به گزارش می متالز، فراز و فرودهای قیمت داراییها در هر روزی که فرض کنید، بیشتر و بیشتر با سخنان و رفتار سه مرد تعیین میشود. اولین نفر حتماً دونالد ترامپ است که دوباره به این قدرتش پی برده که با نوشتن کمتر از ۲۸۰ کاراکتر در توییتر میتواند بازارها را به نعرهکشیدن وادارد یا آنها را وارد وضعیت نامعلومی کند. بعد از او، رئیس فدرال رزرو، بانک مرکزی آمریکا، است یعنی جروم پاول که مدام میبیند ترامپ یک توییت بیخود نوشته درباره اینکه چه چیزی برای اقتصاد آمریکا بهتر است و او باید فرمانهایش را گوش کند، فرمانهایی که لزوماً همیشه همان فرمانهایی نیست که از یک رئیسجمهور مستقر انتظار میرود؛ و در پکن هم شی جینپینگ، رئیسجمهور چین که بر رأس حزب کمونیست نشسته نفر سوم است. در این حزب سیاستمداران و مدیران بانک مرکزی حضور دارند که دستکم جلوی ناظران بیرونی اینطور نشان میدهند که از روی همان کتاب سرودی میخوانند که شی میخواند.
بازارهای مالی شبیه به صحنه نمایشی شده که این سه بازیگر برضد همدیگر شلیک میکنند. پاول تحت فشار از جانب ترامپ برای کاهش نرخ شدید نرخ بهره بانکی، این پیام را به بازار میفرستد که کاهش نرخ بهره ماههای گذشته یک تصمیم «میانمدت» است و شروع یک سیاست پولی انبساطی نیست. فقط چند روز بعد، در اول اوت، ترامپ با گفتن اینکه میخواهد از ماه روی واردات بخصوصی از چین تعرفه بگذارد که الان تعرفه ندارند، اوضاع را وخیمتر کرد. واکنش از جانب پکن در ۵ اوت موجهای بلندتری را به بازارهای جهانی فرستاد چراکه بانک مرکزی چین اجازه داد که ارزش یوان به کمترین حد خود از سال ۲۰۱۵ برسد و نرخ برابری هر دلار آمریکا بیش از ۷ یوان شود. در سالهای اخیر دولت چین نگذاشته بود که یوان از این نقطه عبور کند. چین همچنین از شرکتهای دولتی این کشور خواست که از خرید غله از آمریکا بپرهیزند و فشار را روی بازار گندم و سویای آمریکا که اکنون هم دچار مشکلات زیادی شده افزایش داد.
با هر یک از این درگیریها، شکنندگی اقتصادها و بازار جهانی رو میشود. ظاهراً این احتمال بیشازپیش وجود دارد که یک چیز بزرگ و مهم از کار افتاده است. سرمایهگذارانی که باور داشتند روابط آمریکا و چین با اینکه بهبود نمییابد، اما در حال پایدار شدن و آرامگرفتن است، وقتی تنشها بالا گرفت فهمیدند اشتباه میکردهاند. آنهایی که قبلاً تصور میکردند ترامپ اجازه نمیدهد جنگ تجاری بین آمریکا و چین تا فصل مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات متحده ادامه پیدا کند، دوباره دارند این موضوع را ارزیابی میکنند، چون هر دو طرف قضیه بیش از هر زمان دیگری از هم فاصله گرفتهاند. برای مثال، اقتصاددانان گروه مالی گلدمن ساکس دیگر انتظاری برای رسیدن به توافق تجاری تا پیش از انتخابات آمریکا را ندارند و شاهد ایناند که امسال فدرال رزرو مهمترین نرخ بهره خود را دو بار بیشتر کاهش داد و این کار تلاشی برای اینکه خسارت اقتصادیای را که با رسیدن به بنبست امکان دارد رخ دهد به کمترین حد برساند.
ضربه دیگر به اقتصاد آمریکا این بود که پیشبینیها درباره عدم اطمینان و تزلزل اقتصاد این کشور در ماه ژوئن سه برابر شد و به بالاترین حد خود در ۲۵ سال گذشته رسید، اما در ماه ژوئیه به نصف رسید و هنوز شاخص مربوط به ماه اوت اندازهگیری نشده است. آنچه مسلم است این است که شاخص نشاندهنده شرایط پرافتوخیر و بیثبات اقتصاد آمریکا است.
همانطور که مشکلات اقتصادی آمریکا در حال روی هم انباشته شدن است، سؤالی که در وال استریت پیش آمده و بهطور گسترده دربارهاش بحث میشود این است که آیا هزینههای کمتر وامدهی خود بهاندازه کافی در کاهش رکود اثر دارد. مرکز مطالعات مدیریت بخش عرضه برای کسبوکارهای تولیدی آمریکا نشان میدهد که سیاستهای ترامپ سبب شده شاخص حمایت از تولید در ماه ژوئیه به کمترین میزان خود در سه سال گذشته برسد. روند مشابهی نیز در صنایع بخش خدمات مشاهده میشود و پیشبینی شده که در ماه سپتامبر شاخص تا کمترین حدش در سه سال گذشته پایین بیاید. رشد سود شرکتها که سال گذشته بهلطف تخفیفهای مالیاتی افزایش یافته بود نیز وضعیت جالبی ندارد.
بهنظر میرسد که سیاستهای مالی آمریکا وارد یک چرخه باطل شده که کل اقتصاد جهان را به خود میکشاند. برای همین است که پاول یک چیز میگوید، ترامپ یک چیز مشابه توییت میکند، چین واکنش نشان میدهد و بعد بازارهای آمریکا و بازارهای جهانی در هم میریزند و واکنشهای عجیبوغریب نشان میدهند. آخرین مورد این داستان در اوایل ماه اوت اتفاق افتاد و این چرخه همچنان ادامه دارد و معلوم نیست که چه زمانی تمام خواهد شد.