به گزارش می متالز، در حال حاضر، با توجه به تحریمهایی که وجود دارد، میزان تولید محصولات پاییندستی در کشور کاهش یافته است؛ در نتیجه، تولیدات آلومینیوم جنوب که به زودی با ظرفیت 100 هزار تن در سال، بهرهبرداری میشود، بدون مصرف خواهد ماند. کاهش مصرف داخلی آلومینیوم به خاطر کاهش فعالیتهای عمرانی در سالهای اخیر، اثر تحریمها بر تامین مواد اولیه، کمبود نقدینگی و همچنین کاهش میزان صادرات محصولات آلومینیومی بوده است.
کاهش میزان صادرات به این خاطر است که قیمت مواد اولیه مورد نیاز در کشور، در مقایسه با سایر کشورهای رقیب، حدود 200 دلار گرانتر است که این 200 دلار برای حمایت صنایع بالادستی تعیین شده است؛ به این ترتیب، قیمت تمام شده محصولات آلومینیومی بالا بوده و در حال حاضر، صادرات آنها بسیار سخت و غیرممکن است.
صادرات شمش آلومینیومی به دلیل کاهش میزان مصرف بازار داخلی با قیمت بسیار نازلتری به ترکیه صادر میشود و در حال حاضر، ترکها توانستهاند بخش اعظم بازار عراق را از ایرانیها بربایند. انحصاری شدن ترکیه در صادرات محصولاتی همچون سیم و کابل و محصولات تخت، قابل مشاهده است. باید در نظر داشت که زمانی که سالکو به زنجیره تولید آلومینیوم در کشور اضافه شود، صادرات شمش خالص کشور افزایش خواهد داشت زیرا در داخل کشور تقاضا برای خرید آلومینیوم وجود ندارد. اگر دولت در قیمتگذاری شمش آلومینیومی دخالت نکند، کاهش قیمت آن در بازار داخلی را شاهد خواهیم بود؛ زیرا میزان عرضه داخلی بیشتر از میزان تقاضا خواهد شد. اگر سالکو بتواند شمش آلومینیومی را به قیمت ارزان در کشور توزیع کند، در گام بعدی میتواند بازار صادراتی محصولات آلومینیومی را نیز تقویت کند.
تحریمهای وضع شده قطعا مشکلاتی را برای تولید ایجاد کرده است؛ اما مسلما ما میتوانیم علیرغم شرایط موجود، ادامه تولید داشته باشیم؛ گرچه باید بهای بیشتری را بابت فعالیت تولیدی پرداخت کنیم. از طرف دیگر، درآمدهای ملی که حاصل از فروش نفت و گاز بوده، به شدت کاهش یافته است و این موضوع بر صنعت بیتاثیر نیست.
آمیژانها سهم اندکی در هزینههای تولیدی شرکت دارند؛ اما سهم هزینهای قطعات کاملا متفاوت است. در گذشته قطعات مورد نیاز را تنها از ایتالیا خریداری میکردیم؛ ولی در حال حاضر، امکان سفارش دادن به شرکتهای چینی وجود دارد. برخی قطعات را بومیسازی کردهایم؛ مثلا شرکت فولاد آلیاژی اصفهان برای شرکت ما شل تولید میکند و تولید داخلی این محصول کمک زیادی به ما کرده است.
انتقال ارز به سیستم بانکی کشور با چالشهایی همراه است و قوانین پیچیدهای در این خصوص وجود دارد که موجب کاهش تمایل تولیدکنندگان محصولات آلومینیومی به صادرات شده است و رعایت این قوانین با امکانات موجود همخوانی ندارد. به طور مثال، در سالهای گذشته، صادرات ما به کشورهایی همچون افغانستان، تاجیکستان، عراق و... به صورت ریالی بود تا اینکه در ابتدای سال جاری مطرح کردند که ارز باید در سامانه نیما و سنا عرضه و به فروش برسد که به همین منظور، واردات برخی مواد اولیه ضروری و قطعات مصرفی را متوقف و ما را مجبور به واردات ارز کردند. این یکی از معضلات تولیدکنندگان است که باید با دید متفاوتی به آن نگاه کرد؛ زمانی که در سیستم بانکی کشور امکاناتی به منظور جابهجایی ارز نداریم، انتقال ارز قطعا امکانپذیر نیست.
البته در ماههای اخیر، راهکاری در این زمینه پیدا کردیم و با بانک مرکزی به توافق جدیدی در این زمینه رسیدیم. بانک مرکزی 25 صرافی معتمد در خارج از کشور تعیین کرده است که انتقال ارز را از طریق این صرافیها انجام میدهیم. موانعی که در زمینه انتقال ارز و صادرات ایجاد کردهاند، به گونهای است که اکثر تولیدکنندگان این حوزه از صادرات محصولات تولید شده پشیمان شدهاند.
تنها مزیت صادرات برای شرکت آلومینیوم پارس این است که میزان تولیدات از این طریق، افزایش مییابد و به تبع آن، به دلیل افزایش میزان تولیدات، هزینههای ثابت شرکت، به ازای هر واحد محصول سرشکن میشود.
اگر به جای صادرات شمش که در حال حاضر با پریمیومی حداکثر معادل 45 دلار بر تن به ترکیه صورت میگیرد، آن را به تولیدکنندگان داخلی با همین قیمت عرضه کنند و تولیدکنندگان داخلی موظف باشند در بازه 3 تا 6 ماهه محصول تولید شده را صادر کنند و ارز حاصل از این صادرات را به بازار داخل تزریق کنند، طبیعتا صادرات محصولات آلومینیومی رونق مییابد و همچنین ارزش افزوده ایجاد شده در صنعت آلومینیوم کشور افزایش قابل توجهی خواهد یافت. گفتنی است که در حال حاضر، فروش شمش در داخل کشور، با پریمیومی در حدود 200 دلار بر تن انجام میشود.
اگر تصمیمات اتخاذ شده از سوی دولت، با بررسیهای صورت گرفته و استفاده از تجربیات و اظهار نظرهای تشکلها و انجمنها انجام شود، قطعا میتواند برای صنایع پاییندستی کارآمد و مفید باشد. مدیریت صنایع در کشور نباید به صورت تک بعدی و تنها با در نظر گرفتن امور صنایع بالادستی یا پاییندستی باشد؛ بلکه سیاستگذاریها در صنایع باید جامع باشد. به همین خاطر، طرح جامع آلومینیوم باید مورد توجه قرار بگیرد و وارد فاز اجرایی شود.
ارزش افزوده فویل قطعا نسبت به ارزش افزوده ورق بیشتر است؛ یعنی میزان هزینهای که برای تولید فویل انجام میدهیم بسیار بیشتر از هزینهای است که بابت تولید ورق باید انجام شود؛ به همین خاطر، اگر حاشیه سود فویل بیشتر از ورق نباشد، تولید فویل صرفه اقتصادی ندارد.
ذوب مجدد آلومینیوم (شمش) همواره هزینههای تولید را افزایش میدهد. طبیعتا اگر در مجموعه لامرد به جای انتقال شمش، انتقال مذاب آلومینیوم را داشته باشیم، به میزان زیادی قیمت محصول نهایی کاهش خواهد یافت. به این ترتیب که تولیدکنندگان محصولات آلومینیومی به جای خرید شمش، مذاب آلومینیومی خریداری کنند؛ در این صورت هزینه انرژی که باید برای ذوب شمش صرف کنند، کاهش مییابد. این امر، موجب کاهش قابل توجه هزینههای مصرف انرژی میشود و در کل هزینههای تولید و قیمت تمامشده محصول را کاهش میدهد. در نهایت، چون قیمت تمامشده محصول کاهش یافته، سود تولیدکننده افزایش مییابد. همچنین، هزینه تمامشده تولید با استفاده از این روش، کاهش یافته و تولیدکننده میتواند محصولات تولیدی را با قیمت پایینتری در بازارهای بینالمللی عرضه و به فروش رساند.
هر واحد تولیدی که در منطقه لامرد افتتاح شود، سوددهتر از سایر شرکتها خواهد شد. در این زمینه انواع راههای انتقال مواد مذاب وجود دارد و این راه جدیدی در دنیا نیست.
ایرالکو 30 سال پیش زمانی که این شرکت دولتی بود، تصمیم داشت چنین طرحی را در کشور عملیاتی کند؛ اما به دلیل هزینه اولیه زیادی که باید بابت خرید وسیله حملونقل پرداخت میکرد، این طرح عملی نشد.
در قسمت پاییندستی آلومینیوم در کشور باید برای تولید فویل کناستاک (فویل مورد نیاز برای تولید قوطیهای آلومینیومی) سرمایهگذاری بیشتری انجام شود؛ زیرا در حال حاضر حدودا 12 هزار تن فویل کناستاک به کشور وارد میشود. همچنین باید در زمینه تولید ورق آلیاژهای دو هزار، پنج هزار و هفت هزار که در صنایع کشتیسازی و هواپیماسازی کاربرد دارد، پروژههایی تعریف شود. همچنین در بخش بالادستی، برای تولید کریولیت، پترولیوم کک و آلومینیوم فلوراید نیاز به سرمایهگذاری بیشتری داریم.
به جای خرید دستگاه جدید میتوان به بازسازی دستگاههای قدیمی پرداخت، اینگونه اقدامات، هزینه را به یک سوم کاهش میدهد. استفاده از دستگاهها و تکنولوژیهایی که در شرکتهای نورد داخلی به کار میرود، در شرکتهای آلمانی نیز رایج است؛ با این تفاوت که آنها بر اساس برنامهریزی تکه برای تولید ورقهای خاص دارند، اقدام به خرید تکنولوژی و تجهیزات مربوطه میکنند. به این ترتیب، باید قبل از وارد کردن تکنولوژی نوین، هدفگذاری، نیازسنجی و بازاریابی کنیم و پس از بررسیهای لازم، تکنولوژی مورد نیاز را وارد کنیم.
در حال حاضر، سه واحد اصلی تولیدی فویل در کشور داریم. شرکت «آلومینیوم پارس» یک هزار و 200 تن در ماه (حدودا 14 هزار و 400 تن در سال)، شرکت «آلومینیوم هزار» 10 هزار تن و شرکت «رزن صاف» 6 هزار تن در سال فویل تولید میکنند که در مجموع سالانه حدود 32 هزار تن فویل در کشور تولید میشود.
عدم امکان واردات محصولات آلومینیومی و افزایش میزان فروش داخلی فویل موجب شده که شرکت به نوسازی سایر دستگاهها تمایل پیدا کند؛ در همین راستا، شرکت آلومینیوم پارس با صرف هزینهای 15 میلیارد تومانی، توانست حدودا 30 درصد از دستگاهها را نوسازی کند؛ البته این اقدام را نیز با بررسی بازار انجام دادهایم و مطمئن هستیم در یک زمان مناسب این میزان هزینه از طریق افزایش میزان تولید به شرکت برخواهد گشت.
در دهه 40، آلومینیوم ایران (ایرالکو) اولین تولیدکننده آلومینیوم در خاورمیانه بود؛ اما در حال حاضر، مجموعا 400 هزار تن آلومینیوم تولید میکنیم و کشورهای حاشیه خلیج فارس به نقطهای رسیدهاند که میتوانند پنج میلیون و 200 هزار تن آلومینیوم عرضه کنند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس با اینکه حتی نیروی کار لازم را در اختیار ندارند اما با این حال، پنج برابر صنایع کشور ما تولید دارند؛ دلیل عمده این عقب افتادن کشور در زمینه تولید آلومینیوم، سیاستگذاریهای نادرستی است که در این حوزه اعمال شده است؛ چراکه طی این سالها، مدیران کشور تنها به صنعت فولاد توجه داشتند و صنعت تولید آلومینیوم را کاملا نادیده گرفتند. باید توجه داشت که برخی شرکتهای اماراتی نیز با مشکل کمبود آلومینا مواجه هستند اما فعالیت خود را کاهش ندادهاند و با ایجاد زیرساختهای ضروری، توانستهاند ظرفیت و کیفیت محصولات آلومینیومی را نیز افزایش دهند.
قرار است با افتتاح کارخانه سالکو، 300 هزار تن به ظرفیت تولیدی آلومینیوم کشور که در حال حاضر 450 هزار تن است، اضافه شود؛ اما با این وجود، به ظرفیت تولیدی مشخص شده در سند چشمانداز (یک هزار و 500 تن آلومینیوم در سال) نخواهیم رسید.
سرمایهگذاری برای تاسیس کارخانهای که تنها کناستاک تولید کند، مقرون به صرفه نیست؛ زیرا میزان مصرف داخلی ما 12 هزار تن در سال است و احداث کارخانهای برای تولید این محصول با این ظرفیت توجیه اقتصادی ندارد. اگر قصد احداث این واحد تولیدی را داریم باید به فکر صادرات نیز باشیم و روابط سیاسی را با سایر کشورهای حوزه خلیج فارس بهبود ببخشیم تا امکان تولید این محصول و دریافت ارزش افزوده بیشتر را به دست بیاوریم.
اگر بخواهیم واحد تولیدی جدیدی را برای فویل کناستاک در کشور احداث کنیم، حداقل سرمایهگذاری لازم حدود 100 میلیون یورو خواهد بود؛ در حالی که با 30 میلیون یورو همان تولیدات را میتوانیم در کارخانه آلومینیوم پارس داشته باشیم؛ زیرا تمام زیرساختهای لازم در شرکت آماده است.
تولید کناستاک میتواند با جذب سرمایهگذاران خارجی نیز صورت بگیرد؛ اما در مرحله اول باید امنیت سرمایهگذاری در کشور را تامین کنیم.
در حال حاضر، بورس کالا نمیتواند به بهبود فروش فویل تولید شده از سوی این شرکت کمک کند؛ زیرا بازار فویل، محدود و بسته است. شرکت آلومینیوم پارس در گذشته در بورس اوراق بهادار حضور داشت؛ اما پس از اینکه اعلام ورشکستگی کردیم، از آن بازار خارج شدیم؛ گرچه حضور در بازار سهام به دلیل شفافیتی که ایجاد میشود به نفع هر شرکت است.
زمانی که اعلام ورشکستگی کردیم، رکود کاملی در شرکت به وجود آمد؛ به گونهای که اعتماد مشتریان نسبت به شرکت از بین رفت و همچنین این اعلام ورشکستگی اثر بسیار منفی بر فعالیت کارکنان گذاشت و موجب دلسرد شدن آنها از کارخانه و نهایتا تبدیل به کمکاری از سوی آنها شد که با کمک سندیکای صنایع آلومینیوم ایران و برنامهریزی مجددی که برای تولیدات انجام دادیم، بعد از گذشت هشت ماه، شرکت را به چرخه تولید برگرداندیم. در مدت چهار سال، حقوقها را به موقع پرداخت کردیم و اجازه ندادیم تاخیری در فرآیند تولید داشته باشیم. فشارهای بانکی و مالی پس از اعلام ورشکستگی از مدیریت کاسته میشود و مدیریت فرصت پیدا میکند که بر تولیدات تازه تمرکز کند.
پس از اعلام ورشکستگی، به شرکت برگشتم و آن زمان به تمام مصرفکنندگان، فویل بدهکار بودیم، همچنین سنوات کارکنان شرکت را که حدود 25 میلیارد تومان میشد و به مدت زیادی به تعویق افتاده بود را پرداخت کردیم. پس از گذشت مدتی، به دلیل شناختی که فعالین این حوزه از ما داشتند، مجددا توانستیم فعالیت تولیدی خود را از سر بگیریم و از محل سود شرکت، بدهیها را به مرور پرداخت کنیم؛ اما بدهیهایی که مربوط به بانکها میشود، همچنان وجود دارد.
باید در نظر داشت، زمانی امکان خروج هیچگونه محصولی را از داخل شرکت نداشتیم و هم اکنون به مرحلهای رسیدهایم که 60 میلیارد تومان سرمایه در گردش در اختیار داریم.
در حال حاضر، با اقدامات نوسازی که منجر به افزایش ارزش داراییهای شرکت شد، در کنار تسویه بخشی از بدهیهای شرکت، داراییهای شرکت در سطح بالاتری نسبت به بدهیها قرار دارد و این شرکت به هر کسی فروخته شود، میتواند بدهی بانکها را پرداخت کند؛ اما این شرکت در چهار سال پیش در شرایطی بود که رو به تعطیلی میرفت. این اعلام ورشکستگی و بهرهمندی از قانون معافیت خسارت کمک کرد که شرکت به چرخه تولید بازگردد.
تمام گواهینامههای محیط زیستی را حفظ و ارتقا دادیم و به تمام فضاهایی که موجب ناامنی پرسنل میشد، رسیدگی کردیم؛ حتی برخی قسمتها مثل بخش تزریق گاز آرگون یا تصحیح تزریق لیکوییدهای خطرناک که امنیت کارگران را به مخاطره میانداخت را بازسازی و نوسازی کردیم و همچنین توانستیم میزان گازهای مضر را کاهش بدهیم. به طور کلی، توانستیم از محل سود شرکت اقداماتی را در جهت به دست آوردن مجوزهای HSE انجام دهیم.