برخی واحدهای فولادسازی در کشور حتی نیروهای ساختمانسازی واحدهای تولیدی را به استخدام خود درآوردهاند، نیروهای غیرمتخصص که حرکت مجموعه را کند کرده و برای مجموعه نمیتوانند مفید واقع شوند. یا در دولت گذشته شاهد بودهایم که با تحمیل نیرو با عنوان اشتغالزایی به برخی فولاسازها این واحدها را تا ورطه ورشکستگی کشاندهاند. به بهانه سفر شریعتمداری وزیر صنعت، معدن و تجارت به اصفهان و بازدید از مجتمع فولادی ذوب آهن به موضوع تحمیل نیروی انسانی به کارخانهها پرداختهایم.
شرکت ذوبآهن اصفهانی یکی از واحدهایی است که با نیروی مازاد بالایی روبهروست، موضوعی که بهشدت این واحد را درگیر مسائل اقتصادی و بدهیهای سنگین کرده است. در اینباره احمد کیوانآرا، یک کارشناس فولادی درباره مازاد نیروی انسانی در ذوبآهن اصفهان، عنوان کرد: متاسفانه این واحد تولیدی حال و روز خوبی ندارد. دولت نهم و دهم ۴ بار مدیر کارخانه ذوب آهن را تغییر داد و مدیرانی بر سر کار آورد که هیچ تخصصی در این زمینه نداشتند و در مقابل آقای بهرام سبحانی که در آن زمان مدیرعامل این کارخانه بود را به دلیل اینکه راضی به بازگشت بیش از ۹ هزار نیروی شرکتهای تابعه ذوبآهن و بازنشستههای آن به این کارخانه به اسم ایجاد اشتغال و افزایش نیروی انسانی آن از ۷هزار نفر به ۱۶ هزار نفر نشد، برکنار کردند.
کیوانآرا در ادامه عنوان کرد: این کارخانه هنوز درگیر تعداد کارکنان مازاد است که گفته میشود میلیاردها تومان فقط هزینه حقوق و مزایای ماهانه آنها میشود، اما آیا این واحد فولادی این میزان تولید و فروش دارد؟ همین است که بدهی این کارخانه افزایش یافته است. وی ادامه داد: زمانی که میخواستند مدیرعاملی برای این کارخانه از بین زبدهها و مدیران باسابقه پیدا کنند هیچ کس حاضر به قبول مدیریت چنین مجموعه عظیم ورشکستهای نبود و سرانجام آقای احمد صادقی که خود از مدیران باسابقه این کارخانه بود، این ریسک را بپذیرفت. تاکنون هم سعی بسیاری در کنترل و مدیریت این مجموعه داشته و در حد توان موجود توانسته تا حدودی وضعیت این کارخانه را سر و سامان دهد. در دوره مدیریت آقای صادقی واحد تولید ریل ذوبآهن نیز راهاندازی شد و توانست دپوهای این مجتمع را به فروش برساند، ولی همچنان این مجموعه بزرگ درگیر نیروی انسانی تحمیل شده است.
برخی کارخانههای فولادسازی در شرق آسیا با ۴ هزار و۵۰۰نفر فعالیت میکند، درحالیکه مشابه همین کارخانه در کشور ما با ۲۵هزار نفر اداره میشود. به یقین مازاد نیروی ۵برابری میتواند هر واحد فولادی را زیر بار فشار مالی خم کند. درباره نیروهای مازاد در صنعت فولادسازی کشور، محسن کوهکن، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: فولادسازیهایی که پس از انقلاب احداث و ایجاد شدهاند، همواره سعی کردهاند بین نیاز واحد تولیدی خود با جذب نیروی انسانی تعادل برقرار کنند و از نیروی مازاد سر باز زدهاند. اما برخی واحدها که فولاد ساختمانی تولید میکنند و برخی از آنها نیز مانند ذوبآهن که قبل از انقلاب تاسیس شدهاند، در چند نوبت نیروی مازاد جذب کردهاند. حتی این واحدها کارگرهایی هم که بهعنوان نیروی ساختمانی در این واحدها مشغول کار ساختمانی بودهاند را به استخدام خود درآوردهاند. وی در ادامه عنوان کرد: در صنایع فولادسازی برخی واحدها توجه خاصی به جذب نیرو نداشته و بیدلیل نیروی انسانی استخدام کردهاند و فکر نکردهاند که جذب این نیروها برایشان اقتصادی خواهد بود یا خیر؟این نماینده مردم در خانه ملت با اشاره به اینکه شرکتهای خصوصی با مازاد نیرو روبهرو نیستند، عنوان کرد: البته در واحدهایی که بخش خصوصی ورود پیدا کرده و واگذاری هایی شده طبیعی است که با نیروی مازادی روبهرو نیستند و در جهت کنترل هزینهها سعی خواهند داشت با نیروی انسانی کمتر تولید داشته باشند. کوهکن در پاسخ به این پرسش که در دولت نهم و دهم چه میزان نیروی مازاد به فولادسازان تحمیل شد، عنوان کرد: در این دوران نیروهای دولتی به واحدها تحمیل شد، اما واقعیت این است که از زمانی که شرکتها به بخش خصوصی واگذار شدند و دیگر دولتی بهشمار نمیرفتند باید سازوکارهای اداری غیردولتی بر آنها اعمال میشد، اما شاهد هستیم که چنین اتفاقی نیفتاد. وی در ادامه خاطرنشان داد: بخشی از این کارخانهها اگرچه به ظاهر از زیر سایه دولت بیرون آمدهاند، اما شاهد دخالت دولتهای مختلف بر این واحدها هستیم و از جمله آنها تحمیل نیروی انسانی بر آنهاست. از سوی دیگر نیز ترکیب بیشتر اعضای هیاتمدیره آنها دولتی بهشمار میرود. اگر دقت کنیم در حوزه اجرایی و هیاتمدیره افرادی ورود پیدا کردهاند که کمترین آشنایی با این صنعت دارند و در عمل تجربه و علمی برای این کار ندارند. این موضوع هم از نظر کیفی و هم اقتصادی تاثیر منفی بر این موضوع خواهد داشت.
وی در ادامه با اشاره به اینکه نیروی مازاد برای واحدهای فولادی که نیازمند نیروی متخصص هستند، سم مهلکی محسوب میشود، عنوان کرد: نیروی انسانی مازاد اجازه تولید اقتصادی به واحد تولیدی نمیدهد و این امر سبب افزایش هزینههای تمامشده میشود و ممکن است بر کیفیت تولید نیز تاثیرگذار باشد، از اینرو ممکن است تولیدکننده برای کاهش هزینههای خود کیفیت تولید را کاهش دهد که این امر به نوبه خود مانع محصول رقابتی برای صادرات با نوعهای مشابه خارجی خود باشد.
همانگونه که مطرح شد تعداد بالای نیروی کار در واحدهای فولادسازی یکی از مشکلاتی است که فولادسازان را با پرداخت هزینههای بالا روبهرو کرده و سبب افزایش نرخ تمامشده یا حتی مشکلات اقتصادی بسیاری برای این واحدها شده است. درباره راهکارهای پیشنهادی برای حل مشکل نیروهای مازاد در واحدهای تولیدی کوهکن معتقد است: بهطور قطع نمیتوان مدعی شد که باید این نیروهای مازاد را تعدیل کرد، به هیچ عنوان نباید چنین ذهنیتی ایجاد کرد، اما میتوان به این نیروها سنوات داد و رضایت آنها را برای بازنشستگی جذب کرد. یا برای بازنشستگی زودهنگام جاذبههایی ایجاد شود که خود متقاضی بازنشستگی شود. کوهکن در ادامه خاطرنشان کرد: البته در کنار این واحدها میتوان خطوط جدید ایجاد کرد و دست به استخدام جدید نزد و از نیروهای مازاد در بخشهای جدید استفاده کرد. اینها راهکارهایی است که میتوان برای این نیروهای مازاد درنظر گرفت.
احسان دشتیانه، معاون بازاریابی و فروش ذوبآهن اصفهان نیز درباره نیروهای مازاد در فولادسازیها اظهار کرد: فولادسازهای قدیم چون بیشتر دولتی بودند با برگزاری آزمون مانند سایر شرکتها اقدام به استخدام میکردند. در یک دورهای قبل از اینکه خصوصیسازی شود، فولادسازها برای استخدام سختگیریهایی میکردند و برخی از امور را به شرکتها واگذار میکردند. در این واسپاری به پیمانکار ظلمهایی به نیروی انسانی میشد. در دوره دولت نهم و دهم با این عنوان که به این نیروها ظلم میشود، در دورهای دستور استخدام این نیروها به شرکتها داده شد و در نتیجه تمام افراد شرکتهای پیمانکار به استخدام شرکت درآمدند.دشتیانه در ادامه عنوان کرد: برای مثال شرکت ذوبآهن نیرویهای نگهداری از چمن را نیز به استخدام خود درآورد یا ناچار شد کارهای خدماتی خود که برونسپاری کرده بود، همه را استخدام کند. علاوه بر این در این فرآیند، تعداد زیادی نیرویانسانی نیز بهصورت اضافه استخدام و در نتیجه کلی افراد جذب کار شدند. برای مثال ذوبآهنی که با ۸هزار نیروی انسانی کار میکرد، برای اینکه در حق هزار نفر اجحاف نشود، ۸ هزار نفر دیگر را جذب کرد. این امر سبب تجمع نیروی انسانی بالا با فعالیتهای غیرمفید در ذوبآهن شد؛ ذوب آهنی که ۸هزار افراد آزموندیده و دانشگاه رفته را به استخدام خود درآورده بود، یکباره در مدت یک سال (۸۸ و ۸۹) تمام نیرویهای پیمانکاری را جذب کرد. این اتفاق برای سایر فولادسازها نیز رخ داد. دشتیانه در پاسخ به این پرسش که آیا این نیروها در قالب پیمانکاری هزینهای برای شرکت نداشتهاند، گفت: البته این افراد در قالب پیمانکاری هزینه داشتهاند، اما پیمانکاری با استخدام متفاوت است. از سوی دیگر نیروهای پیمانکاری بهرهوری بالاتری نسبت به نیروهای استخدامی دارند. معاون بازاریابی و فروش ذوبآهن اصفهان در پاسخ به این پرسش که استاندارد نیروی انسانی در فولادسازی به چه میزان است، گفت: در دنیا برای یک سطح متوسط اتوماسیون – یعنی سطح متوسط تولید اتوماتیک- برای هر یک میلیون تن تولید در زنجیره فولاد از سنگآهن تا تولید نهایی هزار نفر نیروی انسانی نیاز است. برای مثال کارخانهای مانند ذوبآهن با استاندارد دنیا نیازمند ۳هزار نیرویکار است حالا با این فرض که سطح اتوماسیون ذوبآهن قدیمی بهشمار میرود، به ۶ هزار نفر نیرویکار نیازمند است، ولی امروز با حدود ۱۸هزار نفر مشغول به کار است. بنابراین نیروی انسانی سه برابر نمیتواند برای تولید آن بهصرفه باشد و باعث کاهش بهرهوری آن شده است. دشتیانه در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری میتوان برای این نیروی مازاد در نظر گرفت، عنوان کرد: ما نمیتوانیم پرسنل را تعدیل کنیم، به ناچار باید تولید را افزایش دهیم. از سوی دیگر باید قوانین بازنشستگی را تسهیل کرد. یا خطوط تولید جدید ایجاد کرد. در ذوبآهن باید بتوان تولید را تا ۳/۶ میلیون تن در گام نخست افزایش داد.
باتوجه به شرایط رکودی که در چند سال گذشته بر بازار داخلی و جهانی حاکم بوده است، همواره افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید بهعنوان یکی از راهکارهای خروج فولادسازان از رکود و افزایش قدرت رقابتپذیری آنها در بازارهای جهانی مطرح بوده است؛ با این پیشفرض و با وجود تعداد بالای نیروی کار چگونه میتوان چنین راهکاری را عملی کرد؟ از اینرو میطلبد که بیش از پیش با ارائه راهکارهایی به فکر حل معضل نیروی مازاد انسانی در واحدهای تولیدی فولادسازی در کشور باشیم.