به گزارش می متالز، آنچه در گروههای معاملهگری مرسوم است جداکردن بخش تحلیلگری از تریدری است. به اینصورت که تحلیل گران در اتاقی مجزا به دور از استرسها و هیاهوی بازار تحلیل خود و دور نمای قیمتی را مشخص و ترسیم میکنند و معاملهگران در اتاقی دیگر بر اساس شروط ورود و گرفتن تریگر پوزیشنها را فایر (fire) و حد ضررها را ست (set) و معاملات را تریل (trail) میکنند.
بخش تریدری بسیار بخش حساسی هست و من معمولا آنها را از بین اشخاص خاص که روی ذهن و اعصاب خود تسلط کامل دارند انتخاب میکنم؛ و این واقعیت را باید پذیرفت که دنیای تحلیلگری با تریدری کاملا متفاوت است.
چند هفتهای گذشت و دو تن از معاملهگران بد جور ذهن مرا درگیر کرده بودند آنها بسیار در کار خود عالی بودند و نتایج شگفت انگیز بود، ولی به خاطر مشکلات خاصی که با هم پیدا کرده بودند به اختلافات و تنشهای رفتاری بدی در محیط کار دست میزدند که این موضوع اصلا خوب نبود و باید یکی از انها را اخراج میکردم، ولی واقعا کدام یک را، هر دو خوب بودند.
روزی به ذهنم رسید مسابقهای ترتیب دهم و هر کسی بازنده شد میبایست شرکت را ترک میکرد. موضوع را به آنها گفتم و استقبال کردند. من نیز حساب معاملاتی هزار دلاری را در اختیار هر یک قرار دادم و دو شرط مشکل برای انها تعیین کردم:
گفتم با مدیریت سرمایه و با شیب مشخص حساب هزار دلاری را به پنجاه درصد ضرر برسانید یعنی پانصد دلار و بعد حساب نصف شده را مجدد با صد درصد سود به هزار دلار رشد دهید. چیزی که بهش میگیم معامله معکوس.
یکی از آنها خنده تمسخرانگیزی زد و گفت همین! من هم با لبخند گفتم اری همین؛ و خداحافظی کردم و یک هفته به آنها فرصت دادم.
هفته بعد فقط یک نفر آنها به شرکت مراجعه کرد و توانسته بود طبق شرط و با ارائه هیستوری مسابقه را پیروز شود.
یک معاملهگر حرفهای معاملهگری است که افسار سود و ضرر در دست اوست. او میتواند ارادی و کاملا با برنامه سود کند و چنین شخصی کاملا قادر است به طور ارادی و هدفمند معاملات خود را به سمت ضرر بکشاند. چنین شخصی یک معاملهگر تمام عیار است. او را استخدام کنید او یک چاه نفت است.