به گزارش می متالز، اینجاست که مفهومی با عنوان «پروتکل توافق یا ترازی» مطرح میشود. به دلیل اینکه وقتی صحبت از پایگاه داده است، اگرقرار باشد همه همزمان با هم داده را در یک ظرف واحد (در بستر بلاکچین) قرار دهند، عملا تصادم پیش میآید و این پرسش شکل میگیرد که کدام دیتا واقعی است؟ پس به همین دلیل است که عملا باید حالت توافقی شکل گیرد. بر این اساس، ما در این شبکه یک ساختار داده و یک پروتکل داریم که در این پروتکل، افراد با هم توافق میکنند که چگونه دادهها را در اختیار دیگران قرار دهند.
بر مبنای این نگاه، ۸ ویژگی برای بلاکچین قابل بررسی است. نخست اینکه، قطعا دیجیتالی است، یعنی شما اسناد دیجیتالی را در بلاکچین نگه میدارید. دوم اینکه، این دیتاها بهصورت واقعی بهروزرسانی میشوند، بهطور مثال در کیسهایی که وجود دارد، در هر ۱۰ دقیقه، ۲ ثانیه یا یک ثانیه، دیتاها بهروزرسانی میشوند. ویژگی سوم این است که ایجاد دیتاها باید همزمان باشد، یعنی اگر من دیتایی در اختیار دارم، دوستان دیگری هم دیتا دارند، باید بهصورت همزمان این اتفاق بیفتد (پیک زمانی که در زمانهای مشخصی دیتاها را بهروزرسانی میکند) و این برای همه باید یکسان باشد. ویژگی چهارمی که وجود دارد، اینکه رمزنگاری ذاتا داخل این فناوری وجود دارد. معمولا برای نگهداشت اسناد یا نگهداری فایلهایمان از رمزنگاری استفاده میکنیم. رمزنگاری جزء جداییناپذیر این فناوری است. ویژگی پنجم این است که محتوای این بستر غیرقابل تغییر اما قابل بررسی است، این به این معناست که مثل «نامه اعمال» است، یعنی اگر چیزی دربلاکچین نوشتید، دیگر تا ابد تغییری نخواهد کرد. اگر خواستید تغییری بدهید، باید آن را دوباره بنویسید. یعنی اگر اشتباهی هم کرده باشید اشتباهتان ثبت شده است. ویژگی ششم این است که همه افرادی که حق دارند یا اجازه دارند میتوانند آن را ویرایش کنند و ببینند دیتایی که شما نوشتهاید، درست است یا نه؟ دیگر نمیتوانید بگویید نظر من نبود یا اینکه هک شدهام، چون برای جلوگیری از این اتفاقها، تمهیداتی در قالب اطمینان و اعتماد به همدیگر و بدون نیاز به شخص ثالث فراهم آمده است. در سیستم مرکزمحور، ما به یک شخص ثالث اعتماد میکنیم، دیتایمان را در اختیارش میگذاریم، بعد او توزیع میکند که در این حالت، سیستم بر مبنای مشتری عمل میکند. در آنجا مشتری (کلاینت)ها به سیستم مرکزی وصل میشوند، دیتا را میگذارند و برمیدارند. در بستر بلاکچین، نیازی نیست اطمینان کنید، سیستم خود بر مبنای اعتماد و اطمینان پایهریزی شده است. از طرفی وقتی اعتماد و اطمینان حاصل شد، دیگر به شخص ثالثی (واسطه) نیاز نیست و این همان ویژگی هفتم است. بهطور مثال وقتی میخواهید پرداختی انجام دهید، دیگر نیازی به بانک ندارید و از فردی به فرد دیگر میتوان این فرآیند را انجام داد. دیگر نیازی به تراکنش نیست. چون وقتی کسی را میشناسید، باید به او اعتماد کنید و دیتا را در اختیارش قرار دهید، بنابراین شخص واسطی وجود ندارد زیرا شبکه نامتناهی است.
درخصوص ویژگی هشتم بهتر است در ابتدا به مفهوم لیجر اشاره کنم و آن را بیشتر توضیح دهم. لیجر یا همان دفتر حساب یا دفتر کل اصطلاحی است که در حسابداری مطرح میشود. یک جنرال ریجر به معنای دفتر حساب عمومی یا دفتر حساب کل است. اگر به زمینه تاریخی مفهوم دفتر حساب رجوع کنید، میبینید که در قدیم خزانهدار پادشاه، دفتر حساب یکطرفه داشت؛ به این معنا که خزانهدار پادشاه هرچه را که مینوشت، همان موقع بهعنوان ثبت دارایی به حساب میآورد. با گذر زمان، دفترحساب به شیوه دوطرفه (دفترحساب بدهکار/ بستانکار) تبدیل شد که هر یک از طرفهای حساب، وضعیت حسابداری خود را نگه میداشتند. در سده اخیر پیشنهاد دفتر حساب سهطرفه یا چندطرفه نیز مطرح شد. فرض کنید دو نفر با هم بدهکار و بستانکار هستند، نفر سومی هم این دفتر بدهکاری و بستانکاری را در اختیار دارد، بنابراین اگر آن دو نفر با اختلاف روبهرو شوند، نفر دیگر بهعنوان شخص ثالث میتواند در مقام شاهد یا گواه این مشکل را برطرف کند. ویژگی پایانی به همین موضوع اشاره دارد که از بستر بلاکچین میتوانیم در همین راستا بهصورت تجمیع شده (یعنی همه اجازه دارند یک نسخه داشته باشند) استفاده کنیم. در پایان اشارهای به مفهوم بلاکچین عمومی و خصوصی هم دارم که در قالب بلاکچین با مجوز و بدون نیاز به مجوز مطرح میشود. دیتاهایی هستند که محرمانه نیست و البته باید آنها را کنار گذاشت، اما دیتاهایی هستند که همه مردم باید از آن اطلاع داشته باشند. بسیاری از دیتاهایی که در حکمرانی از آن استفاده میشود، همانند بودجه از همین جنس هستند. اینکه دخلمان از کجا میآید و خرجمان به کجا میرود، موضوعی است که همه مردم باید بدانند. در چنین وضعیتی از بلاکچین عمومی میشود استفاده کرد.
برای اینکه بدانید بلاکچین موضوع خیلی پیچیدهای نیست، بهتر است با مثالی آن را بیشتر توضیح دهم. در گذشته که شبکه مخابراتی ضعیف بود، بانکها یک سرور لوکال (محلی) در هر شعبه میگذاشتند و به آن کش سرور میگفتند. کش سرور، دیتای تراکنشها را در سرور لوکال ذخیره میکرد، بعد در یک بازه زمانی خاص بهروزرسانی میشدند. در این بازه زمانی، تنها شعب اجازه نوشتن تراکنشها را داشتند، یعنی در واقع مردم عادی میتوانستند از تراکنشها استفاده کنند، اما نمیتوانستند آن را بنویسند. اصطلاحا به همین شبکه دیتابیس خصوصی میگویند. اگر همین حالت را در بستر بلاکچین متصور باشیم، به آن بلاکچین خصوصی میگویند. با یک مثال بیشتر توضیح میدهم، به این معنا که دولت در وزارت نفت دیتابیسهایی دارد که کار پالایش، اکتشاف و خط انتقال پمپهای گاز را انجام میدهد. شما تصور کنید که بخشهای مختلف داخلی وزارت نفت اجازه داشته باشند دیتابیسها را حفظ و نگهداری کنند. آن جاهایی که وزارت نفت برای دیتا قائل به محدودیت باشد، میتواند از بستر بلاکچین خصوصی استفاده کند.
اما بلاکچین با مجوز یعنی افراد باید حتما از صاحب بلاکچین مثلا وزارت نفت برای حفظ یا نگهداری دیتابیس اجازه داشته باشند. مثلا ممکن است، شخصی پژوهشکدهای داشته باشد و از وزارت نفت مجوز بگیرد که یک نسخه از بلاکچین دیتای آنجا را نگه دارد یا آن را حفظ کند. برای درک بلاکچین بدون مجوز، بگذارید باز هم با مثال توضیح دهم. فرض کنید به موزهای میروید، دفتری به شما میدهند که هر چه هم بخواهید، میتوانید در آنجا بنویسید و امضا کنید. بستر بلاکچین بدون مجوز هم به این صورت است که هرکسی علاقهمند به مشارکت باشد، میتواند دیتاهایی بنویسد یا بخواند.