به گزارش می متالز، معاملهگری برای افراد ناتوان و ضعیف نامناسب است و لذا معاملهگری را بسیار احساساتی و عاطفیتر از آن چیزی که فکر میکنید درخواهید یافت و هم چنین قبل از اینکه در معاملهگری به شخص حرفهای مبدل شوید ابتدا باید احساسات و عواطف خود را حرفهای کنید و یاد بگیرید که چطور عواطف خودتان را به صورت حرفهای رشد و پرورش دهید.
روانشناسی معاملهگری در مورد درک و فهم روشی است که ما از نظر روانی و ذهنی نسبت به اضطراب و تنش ناشی از معاملهگری رخ میدهد واکنش نشان میدهیم اهمیت دارد. کنترل احساسات خود برای موفقیت در معاملهگری امری ضرروی است لذا بدون ذهن روشن و شفاف شما قادر نخواهید بود که برای معامله تصمیمگیری منطقی انجام دهید. در زیر به پارهای از موارد روانشناسی معاملهگر اشاره میکنیم:
در معاملهگری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معاملهگران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایعتر و خطرناکتر است یعنی حس طمع و ترس.
ترس و طمع میتواند میتواند حتی بهترین استراتژیهای معاملهگری حرفهای را از بین ببرد. یک لحظه از ترس و طمع میتواند منجر به دیوانگی و جنون موقت در معاملهگری شود و تا جایی پیش خواهد که میتواند سودهای شیرین بدست آمده از ماههای قبل را از بین ببرد و کل حساب رو به نابودی بکشاند.
احساسات کنترل نشده نباید به عنوان بهانهای برای ضرر و زیان مداوم و پشت سرهم باشد و همین طور ضرر و زیان پیوسته و ادامه دار نباید به عنوان بهانهای برای احساسات کنترل نشده باشد.
به یاد داشته باشید معاملهگری در روان و ذهن فرد معاملهگر تاثیر میگذارد همان طور که روان و ذهن فرد در نحوه معامله کردن تاثیر خواهد گذاشت.
شما نمیتوانید هیچ وقت حرص و طمع را از بین ببرید و شما نمیتوانید طمع را کنار بگذارید. خیلی از مردم فکر میکنند که طمع تنها هدف برای بدست آوردن پول در معامله است. حرص و طمع همواره در حال تلاش است که با نهایت سرعت به سمت بدست آوردن پول پیش روی کند.
راههای زیادی برای طماع بودن در معاملهگری وجود دارد:
ترس در معاملات دو چهره دارد:
ترس مناسب و معقول نیست که آن را به عنوان معامله بیش از حد و نقاط ورود و خروج از دست رفته یا از دست داده بدانید لذا باید ترس هوشمند داشته باشید و با هوشیاری کامل بترسید.
مدیریت ریسک شامل محاسبه مقدار ریسکپذیری شما در تحمل این مورد است که تا چه اندازهای برای رسیدن و کسب سود مهیا شدهاید و صبر خواهید کرد. اگر دقیقتر به جزییات نگاه کنیم باید به ریسک و ابزارهای مدیریت ریسک توجه ویژهای داشت و برای این امر باید به نحوه اندازه گیری ریسک مراجعه کرد. زمانی معاملهگری با اهمیت خواهد شد که معاملهگر متوجه اهمیت مدیریت ریسک شود. این موضوع این نکته را به شما یادآورد میشود که شفاف و واضح فکر کنید و بیشتر از همه به شما کمک میکند تا احساسات و عواطف خود را کنترل کنید و زیر سلطه خود درآورید.
در هنگام معامله به نکات زیر توجه کنید. رعایت این نکات به شما کمک خواهد کرد دست به خودکشی مالی نزنید.
زمانی که شما از حمام گرم برمی گردید درست نیست ناگهان در معرض هوای سرد قرار گیرید. همان طور که شما برای آزمایش دمای آب برای اولین بار باید انگشت خودتان در داخل آب فرو ببرید. هرگز با تمام موقعیت خود دراین بازار معامله نکنید. معاملهگری تفاوتهای بسیاری با اعمال دیگر دارد. برای اولین بار با یک معامله کوچکتری قبل از اینکه تمام موقعیت خودتان را از دست بدهید آزمایش کنید.
حجم معامله بیش از اندازه بزرگ برای حساب معاملاتی شما میتواند منجر به نوسانات قیمتی اغراق آمیز شود که میتواند حسابتان رو همانند احساساتتان به کل تخریب کند. این موضوع میتواند به اشتباهات ناشی از ترس و طمع منجر شود.
هرگز فراموش نکنید معاملهای که انجام میدهید ممکن است اشتباه باشد. همان طور که شما رویای سود بزرگ در سر دارید و به همین دلیل با حجم بزرگ وارد معامله میشوید به یاد داشته باشید این معامله با ریسک بالا میتواند باعث از دست دادن کل سرمایه شود لذا وقتی در زمانی که به فکر بالا بردن حجم بالا برای سود گرفتن بیشتر هستید به این موضوع هم توجه کنید که اگر در ضرر فرو بروید چه زیان سنگینی خواهید کرد.
هدف برای ریسک به سود حداقل ۱ به ۳ یا در بدترین حالت باید ۱ به ۲ باشد. برای مثال اگر هدف شما کسب سود ۳۰ درصد از بازار است باید حداکثر ۱۵ درصد ریسک کنید که در این صورت نسبت ریسک به سود ۱ به ۲ خواهد شد و هر چقدر این نسبت بیشتر باشد یعنی هر مقداری صوتر کسر بالاتر باشد موقعیت معامله بهتری خواهیم داشت.
اگر شیوه معامله شما بدین صورت است که در هر ورود و خروجی که در بازار انجام میدهید با حجمهای کم و به دنبال سود کم هستید پس مطمئن باشید زیانهایی که میکنید کوچک خواهند بود که میتواند مزایای مناسبی داشته باشد.
برنامهریزی برای نسبت ریسک به سود بدین معنی است که شما میتوانید از نظرذهنی خودتان را برای از دست دادن چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد کاملا آماده کنید و از معاملات احساسی جلوگیری کنید.
یک معامله احساساتی اشتباه میتواند به از دست دادن کلیه معاملاتی که در چندین معامله سود کردهاید منجر شود لذا در معاملات باید بر خودتان به طول کامل مسلط شوید و از روی احساس و هیجان و رویا و آرزو معامله نکنید.
شما باید قبل از اینکه وارد معاملهای شوید هدف و نقطه خروج معامله را مشخص کنید. شما باید اهداف روزانه کوتاهمدت میانمدت و بلند مدت داشته باشید.
زمانی خواهد رسید که شما برای رسیدن به هدف باید معامله رو متوقف کنید تا از سود یدست آمده در بازار محافظت کنید، اما به نحوی معامله نکنید وقتی در سود هستید به قصد رسیدن به سود بیشتر طمع کنید و در صورت رخ دادن شرایط جدید معامله را با سود نبندید و منتظر رویای رسیدن به سود بالاتر باشید و در نهایت وارد ضرر شوید.
صبر یک فضیلت در معامله است. این متفاوت است از اینکه از روی ترس بخواهیم معامله کنیم. صبر یعنی منتظر بودن برای رسیدن قیمت به زمانی که اندیکاتور سیگنال خرید را صادر میکند.
ساعتها منتظر ماندن برای اصلاح قیمتی و زمان مناسب ورود به بازار. تجارت سودآور مهم است نه تعداد معامله در روز و نه از این شاخه به آن شاخه پریدن به علت تغییر قیمت و یا اینکه شما از یک سهم خسته شده اید و نه خرید در سقف. شما حتی با نظرات دوگانهایی از کسانی که خودشان را حرفه ایی مینامند روبهرو میشوید.
سعی کنید قبل از انجام یک معامله، تحقیقات خودتان را انجام دهید. زیادهروی در انجام معامله یکی از اشتباهات رایج معاملهگران تازه کار است که سعی میکنند، کوچکترین حرکت قیمتی سهم را بگیرند. قیمتها پایین میآیند آنها میفروشند، قیمتها بالا میروند آنها میخرند؛ بنابراین آنها کسانی هستند که همیشه در بازار ضرر میکنند. یاد بگیرید که حرکت قیمتی را پیشبینی کنید نه اینکه فقط آنها را دنبال کنید.
تجارت کوتاه مدت بسیار فشرده است و نیاز به مقدار زیادی نظم و انضباط و تمرکز دارد؛ بنابراین مطمین شوید که برای این سطح آمادگی دارید و میتوانید بدون حواس پرتی معامله کنید. معاملات بلندمدت نیاز به نظارت مداوم معاملهگر ندارد و برای معاملهگرانی که تعهد و شغل دیگری دارند مناسب هستند.
این یک اصطلاحی است که در جهان تجارت اغلب شنیده میشود و طبیعی است که اگر شما یاد نگیرید که با زیان خود کنار بیایید، کار تجاری شما مطمیناً کوتاه مدت خواهد بود؛ بنابراین چیزی که دقیقا باید درک کنید این است که یاد بگیرید شکستها را دوست داشته باشید.
این بدان معنی است که شما باید بفهمید که چرا در یک معامله اشتباه کردید. آیا شما اندیکاتورها را بد تعبیر کردید؟ آیا شما موفق به پیشبینی انتشار بخش مهمی از دادههای اقتصادی نشدید
بعضی از معاملاتی که از دست میدهید تقصیر شما نیست، بعنوان مثال یک رویداد غیرقابل پیشینی مانند یک جنگ میتواند در بازار حرکت کند، اما اکثریت معاملات از دست رفته و شکست خورده ناشی از یک تصمیم آنی معاملهگر است.
برای کاهش اثرات روانی شکست، از آن شکست بعنوان یک فرصت برای یادگیری استفاده کنید و بازار را بخاطر شکست هایتان سرزنش نکنید، بازار هیچ تعهدی به شما ندارد و به شما بدهکار نیست و نگاه خودتان را بر اساس استراتژی خود تنظیم کنید. معامله چیزی است که در بازار در حال انجام است نه آنچه شما فکر میکنید باید انجام دهید. روندها و شرایط بازار میتوانند تغییر کنند. مطمئن باشید که استراتژی شما با بازار تغییر خواهد کرد.
تصور شکست را کنار بگذارید و به فکر برنده شدن باشید. از روی ترس سود یک معامله را از دست ندهید. ترس باعث میشود که ذهن سوال کند و عکس العمل نشان بدهد در حالی که معامله، یک معامله امن و پر سود است ومهم نیست که چقدر کوچک باشد.
در مقابل اجازه ندهید یک معامله پرسود تبدیل به ضرر شود. قوانین خودتان را دنبال کنید، یک معامله را زمانی ببندید که ۲۰ درصد در سود باشید. این به شما اجازه میدهد که مطمئن شوید احساسات در معامله شما هیچ نقشی ندارد. به جز در شرایط خاص که باید از سهم خارج شوید.
اگر یک معامله بر خلاف میل شما حرکت میکند، خودتان را به عذاب نیندازید. آنرا ببندید. یک اشتباه رایج این است که یک معامله پرسود را ببندید و یک معاملهای که زیانده بوده را نگه دارید.
هرگز کل سرمایه خود را بر روی یک سهم سرمایهگذاری نکنید. تک سهم شدن یا فول مارجین روی یک سهام مانور دادن خطرات زیادی دارد شاید سود خوبی عاید شما کند، ولی ضرر آن نیز به همان نسبت شدیدتر خواهد بود.
معاملات خود را کنترل کنید نه اینکه اجازه دهید معاملات شما را کنترل کند. به طور خلاصه قدرت احساسات خود را دست کم نگیرید.