به گزارش می متالز، در ادامه مصاحبه با مختار بخشیان، معاون بهرهبرداری شرکت فولاد مبارکه را میخوانید.
در 8 ماهه سال جاری 5 میلیون 300 هزار تن تختال در دو واحد فولاد مبارکه و سبا تولید شد که سهم فولاد مبارکه از این میزان 4 میلیون 370 هزار تن و سهم فولاد سبا 930 هزار تن است. این میزان نسبت به مدت زمان مشابه در سال گذشته، کاهش یک درصدی و نسبت به برنامه تعیین شده، کاهش 8 درصدی را نشان میدهد.
فولاد مبارکه برای تولید، روزانه به 30 هزار تن سنگ آهن و گندله نیاز دارد. با توجه به افزایش نرخ دلار و جذابیت صادرات سنگ آهن، از بهمن ماه سال 97 ورود مواد اولیه به شرکت فولاد مبارکه دچار مشکل و در برخی از روزهای تابستان این ذخیره به 2 روز کاهش پیدا کرد. این امر باعث شد در یک مقطع زمانی، 3 واحد احیا، متوقف و از اردیبهشت تا به امروز حدود 15 تا 20 درصد از تولید واحد گندله سازی کاهش یابد.
پیشبینی میشود تا پایان سال 6 میلیون 650 هزار تن در واحد فولاد مبارکه و یک میلیون 250 هزار تن تحتال در واحد سبا تولید شود؛ این در حالی است که ظرفیت تولید در این دو واحد، 8 میلیون 800 هزار تن است. با توجه به این میزان، در سال جاری 900 هزار تن کمتر از ظرفیت، تولید انجام خواهد شد. این امر ناشی از کاهش مواد اولیه (سنگ آهن و گندله) است. باید توجه داشت، اگر شرکت فولاد مبارکه دچار معضل شود، عواقب آن بازار را تحت ثاتیر قرار خواهد داد.
معمولا بین 600 تا 700 هزار تن اسلب در فولاد مبارکه ذخیره میشود تا به هر دلیل اگر تولید فولاد به مشکل مواجه شد، بازار دچار تنش و بحران نشود. در این مدت که تولید کاهش یافت، خوشبختانه با تدابیری که اتخاذ شد، اگر این میزان ذخیره در فولاد مبارکه وجود نداشت، بازار به شدت با تنش رو به رو می شد. اما در حال حاضر ذخیره اسلب تقریبا به صفر رسیده است. با راهاندازی دو واحد کنسانتره سازی در سنگان برای سال آینده، 5 میلیون تن سنگ آهن تامین خواهد شد. اما این میزان مشکلات کمبود مواد اولیه را رفع نمیکند؛ زیرا مجموع مواد اولیه مورد نیاز فولاد مبارکه 15 میلیون تن است.
متاسفانه از سویی، در 6 ماهه اخیر حدود 8 میلیون تن سنگ آهن صادره شده است و از سوی دیگر به دلیل ضعف مدیرتی، معدنکاران فولادساز شده و سهم فولادسازان را برای خود استفاده میکنند. این امر نشان میدهد که سیاست گذاریها در بخش معدن به درستی اجرا نشده است. زیرا معدنکاران، ابتدا باید نیاز داخل را تامین کنند، آنگاه مازاد آن صادر شود.
دولت نباید اجازه دهد تصمیمگذاریها در زنجیره فولاد، قومیتی و منطقهای باشد. اگر دولت بتواند با سیاست گذاری درست در زنجیره فولاد، تناسب ایجاد کند، میتوان مازاد سنگ آهن را نیز صادر کرد. خوشبختانه با تدابیری که از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت (عوارض 25 درصدی) اتخاذ شده، نزدیک به 2 ماه است که وضعیت تامین مواد اولیه بهتر شده است. اما این میزان نیز، جوابگو نیاز داخل نیست؛ امیدورایم شاهد تغییرات اساسی در ماههای آتی باشیم. همچنین نیازی نیست که دولت برای اکتشاف، سرمایهگذاری کند، میتواند با ایجاد امنیت، قوانین و... راه را برای سرمایه گذاری در سایر کشورها مانند افغانستان ایجاد کند.
ماموریت فولاد مبارکه، تولید ورق است که به 3 هزار 500 کارخانه فروخته میشود. این تعداد کارخانه در سراسر کشور با هزاران کارگر از محصول فولاد مبارکه برای تولید خود استفاده میکنند. شرکت فولاد مبارکه با یک سرمایهگذاری کم میتواند خط تولید لوله و پروفیل را احداث و باعث ایجاد ارزش افزوده بالای شود. اما با این کار، 3 هزار 500 کارخانه از خط تولید خارج و هزاران کارگر بیکار خواهند شد. بنابراین فولاد مبارکه تصمیمی برای این کار ندارد. انتظار ما این است که دولت نیز این تناسب را بین تولیدکنندگان فولاد و سنگ آهن ایجاد کند.
معدن سنگان یکی از بهترین معادن سنگ جهان و با کیفیت عالی و ظرفیت بالایی است. اما بخش کمی از آن در خاک ایران و بخش اعظمش حدود 8 تا 10 کیلومتر از ایران فاصله دارد. بهرهبرداری از این معدن به نفع فولاد مبارکه است؛ زیرا هزینه واردات کاهش خواهد یافت؛ بنابراین دولت باید شرایطی را فراهم کند که این معدن هرچه سریعتر مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
کشورهای اروپایی مثل چین و ژاپن با 110 تا120 میلیون تن صادرات در سال، کل مواد اولیه مورد نیاز خود را از کشورهای دیگر تامین میکنند، ایران هم در صورت نیاز، این کار را انجام خواهد داد.
در کشورهای صنعتی به دلیل سیاست رونق چرخه تولید، ماشینآلات پس از 5 یا 6 سال از چرخه خارج و تعویض میشوند، این امر در گذشته باعث افزایش حجم قراضه شد؛ بنابراین این کشورها برای رفع چنین مشکلی، کورههای قوس الکتریکی را ساختند. این در حالی است که در کشور ما ماشینها با 50 سال عمر هنوز کار میکنند؛ این امر در ایران نیز میتواند اتفاق بیفتد.
بومیسازی قطعات، تجهیزات و دانش فنی میتواند سرعت و کیفیت مواد اولیه را بالا ببرد. زیرا واردات برخی از کالاها به سختی با قیمت نامناسب و به کندی صورت میگیرد. البته نمیتوان کیفیت برخی از کالاهای خارجی را انکار کرد؛ اما با بومیسازی میتوان برخی از سازندگان را به طور مستقیم ذی نفع کرد. به طور مثال: با توجه به حجم و میزان مورد نیاز غلتک در فرایند تولید، امکان واردات آن به دلیل تحریمها وجود نداشت؛ بنابراین این قطعه توسط مهندسان ایرانی بومی سازی شد؛ زیرا در صورت عدم واردات آن، تولید نورد گرم و سرد و صنعت فولادسازی متوقف میشد. به جرات می توان گفت، غلتکهای ایران از نظر کیفیت بهتر از غلتکهایی اروپا هستند.
30 سال پیش فولاد مبارکه از نظر تولید انواع گرید با کشورهای فولاد سازی دنیا هم تراز بود. اما امروزه فولاد مبارکه تنها 30 درصد از گریدهای روز دنیا را میتواند در ورق و 100 درصد در اسلب تولید کند. عمده مشکلات تولید تنها تا مرحله تولید اسلب است؛ پس از این مرحله، ارزش افزوده ایجاد میشود؛ زیرا مصرف آب، برق، انرژی کاهش مییابد. بنابراین در این راستا طرح تکمیل طرح شهید خرازی نورد گرم ٢ در اولویت قرار گرفته است. متاسفانه برای تکمیل این طرح، طرفهای اروپایی به دلیل تحریمها، بدعهدی کردند. اکنون قرارداد نورد گرم ۲ در راستای تکمیل طرح شهید خرازی در فولاد مبارکه، با کشور چین منعقد شده که یکی از دستاوردهای ارزنده ملی در دوران پساتحریم خواهد بود. عملیات اجرایی این طرح با مشارکت ۵۴ درصدی تأمینکنندگان داخلی و مابقی با مشارکت سرمایهگذار خارجی در بخشهایی که توان داخلی برای تأمین آن وجود ندارد، انجام خواهد شد.
این طرح باعث بینیازی کشور از واردات ورقهای فولادی ویژه نفت و گاز، تولید ورقهای فولادی عریض جهت تولید لولههای انتقال آب؛ تولید ورقهای استحکام بالا با وزن کمتر جهت تولید خودروهایی سبک وزن با مصرف سوخت پایینتر و ایمنی بالاتر، تولید ورقهای فولادی ویژه شاسی خودروها و ماشینهای سنگین؛ تولید ورقهای فولادی با ضخامت کمتر و استحکام بیشتر جهت مصارف ساختمانی و صنایع لوله و پروفیل و... خواهد شد.
هدف ما به روزرسانی سیستم کشور تا 30 سال آینده در تولید فولاد است. امروزه 31 گرید فولاد در خودروهای کرهای، ژاپنی و اروپایی استفاده میشود. این در حالی است که در ایران تنها از 8 گرید استفاده میشود. با تصمیم شرکت فولاد مبارکه، 7 تا 8 هزار میلیارد تومان سرمایه در مدت 900 روز به بازار عرضه خواهد شد. رقمی که میتواند کشور را متحول کند.