به گزارش می متالز، علاوه بر این، بخشنامهها و دستورالعملهای دولت در حوزه صادرات مانند الزام عرضه در بورس کالا و نیز قیمتگذاری دستوری به کاهش هر چه بیشتر تولید این شرکتها دامن زده است. البته از میان آنها، تعداد کمی توانستهاند با استانداردسازی و کیفیسازی محصولات خود، به برند تبدیل شوند. به طور مثال، شرکت فولاد ناب تبریز توانسته طی چهار سال گذشته با تغییر تکنولوژی و توسعه واحدهای خود به یکی از مطرحترین برندهای تولید نبشی کشور مشهور شود. کریم رحیمی، مدیرعامل این شرکت به وضعیت تولید این شرکت و نیازها برای توسعه تولید و صادرات پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
اغلب محصولات تولیدی شرکت فولاد ناب تبریز به نبشی اختصاص دارد و این شرکت به برند نبشی در سطح کشور معروف است. تیرآهن و سایر مقاطع فولادی در اولویتهای بعدی قرار دارند. شرکت ما در حال حاضر حدود 50 نوع محصول تولید میکند که 47 مورد آن به محصولات نظیر نبشی و ناودانی اختصاص مییابد و سه محصول دیگر در حوزه تیرآهن تولید میشوند. محصولات نبشی این شرکت طیف بسیار وسیعی از سایزهای 20 تا 120 میلیمتر دارد و در حوزه ناودانی نیز فولاد ناب میتواند گروههای 80 تا 160 را جهت مصارف پروژههای توزیع و انتقال نیرو، نفت و گاز، انرژی و ساختمانی تولید کند.
شرکت فولاد ناب تبریز علاوه بر انواع نبشی و ناودانی، تیرآهن نیز تولید میکند. طبق پروانه بهرهبرداری، ظرفیت تولید تیرآهن شرکت فولاد ناب تبریز حدود 90 هزار تن در سال است که شامل تیرآهنهای سایز 14، 16 و 18 سانتیمتر میشود. در حال حاضر بین این سه نوع تیرآهن، تقاضا به ترتیب اینگونه است که تیر آهن سایز 14، بیشترین درخواست و سپس سایز 16 در جایگاه دوم و در نهایت تیرآهن سایز 18 کمترین تقاضا را به خود اختصاص میدهند. ذکر این نکته لازم است که این روزها وضعیت بازار مقاطع فولادی در کشور چندان مناسب نیست.
قطعا تولید چند محصول بدون تغییر خط با تکنولوژی موجود امکانپذیر نیست و باید جهت تولید محصولات متفاوت، خط تولید تغییر کند و مجددا پیکربندی شود؛ در این رابطه از دستگاههای یونیورسال استفاده میشود تا بتوان انواع تیرآهن و مقاطع فولادی را تولید کرد. البته با دستگاههای قدیمی نیز امکان تولید مقاطع فولادی وجود دارد اما تناژ تولید و کیفیت محصول در حد و اندازهای نیست که بتواند جوابگوی نیاز بازار و هزینههای تولید باشد. لازم به ذکر است که این شرکت تا سال 1394 تنها به تولید نبشی و ناودانی میپرداخت و تولید با صرفه اقتصادی و به میزان کافی تیرآهن با خط قدیمی، مقدور نبود. بهطور مثال با خط تولید قدیمی توان تولید تیرآهن سایز 18 را نداشتیم و یا اینکه میزان تناژ تولید در حد مطلوب و مد نظر خود شرکت نیز نبود. به همین دلیل این نیاز احساس شد که باید یک سرمایهگذاری جدید برای توسعه تکنولوژی و میزان تولید صورت گیرد و مدیران شرکت فولاد ناب تبریز تصمیم گرفتند با انجام یک سرمایهگذاری نسبتا خوب، امکان تولید تیرآهن متناسب با نیاز بازار و کیفیت مطلوب را فراهم آورند که خوشبختانه این مهم با خریداری دستگاههای مدرن یونیورسال محقق شد. هر چند که امکان تولید تیرآهن را داشتیم اما با نصب تکنولوژی بهروز توانستیم، مدرنترین و باکیفیتترین مقاطع فولادی را مطابق با آخرین استانداردهای جهانی تولید کنیم. ضمن اینکه بازسازی و نوسازی سایر خطوط تولید را نیز توانستیم به نحو مطلوب انجام دهیم تا در سایر مقاطع فولادی نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم.
متاسفانه برای تولید مقاطع فولادی مواد اولیه در دسترس بسیاری از تولیدکنندگان بهویژه در استان آذربایجان نیست. مشکل نخست شمش فولادی کشور آن است که برای این محصول استاندارد مشخصی تعریف نشده است. به همین دلیل مشاهده میشود که بسیاری از واحدهای ذوب بهویژه کارخانههای دارای کورههای القایی که از قراضه آهن، به تولید شمش فولادی میپردازند، انواع این محصولات را با هر کیفیتی که بخواهند، تولید میکنند. این امر با توجه به حساسیت مصارف مقاطع فولادی به ویژه تیرآهن در بخشهای ساختمانی، ریسکپذیری تولید را افزایش میدهد. در عین حال یکی از دیگر مشکلات ما، این است که شمش فولادی به اندازه نیاز صنایع و کارخانههای مصرفکننده به ویژه در حوزه مقاطع طویل فولادی در دسترس نیست.
در حال حاضر عمده نیاز شمش فولادی مجموعه ما از تولیدات کورههای قوس الکتریکی تامین میشود زیرا کیفیت این شمشها بیشتر از محصولات تولید شده در کوره القایی است البته برخی از تولیدکنندگانی که از کورههای القایی بهره میبرند نیز با استفاده از آهن اسفنجی شمشهای با کیفیت مطلوب تولید میکنند، بهطوری که نسبت استفاده از قراضه فولادی به آهن اسفنجی در برخی از واحدها بهدلیل رشد تولید آهن اسفنجی کاهش یافته است. از این رو مشاهده میشود که حدود 60 تا 70 درصد مواد اولیه تولید شمش فولادی برخی از واحدها آهن اسفنجی است. در نتیجه برخی تولیدکنندگان دارای کورههای القایی قادر به تولید شمشهای فولادی با کیفیت SP3 و SP2 هستند. با این وجود شمش استاندارد مورد نیاز برای تولید مقاطع فولادی SP3 است.
شرکت فولاد ناب تبریز در سالهای گذشته صادرات بسیار مطلوبی بهویژه در حوزه تیرآهن به عراق و افغانستان داشت، حتی در مقاطعی به ترکمنستان نیز محمولههایی را صادر کردیم اما متاسفانه میتوان گفت طی یک سال اخیر نتوانستیم به افغانستان صادراتی داشته باشیم. ضمن اینکه صادرات به عراق نیز به شدت کاهش یافت و تقریبا بسیاری از تولیدات ما توسط مصرفکنندگان داخلی استفاده شد.
دو عامل اساسی در کاهش صادرات شرکت به کشورهای نام برده موثر بوده است؛ اول اینکه شرکت ذوب آهن اصفهان محصولات خود را با قیمتی نسبتا کمتر از شرکت ما به کشورهای یاد شده صادر میکند و دومین عامل نیز این است که در کشور افغانستان یک کارخانه تولید تیرآهن راهاندازی شده و این کشور قادر است بخشی از نیازهای خود را به مقاطع فولادی تامین کند.
حمایت دولت از شرکتهای تولیدکننده از جمله شرکت ما، در قالب بخشنامهها و آییننامههای صادره از سوی نهادهای متولی برای همه واحدهای فولادی است. این بخشنامهها شامل همه صادرکنندگان محصولات فولادی مانند میلگرد، تیرآهن، شمش فولادی و... میشود و به شرکت یا طیف تولیدکننده خاصی تعلق ندارد.
اگر در راستای تحقق اهداف سند چشمانداز صنعت فولاد در افق 1404 بهعنوان یکی از اسناد بالادستی تلاش شود، قطعا این سند میتواند برای تمامی مقاطع فولادی و تولیدکنندگان آنها رشد و توسعه را به ارمغان آورد. البته شرط اصلی تحقق این سند و اهداف مندرج در آن، این است که توازن در کل زنجیره صنعت فولاد بهوجود آید و آییننامهها و بخشنامههای صادره از سوی نهادهای متولی، مانند یک ترمز در مقابل صنعت فولاد و تولیدکنندگان در حوزه صادرات عمل نکند. علاوه بر این، باید فعالسازی پروژههای عمرانی نیمهتمام و غیر فعال و نیز ایجاد رونق در ساختوساز بهویژه در حوزه مسکن در دستور کار قرار گیرد و شتاب بیشتری یابد تا واحدهای تولیدی بتوانند ضمن تامین نیاز داخلی به مقاطع و محصولات فولادی، به امر صادرات نیز بپردازند.
همانطور که پیش از این نیز گفته شد، اعتقاد من بر این است که آییننامهها و دستورالعملها هرگز نباید به عنوان ترمز بخش خصوصی و تولیدکنندگان به ویژه در حوزه محصولات فولادی عمل کنند. علاوه بر این لازمه تداوم فعالیت تولیدی، ثبات در قوانین مزبور است و هنگام صدور آنها باید منافع همه واحدهای تولیدی ذینفع، در نظر گرفته شود. همچنین نباید تنها دستورالعملها به سود یک بخش و به زیان بخش دیگری از زنجیره باشد و باید کل زنجیره را به صورت یکپارچه مد نظر قرار داد. متاسفانه مشاهده میشود که صادرات برخی محصولات بالادستی آزادانه انجام میشود، اما صادرات محصولات به ویژه در حوزه مقاطع با اما و اگرهایی همراه است که نمونه آن شرط عرضه محصولات فولادی در بورس کالا برای تامین نیاز داخلی و سپس صادرات است. ضمن اینکه قیمتگذاری دستوری نیز به زنجیره صنعت فولاد آسیب میزند. موارد یاد شده عوامل بازدارنده توسعه صنعت فولاد در کشور هستند. بهتر است دولت کل حلقههای صنعت فولاد را در قالب یک پکیج کلی در تمامی آییننامههای صادره خود لحاظ کند.
باید بپذیریم که شرایط کشور بسیار خاص است و واردات کالا گران تمام میشود، اما صادرات آن ارزان خواهد بود. ضمن اینکه میتوان در تعامل با همسایگان و ارتباطات مطلوب، مازاد تولید صنعت فولاد کشور را به بازارهای صادراتی گسیل کرد و راههای گسترش آن نیز از نظر سیاسی و هم از نظر کیفی مورد نیاز مشتری باید هموار شود.