تاریخ: ۱۲ آبان ۱۳۹۸ ، ساعت ۲۲:۱۵
بازدید: ۱۹۸
کد خبر: ۶۵۷۶۷
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
تقی ممتازان، کارشناس تجارت خارجی در یادداشتی به بازار شهر تاکید کرد؛

با تکیه بر اصولی مدبرانه می ‌توان منافع ملی را حفظ کرد

می متالز - تقی ممتازان، کارشناس تجارت خارجی در یادداشتی به بازار شهر بر حفظ منافع ملی با تکیه بر اصولی مدبرانه تاکید کرد.
با تکیه بر اصولی مدبرانه می ‌توان منافع ملی را حفظ کرد

به گزارش می متالز، تقی ممتازان، کارشناس تجارت خارجی در یادداشتی به بازار شهر بر حفظ منافع ملی با تکیه بر اصولی مدبرانه تاکید کرد. این یادداشت در ادامه از نظر می گذرد:
معروف است که ژاپنی ها و بسیاری از ملت ‌های متمدن فعلی بهره هوشی بالایی ندارند و پیشرفت خود را مدیون پشتکار و تلاش ‌ های جامعه خود می ‌دانند. شاید با همین منطق سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی و خصوصا چین نیز با تکیه بر پشتکار و تلاش ملی به دستاوردهای عظیمی رسیده ‌اند و با حفظ این روحیه پیش ‌ بینی فتح دنیای آینده را دارند. مثال ‌های مختلفی از این منطقه در تایید این تفکر می توان آورد ولی آنچه برای دوستان صنعتی و معدنی ما باید جالب باشد الگوی ژاپنی توسعه صنعتی با تکیه بر واردات مواد اولیه و صادرات محصولات ساخته شده می ‌باشد. بعد از ژاپن و کره جنوبی، چین، ویتنام، تایلند و سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی از این مدل بنا بر استعداد ملی و ظرفیت خود استفاده کردند. خودروی کره ای، کفش های ویتنامی، هارد دیسک های تایلندی سال هاست دنیا را در تصرف دارند در حالی که مواد اولیه غالب این محصولات وارداتی می باشد و تفکر ایجاد ارزش افزوده توانسته این ملت ها را به رشد قابل توجه برساند.
در خاورمیانه نیز این تفکر به شیوه ‌ای دیگر تجلی پیدا کرد. سرمایه وارداتی و توریسم از بیابان های شبه جزیره عربستان و جنوب خلیج فارس، شهرهایی آباد مانند قطر، دبی، ابوظبی و مسقط ساختند. این ‌ها نیز جدای از مباحث سیاسی، سرمایه و توریسم را وارد کردند و جامعه خود را متحول نمودند. در خیلی از این شهرهای پیشرفته مباحث مالی، الکترونیک و IT به رشد جهانی رسیده است. هند نیز پس از سال ها تفکر سنتی خود را کنار گذاشته و با رویکرد مشارکت در بازارهای جهانی و ایفای نقشی جدید توانسته رکوردهای جالبی از خود بجا بگذارد.
حال یک سوال مطرح می شود و آن این است که آیا داشتن منابع و نگهداری از آن ‌ها عامل رشد کشور می ‌شود یا استفاده بهنگام از آن ها و تبادل با جهان پیرامون سبب رشد و بالندگی اقتصاد و صنعت خواهد شد؟
مثال های بالا همگی بر مشارکت و ایفای نقش جهانی تاکید دارند. چین بدون نفت بزرگ ‌ترین واردکننده سنگ آهن جهان و در عین حال بزرگ ‌ترین صادرکننده فولاد جهان است. بی نهایت مثال از این کشورها می ‌توان مطرح کرد که با تکیه بر توانایی ‌ های ملی و پرورش آن توانستند دنیای بهتری را برای خود بسازند.
مدت هاست اخبار ممنوعیت صادرات معدنی و حتی فلزی ذهن دست اندرکاران را مشغول کرده است و فرمان های منع صادرات و گاهی واردات بدون ارایه تحلیل مناسب و نادیده گرفتن نظرات منتقدین پی در پی بر پیکر نحیف و رنجور صنعت و معدن این کشور وارد می شود. نگران چه هستیم؟ تمام شدن منابع؟ ارزان فروشی منابع؟ بازگشت ارز صادراتی؟
واقعیت این است که بعضی از دوستان به حمایت صنف و تشکیلات و بخش خصوصی اعتقادی ندارند و با قدرتی برگرفته از ساختار آمرانه دولتی صدایی جز اطاعت نمی ‌پذیرند.
دنیا در حال تحولی بنیادی است و فن ‌آوری در ذائقه ملت ‌ ها و صنایع دخالتی شگرف ایجاد کرده است. اینکه علی رغم افزایش جمعیت جهان مصرف نفت کاهش پیدا کرده است یک واقعیت است. نیمی از توان بزرگ ترین تولیدکننده نفت جهان از مدار خارج شد اما شوک به بازار وارد نشد. این یعنی تغییر در باورها. یعنی باورکنیم که ممکن است منابع دیگر ما هم بزودی با تغییر ذائقه بلا استفاده شوند. داستان زغال سنگ و نفت، شاید فردا سراغ فولاد و معادن آن بیاید و راه های جدید کاهش مصرف منابع فرصت صادرات را از دارندگان آن ها بگیرد. تصور صد سال و یا حتی پنجاه سال دیگر و دنیایی متفاوت با داشته ‌ های امروز ما کمی سخت است اما تکیه بر اصولی مدبرانه می تواند منافع ملی ما را حفظ کند.
اتفاقا ما در حال ورود به شرایط رقابتی جدیدی هستیم که باید برای آن آماده باشیم. بیاد داریم که سال ها پیش واردکننده فولاد، کنسانتره، گندله و بسیاری مشتقات آن ‌ها بودیم. در مقطعی تولید بر مصرف پیشی گرفت و علاوه بر قطع واردات تبدیل به صادرکننده هم شدیم و این فرصت تاریخی برای صنعت کشورمان ایجاد شد اما متاسفانه متولیان بخشنامه بدست با برنامه ریزی نامناسب وعدم تجهیز زیرساخت ها، عدم ارتقای تکنولوژی و فناوری تولید، عدم توسعه بازارها و ایجاد تشکیلات حمایت صادرات مشغول به برگزاری جشن های پیروزی و فتح رکوردهای صادراتی شدند و از وظیفه اصلی خود غفلت کردند. اگر کمی در مطبوعات چند سال گذشته بگردیم انواع مصاحبه ‌های آقایان در دسترس است.
بخش خصوصی تازه پا گرفته فریب این تبلیغات و هیاهوی دولتی ‌ها را خورد و تا گردن زیر بار قرض های بانکی رفت تا سهمی از این سفره پربرکت داشته باشد غافل از اینکه این سراب با انگشت اشاره ای کن فیکون خواهد شد و اینچنین نیز شد.
اینکه دولت زیر برگه درخواست وام خصوصی ‌ها را امضا نکرده جای خوشحالی دارد وگرنه اکنون با دولتی ورشکسته روبرو بودیم. بخش خصوصی در حال خرد شدن است. وام هایی برای بهره ‌ برداری از معادن، خرید تجهیزات، احداث زیرساخت ها و هزاران هزینه خرد و کلان دیگر ماحصل در باغ سبز صادراتی بود که آقایان در مصاحبه ها بر آن افتخار می ‌کردند و اکنون که متوجه شدند تدبیری برای توسعه تولید و تداوم صادرات در سال ‌ های طلایی گذشته نداشته ‌اند، گناه این کمبودها را به گردن صادرکننده انداخته و با جلوگیری از صادرات و ژست های ملی گرایانه و ریختن اشک برای ملت که از کمبود در عذاب است و صادرکننده مقصر این کمبود، دنبال راه فراری برای کم کاری و بی ‌تدبیری خود است.
آیا واقعا به همین سادگی می ‌ توان به آرمان ‌های یک ملت پشت کرد و دروازه ‌های فتح شده صادرات را یکی یکی پس داد و مملکت را سی سال به عقب فرستاد؟
چرا به فکر توسعه معادن نبودید؟ چرا فن ‌آوری پرعیارسازی را به کشور انتقال ندادید؟ چرا صنایع بازیافت صنعتی رشد نکرده؟ چرا کاهش مصرف انرژی و آب در دستور کار شما نبود؟ چرا برای توسعه خطوط جاده ‌ای و ریلی تلاش نکردید؟ چرا بنادر را توسعه ندادید؟ چرا توازن را در اعطای مجوزهای تاسیس کارخانجات رعایت نکردید؟ چرا تحقیق و توسعه را که وظیفه اصلی نهادهای دولتی است تعطیل کردید؟ چرا بدون برنامه و بدون کارشناسی شرکت ‌های مادر و تخصصی را به ظاهر خصوصی کرده اید اما خودتان برای آن ها تصمیم می ‌ گیرید؟
یک پاسخ برای این هزاران سوال... این مشکلات با صدوربخشنامه و آمرانه حل نمی شد بلکه تفکر می خواست، ایده می خواست، آدم کاربلد می ‌خواست، بسیجی می‌ خواست .. و یک کلام عاشق این مملکت می ‌ خواست.
و اما پیشنهاد: اجازه بدهید قبل از صدور بخشنامه، بخش خصوصی آن را بررسی و نظر تعیین ‌کننده بدهد. اجازه بدهید به شما کمک بکنند. اجازه بدهید تیم کارشناسی نظرات خود را مکتوب کند تا قابل دفاع و یا رد کردن باشد. اجازه بدهید صادرات در بخش هایی که نیاز مملکت نیست آزاد باشد. اجازه بدهید بخش نامه ها اول در بخش دولتی اجرا شود و بخش خصوصی را قربانی این دستورات خلق الساعه نفرمایید. اجازه بدهید بخش خصوصی صحبت کند و شما گوش کنید. مشورت بگیرید و از تکیه بر آرای کارشناسی ذهن خودتان پرهیز کنید.

عناوین برگزیده