تاریخ: ۰۱ دی ۱۳۹۸ ، ساعت ۰۹:۰۰
بازدید: ۷۵۴
کد خبر: ۷۶۱۰۵
سرویس خبر : فلزات غیرآهنی
گزارشی از آخرین رمق‌های بازار مسگرهای شیراز؛

به شماره افتادن نفس های هنر مسگری در فارس/ چکش‌های آویخته

می متالز - در سال های گذشته افراد زیادی در بازار شیراز ظروف مسی تولید می کردند و تعدادی هم بکار سفیدگری مشغول بودند اما با وجود فواید زیاد مس برای سلامت مردم استفاده از این فلز به دلیل گرانی و تغییر سبک زندگی کمرنگ شده و فقط اعداد محدودی به مسگری و حرفه سفید کاری مشغول می باشد و مردم بیشتر به ظروف ارزان قیمت تفلون و آلومینیوم روی آورده‌اند و صنعت مسگری رو به فراموشی است.
به شماره افتادن نفس های هنر مسگری در فارس/ چکش‌های آویخته

حال ناخوش صنایع دستی

به گزارش می متالز، در روزگار نه‌چندان دور هنرهای بی‌نظیر دست هنرمندان استان فارسی زینت‌بخش خانه‌های مردمان این دیار بود و می‌شد در هر گوشه خانه زبان گویای هنرمندان را مشاهده کرد؛ از پته گرفته تا ظروف مسی و گلیم و گبه ها در خانه‌ها بنا بر کاربردشان مورداستفاده قرار می‌گرفتند و عملاً در زندگی مردم کاربرد داشتند.

روزگار گذشت و کم‌کم صنایع‌دستی که با عشق تولید می‌شدند جای خود را به صنایع بی‌روح و زمخت کارخانه‌ای و ماشینی دادند و این روزها وقتی به خانه‌ شیرازی ها سر می‌زنیم دیگر خبری از صنایع‌دستی غنی این استان نیست و به‌وضوح استفاده از آن‌ها کمرنگ و همین امر باعث دلسردی هنرمندان شده است.


حال‌ و روز ناخوش صنایع‌دستی فارس بر کسی پوشیده نیست؛ به هر رشته‌ای از این حوزه که می‌نگری غبار فراموشی و غفلت را می‌بینی و گویی صنایع‌دستی این دیار دچار سکته‌ای ناقص شده و به احیا و بازنگری نیاز دارد.

اقلام صنایع‌دستی فلزی، مس، فرش، پته، شال، خورجین بافی، سفره بافی، حصیربافی، گلیم، جاجیم، سفالگری و صنایع چوبی ازجمله صنایع‌دستی بومی مهد تمدن ایران است. باوجود مشکلات گفته‌شده تولید صنایع‌دستی در بین عشایر همچنان رونق دارد و ساکنان عرصه‌های طبیعی استان که دل‌هایی به پهنای دشت‌های سرسبز دارند از فعال‌ترین افراد عرصه صنایع‌دستی به شمار می‌روند.

به گفته مسوولان موارد مختلفی از صنایع‌دستی استان فارس مُهر اصالت جهانی و کشوری و تأیید اعتبار دریافت کرده اند و برخی در آینده نزدیک جز مجموعه‌های مورد تأیید یونسکو قرار خواهند گرفت.

اقبال کم جوانان از صنایع‌دستی و قطع شدن زنجیره آموزش نسل به نسل هنرهای این حوزه باعث شده که صنایع‌دستی کرمان چهره در نقاب مظلومیت و فراموشی بکشد.

سکوت در بازار مس گران

بازار مسگری که درگذشته آهنگ صدای چکش‌کاری منظم بر روی اشیاء و ظروف مسی آن مخاطبان زیادی را به آن راسته می‌کشاند دیگر نه برای بازدید و نه خرید مشتریان را به‌سوی خود نمی‌کشاند و تنها مجسمه مرد مسگر راهنمای مشتریان و بازدیدکنندگان از این بازار است.

دیگر از صدها مسگری که بعد از نماز صبح با اسپند دود کردن و آب‌وجارو کردن صدای کوبه‌هاشان بلند و در هم گم می‌شد خبری نیست.این روزها از استادکارانی که در کارگاهی زیر یک لامپ بر روی سکوی کوچکی می‌نشستند و صدای چکش و سندان فضای کارگاه را پر می‌کرد و کارهای مسی را باعلاقه و عشق با طرح‌های ظریف و گل‌کاری‌های بی‌نظیر می‌ساختند نیز صدایی به گوش نمی‌رسد.درگذر از بازار مسگری وقتی از صاحبان مغازه‌ها می‌پرسیم که توضیحی از پیشینه و کار مس دهید و یا چه باعث شده وارد این کار شوید، آیا علاقه‌ای در کار بوده است تنها جواب ما سکوت است و لبخندی که بی‌هدف بودن در این کار را به ما نشان می‌دهد.

صدایی رو به خاموشی

راسته اردو بازار شیراز را آرام آرام گز می‌کنم. خوب به یاد دارم به این پیچ بازار که می‌رسیدی، نوای خوش کوبش چکش و مس از دور، دستی بر سر و گوش ذوق آدمی می‌کشید. بی هیچ ضرب پیشوازی، به بازار مسگر‌های شیراز می‌رسم؛ سکوتی سرد بر سینه ام سنگینی می‌کند. هیاهوی ۱۲۰ مسگر شیرازی به خاموشی نشسته است.

در این بازار کهنه صد ساله، نه مس گری بود و نه صدای چکشی. سکوتی تلخ که پیش از این در ذهن خاطرات من و بازار ننشسته بود.

این بازار که زمانی نه چندان دور یکی از پر رونق‌ترین بخش‌های بازار تاریخی شهر بود، با چنان رخوت و رکودی دست به گریبان شده که تنها نظاره گر چکش‌های خاموش مسگران است.

چکش‌های آویخته

چندسالی می‌شود دیگر سرخی ظروف مسی در بازار مسگران شیراز رنگی ندارد و جز تعداد معدودی از حجره‌های مس فروشی، بقیه حجره‌ها، جای خود را به اسباب بازی فروشی، پوشاکی و لوازم آرایشی و بهداشتی داده اند.

وارد یکی از حجره‌ها می‌شوم. این را پیرمرد دست فروش سر بازارچه می‌گوید.وارد یکی از حجره‌ها می‌شوم.با پیرمردی مسگر که عمری، در همین دالان‌های تاریک و پیچ‌در‌پیچ بازار، همساز آواز آهن و مس بوده هم کلام می‌شوم.با او باید به بانگ بلند سخن گفت. کمرش خمیده و گوشش پر است از ضرب آهنگ چکش و مس.

با دستانی لرزان می‌گوید: مسگر‌ها دیگر دست و دلشان به کار نمی‌رود ظرف‌های مسین که عمری همدم مطبخ و خانه‌ها بودند به انبار‌ها و بوفه‌ها تبعید شدند.

آواز پر تکرار مسگر‌ها از صدا افتاده و استادان، چکش‌هایشان را آویختند و کوره‌هایشان خاموش شده است.پیرمرد از کورسوی امیدی خبر می‌دهد و با انگشت سیاه و خسته اش، به دکان استاد بارغن اشاره می‌کند.به کمرکش بازار که می‌رسم، هنوز صدای همنوایی چکش و مس بلند است.ضرب خوش چکش‌ها، راه را نشانم می‌دهد.بعد از دالان‌های پیچیده و تودرتو، چند قدم بعد از طاق بازار به حجره کم نور و پرصدایش می‌رسم.
 

بارغن، استادکار ۸۰ ساله شیرازی. مردی خسته از سال‌ها نبرد آهن و آتش با دستانی زخم خورده از رنج دوران.

در این سال‌ها که بازار رکود مسگران، سکه است، تنور کارگاهش را یک تنه گرم و روشن نگه داشته و پس از ٨٠ سال، همچنان بر آهن سرد می‌کوبد.

این استاد، تنها مسگر ایرانی است که می‌تواند دیگ‌های چند تکه و سنگین مسی با وزن‌های مختلف تا ۲۰۰ کیلو گرم بسازد.

کشور‌های حوزه خلیج فارس خریداران کار‌های این استاد هستند، اما بی مهری بازار به دست ساخته هایش، او را مجبور کرده است تا هنرش را با سلایق دیگر کشور‌ها هماهنگ کند.

به گفته استاد بارغن، ضخامت ورقه مس کم است و برای تولید ظروف از این ماده معدنی، باید از چکش استفاده کرد تا مقاومت آن افزایش پیدا کند.

او می‌گوید: ظروفی که توسط کارخانه‌ها و دستگاه ساخته می‌شود، مقاومت کمی دارند و با کوچکترین ضربه، آسیب می‌بینند.

او با تاکید بر اصالت و کیفیت ظروف مسی شیراز از بی مهری با این هنرصنعت دیرسال، گله‌مند است و می‌گوید: مس فروشی‌های باقی مانده بازار مسگر‌ها، غریب نوازی را به اوج رسانده و با فروش کار‌های اصفهان و یزد، رفته رفته رونق، اصالت و کیفیت مس شیراز را به وادی فراموشی می‌برند.

با این همه، کارگاه مسگری اش در کنار قلعه تاریخی ابونصر، هنوز با بهترین استادان این حرفه سر پا است و مس سفید می‌کند و می‌سازد و یک تنه، پای عشق به قلع و آتش ایستاده و نفس‌های بریده این هنر اصیل شهر را زنده نگه می‌دارد.

به گفته این استادکار، تمام مراحل ساخت ظروف و وسایل مسی، از آغاز تا پایان با دست انجام می‌شود و این باعث ضخامت بیشتر و کیفیت بهتر و وجه تمایز آن با کار‌های پِرِسی شهر‌های دیگر است.

به عقیده او کار شیراز، نه سیاه می‌شود، نه می‌چسبد و سال‌های سال ماندگار می‌ماند.

پای حرف هایش می‌نشینم؛ دل استاد دردمند بود از حمایت نشدن و ناشناخته ماندن این هنر.

وضعیت این هنر منسوخ شده را از مسئولان میراث فرهنگی جویا می‌شوم.

سرخی دوباره بر چهره مس شیراز

پیشینه مسگری در ایران حداقل به پنج هزار سال پیش می‌رسد. این صنعت در بیشتر شهر‌های ایران رواج داشته و شیراز، از عمده مراکز تولید این دست ساخته بوده است.

هنر دست از ابتدا تا انتهای کار مسگری شیراز را در بر می‌گیرد و به دلیل نوع کار متفاوت و ضخامت و کیفیت از کار سایر شهر‌ها گران‌تر است.

گویا سازمان میراث فرهنگی فارس کمر همت به احیای هنر دیرسال مس گری بسته است.

معاون صنایع دستی و هنر‌های سنتی استان فارس از اجرای طرح احیای هنر مسگری شیراز خبر می‌دهد و می‌گوید: احیای این رشته در دفتر شورای ثبت تهران مراحل پایانی را طی می‌کند.

حیدر علی زاهدیان نژاد با بیان این که برای احیای هنر مسگری ۵۰۰ میلیون تومان تسهیلات اختصاص یافته است، می‌افزاید: این میزان تسهیلات برای خرید ورقه‌های مس و ساخت ظروف مسی به دو تن از اساتید هنر مسگری شیراز پرداخت می‌شود.

برگزاری کلاس‌های آموزشی و جذب هنرجویان علاقه‌مند نخستین گام در احیای هنر مسگری شیراز است.

آقای بهمنی کارشناس میراث فرهنگی فارس نیز از اختصاص ۴۰۰ میلیون تومان، به کارگاه استاد بارغن می‌گوید که به زودی به مجموعه‌ای برای ساخت ظروف و آموزش مسگری فارس تبدیل می‌شود.

بیمه مسگران، راه اندازی بازارچه صنایع دستی و ایجاد امکانات لازم برای آموزش به علاقه‌مندان از دیگر برنامه‌های توسعه مسگری سنتی استان است.

اقبال دوباره به مس

سری به بازار وکیل می‌زنم. در حجره‌ای که مس برای فروش دارد خانم جوانی تقاضای چند دیگ کوچک و بزرگ مسی را می‌کند.

با چند فروشنده که صحبت می‌کنم؛ از اقبال اندک اندک مردم به مس می‌گویند و چه خبری در گوش بازار مسگران شیراز، خوش‌تر از اقبال دوباره مردم به مس!

کارشناسان حوزه هنر معتقدند آموزش جوانان تازه نفس با حمایت‌های مالی و توجه به پیشکسوتان این پیشه اصیل می‌تواند بار دیگر پای خریداران و علاقه‌مندان به این هنر- صنعت را به بازار باز کند و به این ترتیب به کسادی بازار مسگر‌ی پایان دهد.

مسگری در فارس رنگی به رخسار ندارد و همتی از جنس طلا می‌خواهد تا آن را احیا کند.

منبع: شیرازه
عناوین برگزیده