به گزارش می متالز، او در گفتوگویی که با وبسایت ماینینگ انجام داده، از حرفه خود گفته است. برگردان این گفتوگو را بخوانید.
من در نیوبرانزویک (یکی از ۴ استان آتلانتیک کانادا) زندگی میکردم و راننده کامیون جادهای بودم. پس از ۷ سال اشتغال به این کار، کمکم متوجه شدم بعضی از دوستانم به فورتمکموری (از شهرهای کانادا) میروند. پرسیدم چرا؟ پاسخ آنها سه چیز بود؛ شغل، نفت و پول! مقداری پول جمع کردم و تصمیم گرفتم به مدرسه تجهیزات سنگین در شهر ساسِکسنیوبرانزویک و پس از آن به فورتمکموری بروم. در واقع میخواستم پیش از رفتن به این شهر برای کار، مهارت بهدست آورم. در آن مدرسه یاد گرفتم که چطور بولدوزر، ماشین حفاری و لودر را برانم. مربی من هم پیشنهاد کرد که پس از فارغالتحصیلی، به یلونایف (شهری در کانادا) بروم و تلاش کنم به یکی از معادن الماس وارد شوم. این ایده برای من جذاب بود، بنابراین سعی کردم آن را امتحان کنم. پس از فارغالتحصیلی ۶هزار دلار پول داشتم. سوار ماشینم شدم و سراسر کانادا را رانندگی کردم. نمیدانستم دقیقا چه انتظاری دارم. وقتی به مقصد رسیدم به دنبال فرصتهای شغلی میگشتم. خیلی طول نکشید که فهمیدم بهدست آوردن یک شغل در یکی از ۳ معدن الماس منطقه، بسیار سختتر از آن چیزی است که فکر میکردم، اما این ایده را رها نکردم و در ادامه با انجمن آموزش معادن آشنا شدم. برای ورود به آنجا تقاضا دادم و با تقاضای من موافقت شد. در آنجا بود که موضوعهای اصلی مشترک در معدنکاری را یاد گرفتم. پس از آن از سوی یک پیمانکار معدنی به عنوان راننده کامیون استخدام شدم.
ساعت ۴ صبح از خواب بیدار میشوم و همزمان با چک کردن ایمیلهایم یک فنجان قهوه میخورم. دوش میگیرم و برای صبحانه در ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه به رستوران میروم. ساعت ۵ و ۱۵ دقیقه سوار اتوبوس میشوم.
ساعت ۵ و ۴۵ دقیقه در جلسه ایمنی حاضر میشوم. پس از جلسه ایمنی یک قهوه دیگر میخورم و پس از آن به زیر زمین برای کار میروم.
درآمد بسیار خوب.
یاد گرفتن اینکه چطور با آدمهای بدقلق روبهرو شوم. از خانه، خانواده و دوستانم بسیار دور هستم. با ابزاری سر و کار دارم که دچار عیب و ایراد میشوند و باید منتظر شوم تعمیر شوند.
گفتوگو با افراد منفی را به کمترین میزان ممکن کاهش میدهم و سعی میکنم با آدمهای مثبت ارتباط داشته باشم. با آنها دوست میشوم و کمک حال هم هستیم. دور بودن از خانه خیلی سخت است، بنابراین ارتباط خوب در این شرایط یک الزام است. داشتن یک ذهن سالم و همچنین یک بدن سالم مهم است. به طور منظم به باشگاه میروم و ورزش میکنم. ورزش مناسب مانع ایجاد جراحت ناشی از کار در معدن میشود.
بیشک تا به حال اوقات پراسترسی را پشت سر گذاشتهایم. در یک شیفت داشتیم زیر زمین ناهار میخوردیم که صدای یک ضربه غیرعادی به گوشمان رسید. صدای یک قطعه بزرگ گرانیت بود که از چال معدن جدا شده و به داخل آن افتاده بود. یک بار دیگر هم کامیون من آتش گرفت که همکارم به سرعت واکنش نشان داد و سیستم آتشنشانی کامیون را فعال کرد.
توصیه میکنم به مدارس معدنی بروند و آموزشهای لازم را ببینند. آموزش همواره مسیر خوبی برای کسب تجربه است. همچنین باید در نظر داشته باشند که برای این شغل باید در شهر نزدیک معدن زندگی کنند. با این کار شانس بیشتری برای استخدام خواهند داشت، چون شرکتهای معدنی ترجیح میدهند محلیها را استخدام کنند به جای اینکه نیروهای آنها به طور مستمر از شهری دیگر به منطقهای که معدن در آن قرار دارد، پرواز کنند.
بله. چکآپ کامل جسمی دادم. شرکتها آزمایش اعتیاد و ادرار هم میخواهند.
من فقط میتوانم درباره دو شرکتی که تاکنون با آنها همکاری کردهام حرف بزنم و بگویم آنها به سلامت و امنیت نیروی انسانی خود توجه میکنند. در واقع توجه به بهداشت حرفهای و ایمنی، وظیفه مهمی در بخش معدن به شمار میآید. وقتی نیروی انسانی آسیب ببیند برای شرکت هزینه دارد، بنابراین پیشگیری، بهترین دارو و روش درمان است.
نمیتوانم شکایتی کنم. با کار در معدن زندگی خیلی راحتی دارم. اگر نگرش مثبت و همچنین اشتیاق به یادگیری داشته باشید، پول خوبی هم بهدست میآورید. در طول زمان نیز توانایی و به موازات آن درآمدتان بیشتر میشود.