد رشد هفتگی همراه شد و شاخص GSCI اما رشد 3.68 درصدی داشت که نشان میدهد بازارها میل به رشد نرخ را پنهان نمیکنند.
این روند همچنین نشان میدهد که دورنمای بازارها از مسیر معاملات آتی احتمال تداوم رشد نرخ را مطرح کرده اگرچه برای هفته جاری باید منتظر اثرگذاری نتایج جنگ تجاری بین چین و آمریکا باشیم که گویا باز هم آتش زیرخاکستر این جنگ، میل به شعلهور شدن دارد.
با توجه به این موارد هماکنون ۳ داده اصلی میتواند بازارهای کالایی را تحتالشعاع قرار دهد، یکی جریان افزایشی پیشین در کنار محرکهای پولی در آمریکا، جنگ تجاری و تبعات آن و در نهایت دورنمای بهای نفتخام.
هنوز در مورد رخدادهای پیرامونی جنگ تجاری و واقعیتها و اثرگذاری آن اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. جریان پیشین بازارها نیز افزایشی بوده که بخشی از نگرانیهای قبلی را تعدیل کرد؛ ولی رشد قیمت نفتخام هم میتواند بهعنوان یک محرک قیمتی ایفای نقش کرده و هم روند افزایشی پیشین را تشدید کند.
با توجه به این موارد دورنمای نفتخام شاید شباهت مهمی به ترسیم یک ذهنیت غالب در اغلب بازارهای کالایی داشته باشد؛ آنهم در شرایطی که به مرور زمان فلزات نیز همین روند را در پیش خواهند گرفت.
بازارهای کالایی در روزهای اخیر بهشدت پیچیده شده و این پیچیدگی بیش از همه سرمایهگذاران و معاملهگران را با سردرگمی روبهرو کرده است و میتوان این ادعا را در رفتارهای قیمتی و هیجانهای خرید و فروش به وضوح مشاهده کرد.
در این شرایط که البته در سالهای گذشته چند بار تجربه شده در ابتدا بازارها غیرقابل پیشبینی میشود و هیجان است که همه چیز را تغییر داده و تعیین میکند.
اما این روند مقطعی است و شعلههای آتش نوسان نرخ بالاخره فروکش خواهد کرد. این روند کلی به مرور زمان اول تحلیلگران تکنیکال را بیش از سایرین گیج خواهد کرد؛ آنهم در شرایطی که تحلیلگران بنیادی بعضا داده مستندی برای تحلیل اوضاع در اختیار نخواهند داشت اما این اوضاع مقطعی است.
این ادعا به این معنی است که بازارها در گام بعدی بیش از گذشته به سیگنالهای قطعی و تجربیات هفتههای اخیر روی میآورند یعنی بعد از روزهای بحران بازارهای کالایی، دادههای پیشین و مسیرهای تجربه شده قطعی قبل از بحران است که باز هم به حرکت خود ادامه خواهد داد.
این یعنی ذات بحران حتی اگر بازار نفت را درنوردیده باشد؛ تنها در حد همان نوسان قیمت نفت اثرگذار خواهد بود و نه بیشتر، مگر آنکه بحران نفتی عربستان ادامهدار باشد.
این مطلب یعنی بیم و امید از تداوم بحران آرامکو خود یک سیگنال مجزای بزرگ است که باید بهصورت جداگانه به آن پرداخت.
بهصورت دقیقتر بازارها دو راه اصلی پیش روی خود دارند؛ یکی آنکه بحران آرامکو در همین ابعاد باقی بماند و تنها اثرات آن به کاهش عرضه نفتخام، فرآوردهها و خوراک پتروشیمیهای عربستان محدود شود که میتواند بازارها را با واقعیتهای قابل درکی همراه سازد.
سیگنال بعدی تداوم این بحران و گسترش آن به رخدادهای جدید و پیشبینی نشده است. بهتر است بپذیریم که هر دو این احتمالات وجود دارد ولی در مورد احتمال دوم هنوز مشاهدات متقنی دیده نمیشود.
با فرض تداوم همین شرایط باید چند داده اصلی را مطرح کرد؛ یکی آنکه بازارهای جهانی به سمت رشد نرخ البته قبل از بحران آرامکو متمایل شده بودند؛ احتمال کاهش شعلههای جنگ تجاری بین چین و آمریکا وجود داشت یا حداقل انتظار بر این بود که این آتش شعلهورتر نشده و با توجه به اصلاح بازار، این تنش در نوسان قیمتها هضم شده بود.
البته خبرهای پراکندهای از عدم دستیافتن به نتیجه جدید در گفتوگوهای تجاری حکایت دارد که حتی در صورت صحت هم اثرگذاری بزرگی بر بازارها نخواهد داشت چون تغییر بزرگ و برجستهای ایجاد نشده بود که هماکنون بخواهد از بین برود.
از سوی دیگر قیمت نفتخام به سمت افزایش مقطعی متمایل شده بود که با توجه به کاهش تولید نفت و افت ذخایر نفتخام آمریکا تثبیت و تقویت بهای نفتخام دور از ذهن نبود.
همچنین بازارهای کالایی بعد از پذیرش رخدادهای سخت و کاهش تقاضا خود را با اوضاع موجود وفق داده بود و عدم عرضه جدید در کنار ضعف نسبی موجودی انبارها پتانسیل رشد نرخ یا دقیقتر عدم کاهش نرخ، تثبیت و سپس تقویت قیمتها را مطرح کرده بود.
تا اینجای بحث پتانسیل رشد قیمتها وجود داشته و دارد و اگر بازارها با همین روند به حرکت خود ادامه دهند میتوان به افزایش قیمتها و بهبود بازارها امیدوار بود ولی این بهبود به معنی رشد حجم معاملات (احتمالا) نخواهد بود.
اما تا همین جا دو سیگنال مختلف تغییر کرده است. یکی آنکه امکان شعلهورتر شدن جنگ تجاری مطرح شده و حتی تعرفه ۳۰ درصدی هم گویا اشتیاق آمریکاییها را به افزایش تعرفهها پایان نداده است.
این داده شاید از حد توان بازارهای جهانی بیشتر باشد آن هم در شرایطی که جنگ تجاری بهصورت واقعی رشد اقتصادی جهان را تحتالشعاع قرار داده است.
متاسفانه باید گفت که رفتار آمریکاییها نشان میدهد که خود را برای افزایش شعلههای جنگ تجاری آماده کردهاند. آمارها از تزریق نقدینگی به اقتصاد آمریکا بهصورتهای مختلف حکایت دارد.
این داده به این معنی است که آمریکا اول خود را برای افزایش تنشهای تجاری آماده کرده و در فاصله محدودی شاید جنگ تجاری را شعلهورتر کند.
از سوی دیگر ذات رشد قیمت نفتخام بیش از آنکه برای آمریکاییها دردناک باشد برای رقبای فعلی و آینده آنها یعنی چین و هند و ژاپن و حتی اتحادیه اروپا دردناک است.
آمریکا با رشد قیمت نفت با پتانسیل رشد تولید هم روبهروست ولی برای سایر کشورها این رفتار نهتنها غیرممکن است بلکه ممکن است به رفتارهای پیشبینینشده این کشورها نیز منتهی شود.
خرید نفت ایران یکی از سادهترین گزینههاست ولی اگر رشد قیمت نفتخام باز هم ادامه یابد باید منتظر بازتعریف خاطرات جنگ اعراب و اسرائیل برای کشورهای شرقی باشیم یعنی سوخت به قدری گران خواهد شد که حملونقل شخصی توجیه قبلی خود را از دست بدهد.
البته این موارد را باید در شرایطی تحلیل کرد که رخداد جدیدی برای آرامکو محقق نشود. از سوی دیگر در ساعات اولیه بحران نفتی آرامکو شاهد بزرگنمایی رخداد بودیم ولی به مرور زمان که ابعاد حادثه برای خود عربستانیها روشن شده گویا در تلاش هستند تا اثرات آن را کوچکنمایی کنند.
این درحالی است که کشورهای مختلف جهان اغلب ذخایر انرژی و نفتخام استراتژیک دارند تا تکانههای توقف احتمالی عرضهها را تعدیل کنند. برای عربستان نزدیک به ۳۰ روز است و این نرخ در دنیا بین ۲ هفته تا ۳ ماه متغیر است به جز آمریکا که ذخایر استراتژیک آن شاید بتواند بیش از ۴ ماه باشد (با احتساب ذخایر مرسوم و ذخایر استراتژیک).
بهصورت دقیقتر واقعیتهای عرضه عربستان را باید در هفتههای آینده مورد رهگیری قرار داد و اگر این شرایط ادامه داشته باشد هنوز بازارها دقیقا نمیدانند چه اتفاقی افتاده و البته شاید کمتر کسی بداند که عرضه واقعی نفتخام عربستان چه میزان خواهد بود.
در این خصوص رشد قیمت جهانی نفتخام تازه آغاز شده است و به مرور زمان این شرایط ادامه خواهد داشت.
موارد فوق با این پیشفرض بود که رخدادهای آرامکو ادامه نداشته باشد و این حملات در همین سطح باقیمانده و حمله جدیدی به ثبت نرسد. این در حالی است که یمنیها اعلام کردهاند به حملات خود ادامه خواهند داد و اگر این حملات حتی در سطوحی پایینتر به تجهیرات نفتی خاص در عربستان ادامه یابد اوضاع قطعا بدتر از شرایط فعلی خواهد بود.
از سوی دیگر حمله به نقاط و تاسیسات دیگری که برای عربستان مهم است هم لایه دیگر رخدادها خواهد بود که میتواند به نارضایتیهای اجتماعی در این کشور مهم نفتی بدل شود.
در سالهای گذشته حتی در قیمتهای نفت پایین سال ۲۰۱۶ هم شاهد بودیم که هرگاه نارضایتیهای اجتماعی در عربستان بالا گرفته است، بهای نفتخام تحریک شده و اینبار که شواهد از کاهش عرضه فرآوردههای سوختی در این کشور برجسته نفتی حکایت داشته و پتانسیل ناآرامیهای اجتماعی هم بالاست، هیچ بعید نیست که بازار نفت از لایههای دیگری در این کشور ضربه ببیند.
حال اگر امارات هم به این حوادث وارد شود و ناآرامیهای ژئوپلیتیک با چهره دیگری خودنمایی جدیدی داشته باشد دیگر نمیتوان در مورد دورنمای بازار نفت اظهارنظر کرد.
یمن به صراحت عربستان را به حملههای بیشتر و حتی گسترش جنگ به خاک این کشور تهدید کرده و نشان داده که تهدیداتش جدی است و دور یا نزدیک محقق خواهد شد.
از سوی دیگر رفتار عربستان در اعمال محدودیت بر بندر الحدیده یمن هم توجیه حملات بیشتر به این کشور را در بر خواهد داشت.
تجمیع این موارد نشان میدهد که گسترش جنگ یمن آیندهای غیرقابل پیشبینی را برای بازارهای جهانی نفتخام رقم میزند آنهم در شرایطی که با گذشت زمان و عدم امکان بازسازی سریع ویرانیهای نفتی، ذخایر موجود نفتخام عربستان کفاف محمولههای صادراتی را نمیدهد و از هماکنون نیز شنیدههایی در مورد خرید نفتخام یا حتی فرآوردهها توسط عربستان شنیده میشود.
حتی در مورد پتانسیلهای واقعی صادرات عربستان در یک یا دو هفته آینده هیچ اظهارنظر قطعی وجود ندارد ولی در شرایطی که در ابتدا عربستان از آسیبدیدن پتانسیل تولید 5.7 میلیون بشکه نفت در روز خبر میدهد ولی سپس به تعدیل این نرخ میپردازد و خسارتها را مقطعی و محدود ارزیابی میکند، به هیچ اظهارنظر این کشور نمیتوان بهعنوان یک داده قطعی در بازار جهان نفتخام یقین داشت.
هماکنون عربستانیها اعلام کردهاند که تاکنون هیچ محموله صادراتی این کشور با تعویق یا توقف روبهرو نشده و در تلاش هستند که به کمک ذخایر موجود در عربستان، تعهدات خود را ایفا کنند.
این درحالی است که در قوانین فورسماژور در جهان، جنگ و رخدادهای زیستمحیطی بهعنوان دادههای موردپذیرش برای تعویق یا توقف تحویل محمولهها بهشمار میرود و اگر عربستان در آینده از این بند در قراردادها استفاده کند تنها از یک عرف بینالمللی تبعیت کرده اما باید در مورد قراردادهای موجود با دقت صحبت کرد آنهم در شرایطی که مباحث بیمه و حملونقل خود یک بحث مجزا را میطلبد یعنی بازهم در مورد دورنمای بازار با فرض میزان عرضه نفتخام نمیتوان قطعیت داشت.
از سوی دیگر عملیاتهای نظامی یمن حتی در همین روزها نیز در جبهههای جنوبی عربستان متوقف نشده اگرچه بهنظر میرسد اندکی کاهش داشته است.
این در حالی است که برخی از منابع از توقف حملات پهپادی و موشکی یمن به عربستان خبر دادهاند و لی هنوز قطعی نیست. به گزارش رویترز عربستان عنوان کرده هزاران نیروی کار خود و پیمانکاران را به سمت تجهیزات نفتی برای بازسازی ویرانیها گسیل داشته و درحال واردات تجهیزات جدید از آمریکا و اروپاست تا روند بازسازیها را تسریع کند.
عربستان اعلام کرده در پایان این ماه (کمتر از دو هفته دیگر) تولید این کشور بازهم به حالت عادی برمیگردد و عنوان کرده تاکنون اینقدر قدرتمند نبوده است.
با توجه به این موارد بازارهای جهانی با محوریت بازارهای کالایی و هزینه حمل دریایی و زمینی بهگونهای پیچیده شده است که دورنمای روشنی برای هیچچیزی وجود ندارد. اگر تنها بخواهیم به دادههای قطعی مراجعه کنیم میتوان گفت که در بازارهای جهانی، نفتخام بین ۶ تا ۷ درصد رشد داشته و همچنین بنزین هم رشدی نزدیک به ۸ درصد را تجربه کرده است.
با توجه به روند قیمتی در هفتههای گذشته، بازار نفتخام از کف قیمتی خود فاصله گرفته و این فاصلهگرفتن در روزهای اخیر تشدید شده است.
وضعیت کلی بازارهای نفت و فرآوردهها میتواند از یک روند افزایشی کلی تبعیت کند و به مرور زمان پتانسیل رشد بیشتر قیمتها نیز وجود دارد.
این روند برای بازار محصولات پتروشیمی هم صادق است و در نهایت شاهد رشد شاخصهای قیمتی در بازارهای کالایی هستیم.