به گزارش می متالز، حسین موسویان با انتشار مطلبی در روزنامه لسآنجلس تایمز و با اشاره به شکست تلاش های امانوئل مکرون، بوریس جانسون، آنگلا مرکل، شینزو آبه و عمرانخان برای دیدار روحانی و ترامپ در مجمع سازمان ملل اعلام کرد: واقعیت این است که آمریکا و ایران هیچکدام برای مذاکره جدی نیستند.
ترامپ دم از مذاکره مستقیم میزند درحالیکه سیاست فشار حداکثری و تحریم را اجرا میکند. این روش در مورد ایران جواب نمیدهد. ترامپ با زیر پا گذاشتن برجام، میز مذاکره را ترک کرد و با تحریم رهبر عالی ایران، وزیرخارجه و تعیین سپاه پاسداران بهعنوان سازمان تروریستی، شانس هر نوع مذاکرهای را از بین برد.
اساس سیاست بیمارگونه آمریکا بهخاطر این درک غلط است که ایران تحت فشارهای اقتصادی، تسلیم خواستههای حداکثری ترامپ خواهد شد. اکنون بیش از یکسال از خروج آمریکا از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری میگذرد اما آمریکا نهتنها به هیچیک از اهداف دست نیافته بلکه به بنبست سیاسی در مورد ایران رسیده است.
در مقابل ایران خواهان مواردی است که بعید است دولت کنونی آمریکا آن را بپذیرد. شرط ایران برای مذاکره با آمریکا این است که واشنگتن باید اول تحریمها را برداشته و به برجام برگردد. این خواسته منطقی است. زیرا برجام جامعترین توافق تاریخ عدم اشاعه و قطعنامهای است که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسیده و ایران هم به تمام تعهدات خود در قالب برجام عمل کرد.
در عین حال این خواست ایران عملی نیست. زیرا ترامپ مکرر برجام را فاجعه و بدترین توافق خوانده و از این رو با توجه به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، پذیرش شرط ایران عملی نیست. ایران هم در سال ۲۰۲۰ انتخابات مجلس و در ۲۰۲۱ انتخابات ریاستجمهوری دارد. بنابراین قواعد بازی انتخاباتی در داخل دو کشور یک واقعیت انکارناپذیر است و در دوران انتخابات رهبران دو کشور با وضعیتی مشابه در داخل کشور خود مواجه هستند.
یک مانع دیگر برای مذاکره ایران و آمریکا این است که فرض واشنگتن بر این است که اقتصاد ایران درحال فروپاشی است و از این رو ایران مجبور میشود پای میز مذاکره بیاید که این فرضیه اشتباه است.
اما در آن طرف موضوع، تهران هم اعتقاد دارد جهان غرب درحال افول است و دوران سلطه آمریکا در خاورمیانه به سر آمده است. بسیاری از تحلیلگران و شخصیتهای جهان غرب نیز طی نوشتهها و سخنرانیها، این برداشت ایران را تایید کردهاند.
واقعیت هم این است که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در تمام جنگها (به جز جزیره کوچک گرانادا!) شکست خورده اما با وجود همه این حقایق، آمریکا هنوز قدرت تاثیرگذاری برنظام جهانی را دارد.
با توجه به بنبست روابط ایران و آمریکا، مهمترین اقدام فوری برای کاهش تنشها این است که ایده مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا در شرایط کنونی کنار گذاشته شود و بهجای آن تلاشها روی گفتوگوی مستقیم ایران و عربستان و خاتمه جنگ یمن متمرکز شود.
ریاض و تهران برای ورود به مذاکره مستقیم باید روی چند نکته اساسی به درک مشترک برسند. اول، هیچکدام نمیتوانند امنیت را به قیمت ناامنی طرف مقابل بهدست آورند.
دوم، هیچکدام از دو کشور نمیتوانند قدرت هژمون در منطقه باشند و سوم، بهترین مسیر کاهش تنش، تلاش برای شکل دادن نظام همکاری مشترک منطقهای براساس منافع مشترک، احترام به حق حاکمیت کشورها و مرزهای موجود است.
اگر گفتوگوی مستقیم تهران - ریاض به هر دلیل ممکن نباشد، آلترناتیو این است که دبیرکل سازمان ملل با دعوت از گروههای اصلی یمنی، عربستان، ایران، اروپا و سایر اعضای دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، روسیه و چین، گفتوگوهای مشترک برای پایان بخشیدن بهخونریزی در یمن را شکل دهد.
این اقدام نهتنها بیش از همه به نفع مردم و کشور یمن و صلح منطقه خواهد بود، بلکه در تنشزدایی روابط ایران و عربستان موثر است و میتواند راهگشای مذاکرات فراگیر ایران و عربستان باشد. ضمن اینکه چنین تحولی میتواند تشنج در روابط تهران - واشنگتن را کاهش دهد، زیرا موجب حل یکی از معضلات سیاست خارجی ترامپ یعنی بحران یمن خواهد شد.» به باور موسویان، تحولات منطقه خاورمیانه به میزان زیادی متاثر از مناسبات ایران و عربستان در دو سوی خلیجفارس است.
نشانههایی از کاهش تنش میان دو کشور دیده میشود. به نظر میرسد تهران و ریاض به سمت کاهش تنش حرکت میکنند و در آخرین دست از تلاشها برای کاهش تنش میان دو کشور عمرانخان نخستوزیر پاکستان به تهران و ریاض سفر می کند. در یک سوی میدان ایران طی سالهای اخیر همواره بر لزوم کاهش تنش و حل و فصل اختلافات در منطقه تاکید داشته و ابتکارات مختلفی هم ارائه کرده با این حال ابتکارات و دستی که به نشانه دوستی از سوی ایران دراز شده بود، پاسخ درخوری از سوی عربستان دریافت نکرد.
بنابراین، بهترین مسیر کاهش تنش تهران - ریاض، تلاش برای شکل دادن نظام همکاری مشترک منطقهای براساس منافع مشترک و احترام به حق حاکمیت کشورها و مرزهای موجود است.