به گزارش می متالز، به این ترتیب شاخص کل در یک قدمی ۳۴۷ هزار واحد آرام گرفت و شاخص کل هم وزن نیز با رشد یک و نیم درصدی از ۱۱۰ هزار واحد عبور کرد. شاخص کل هم وزن نماگری است که نوسان کوچک ترهای بازار را بهتر نشان میدهد.
علت این موضوع نیز به رویه محاسباتی شاخص کل و شاخص کل هم وزن بازمیگردد. شاخص کل هم وزن عمر کوتاهتری را نسبت به شاخص کل بورس تهران دارد و طی سالیان اخیر از سوی سازمان بورس تعریف شد و اتفاقا با حذف ارزش بازار شرکتها در محاسبه شاخص به نمایندهای برای نشان دادن عمومیت بازار به خصوص کوچک ترها تبدیل شد.
بحث پیرامون حباب قیمتی بار دیگر داغ شده است. پرداختن به حباب قیمتی حتی از سنجش ارزندگی سهام پیچیده تر است و قطعا جز در برخی از موارد کاملا واضح نمیتوان اظهارنظر قطعی در این خصوص داشت. بعضا از الگوهای تاریخی برای سنجش وضعیت حبابی سهام استفاده میشود با این حال این متغیرها نیز چندان در بررسی حباب قیمتی کل بازار کارآ نیست. برای مثال با نسبت ارزش بازار به نرخ دلار یا ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی شاید بتوان سیگنالهای کلی را دریافت کرد اما بهصورت کلی این نماگرهای کلان نمیتواند زیرپوست بازار را به خوبی مشخص کند. در این گزارش در ابتدا به وضعیت کلی بازار و شائبه حباب قیمتی پرداخته شده است. در ادامه نیز اثر تغییر قیمتهای نسبی در سهام و سناریوهای احتمالی بررسی شده است. در کل سه سناریو برای آینده سهام برای مسیر آتی صنایع مختلف میتوان تعریف کرد. یکی از مواردی که در شرایط کنونی میتوان به آن اشاره کرد و باید مورد توجه سیاستگذار اقتصاد و همچنین سیاست گذار پولی قرار گیرد حضور موج عظیمی از انتظارات تورمی در بورس تهران است که میتواند نمایندهای از فضای کلی اقتصاد کشور باشد.
آمارهایی که طی چند روز اخیر از حجم نقدینگی در اقتصاد کشور منتشر شده است میتواند هر گونه معادلات ذهنی را که پیش از این برای تحلیلگران اقتصاد وجود داشت بر هم زند. عدم دسترسی به گزارش پولی ماهانه بانک مرکزی تا پایان شهریور باعث شده نتوان چندان اظهارنظر دقیقی در این خصوص داشت. با این حال اولین گزارهای که به ذهن میرسد کسری بودجه دولت است که باعث شده بانک مرکزی در برابر زیاده خواهیهای دولت نتواند مقاومت کند. در این وضعیت بودجه دولت برای سال آینده نیز نگرانی بسیاری از فعالان اقتصادی را به همراه داشته است. به گونهای که فعالان بخشخصوصی نسبت به خوش بینی زیاد در تامین منابع که در بودجه ۹۹ برآورد شده و اثر آن در احتمال التهاب دوباره در سال آینده هشدار دادهاند. در چنین شرایطی توجه فعالان اقتصادی بیش از پیش به سیگنالهای غیراقتصادی جلب شده است. روز گذشته نیز در گزارشی با عنوان «چهار پالس واشنگتن به تهران» برخی از امیدها درخصوص بهبود روابط بین الملل را مورد بررسی قرار داد. طی روزهای اخیر نیز تحلیلهایی از بروز نشانههای نرمش ریاض و تلاش برای کاهش تنشها با تهران منتشر شده بود.
برای بررسی وضعیت کنونی بورس تهران لازم است به تمامی جنبههای اقتصادی و سیاسی توجه شود. متغیرهای اقتصادی از خود ضعف نشان میدهند و انتظارات تورمی را تقویت کردهاند که میتواند در مسیر دلار اثرگذار باشد و از سوی دیگر اخبار سیاسی میتواند بر نرخ دلار و سایر متغیرهای اقتصادی اثرگذار باشد. در نتیجه فعال بورسی در شرایط کنونی و پس از رشدهای پرشتاب اخیر وظیفه رصد اخبار از حوزههای مختلف را بیش از همیشه پیش روی خود میبیند. اثر هریک از موارد بالا نیز تقریبا مشخص است و برای مثال اگر سیگنالهای حمایتی از دلار منتشر شود میتواند خود را به تورم نیز تسری دهد.
همین فرض (احتمال حفظ سطوح بالای نرخ دلار و تورم) هر گونه اظهارنظر قطعی درخصوص حباب سهام را میتواند زیر سوال ببرد. آنهایی که در شرایط کنونی با اطمینان کامل نسبت به حباب قیمتی سهام اظهارنظر میکنند احتمالا اثر رشد این چنینی حجم نقدینگی و احتمال ادامه آن با توجه به بودجه دولت بر سهام را لحاظ نکردهاند. علاوه براین اگر خودمان را به جای یک سرمایه گذار بگذاریم که در اقتصاد کشور بوی تورم دوباره به مشامش رسیده است برای حفظ ارزش سرمایه خود محلی بهتر از بورس پیدا نمیکند. در بررسی بازارهای مختلف اگر دلار یا سکه را انتخاب کند میزان عدم قطعیتها آنچنان بالا است که هراس سرمایه گذاری در این بازار استرس زیاد سرمایه گذار را به دنبال خواهد داشت. گرچه سیگنالهای اقتصادی در شرایط کنونی از نرخ دلار حمایت میکنند، اما به صورت مشخص اینکه نرخ تعادلی دلار چقدر است خود ریسک سرمایه گذاری در این بازار را افزایش میدهد. از سوی دیگر خط و نشانهای رئیس بانک مرکزی و سایر مدیران اقتصادی را در کنار احتمال وقوع سناریوی خوش بینانه سیاسی بگذارید مشخصا میزان استرس برای شخصی که بخواهد در ارز سرمایه گذاری کند را به شدت بالا خواهد برد.
در بازار مسکن نیز گرچه دو مشکل حجم سنگین نقدینگی مورد نیاز برای سرمایه گذاری(گران بودن هر واحد سرمایهگذاری) در کنار نقد شوندگی به شدت پایین این بازار گذاشته میشود و در نتیجه کمتر کسی میل به سرمایه گذاری به مسکن دارد. در چنین شرایطی تنها رقیبی که برای سهام باقی میماند سود بدون ریسک یا همان بانکها است. در این بخش نیز اگر سناریوی تورمی دوباره رخ دهد احتمال اینکه نرخ سود واقعی بازار پول منفیتر شود بالا خواهد بود و این ابزار نیز سپری محافظ در برابر تورم محسوب نمیشود. براین اساس چه از نگاه سرمایه گذار و همچنین بررسی سناریوهای احتمالی برای اقتصاد کشور شاید بتوان گفت بازار سهام مطلوب ترین نسبت ریسک به بازدهی را در مقایسه با دیگر بازارها دارد براین اساس اشاره چشم بسته بر حباب قیمتی سهام چندان صحیح نیست؛ البته در گزارشهای پیشین به حباب سنگین سرمایه گذاریها مانند «وجامی»، «وثوق»، «وگستر»، «وصنا» و «وآوا» اشاره شد. در عین حال لازم است توجه شود که احتمال چرخش هر یک از متغیرهای سیاسی و اقتصادی وجود دارد که میتواند وضعیت را به طور کلی تغییر دهد و به همین دلیل است که اصرار بر رصد دقیق تر اخبار وجود دارد.
به صورت کلی میتوان سه سناریو را برای بورس تهران تعریف کرد. در سناریوی نخست میتوان گفت که کوچک ترهای بازار شاید در ادامه مسیر بازار صعود خود را ادامه ندهند. لازم است توجه شود که در اینجا تنها بورس بررسی شد و این موضوع برای شرکتهای فرا بورسی و به خصوص بازار پایه شدید تر است. به این ترتیب کوچک ترهای بازار برای ایجاد تعادل جدید در قیمتهای نسبی باید در مسیر تخلیه هیجان قرار گیرند.
سناریوی دوم اینکه شرکتهای بزرگ بازار در مسیر صعودی قرار گیرند که تعادل قیمتهای نسبی در بازار سهام ایجاد شود و این رشد قیمتی نیز احتمالا به دنبال سیگنالهای متغیرهای کلان نظیر دلار است. در این شرایط نیز کوچک ترهای بازار باید مقداری از ارزش خود را از دست بدهند که ارزش نسبی سهام با رشد بزرگان و نزول کوچک ترهای بازار تعدیل شود.
سناریوی سوم انتظار برای رالی ادامه دار بازار سهام است. این موضوع تنها در صورتی میتواند رخ دهد که یا انتظار تحولی عظیم یا تورمی سنگین را در آینده داشت. تحولی عظیم که شرایط خاص خود را دارد و شاید در شرایط کنونی باید از آن چشم پوشید اما تورمی سنگین نیز با وجود سیگنالهای متغیرهای اقتصادی همچنان احتمال وقوع آن چندان بالا نیست. در چنین شرایطی نیز همچنان برای ایجاد تعادل در قیمتهای نسبی باید انتظار سبقت رشد قیمتی بزرگان بازار را از گروههای مختلف نسبت به کوچک ترها داشت. نکته پایانی نیز اینکه قیمتهای نسبی در سهام را اگر در یک صنعت برای سهام شرکتهای مختلف در نظر بگیریم موضوع شفاف تر میشود.
برای مثال برخی تحلیلگران رشدهای حباب گونه را که سهام پلی اکریل و همچنین سهام تولید مواد اولیه پلی اکریل تجربه کرده بود با سهام برخی شرکتهای بزرگ پتروشیمی مقایسه کرده بودند و همین موضوع به هم خوردن تعادل قیمت نسبی در سهام را نشان میدهد. در پایان نیز باید گفت دوره شیدایی کنونی سهام از طرفی میتواند نشانه انحراف سرمایه گذاران باشد که تعادل قیمت نسبی را بر هم زده است، از سوی دیگر اما میتواند هشداری به سیاست گذاری اقتصاد و همچنین سیاستگذار پولی باشد که انتظارات نگران کننده از آینده اقتصاد را نشان میدهد.