تاریخ: ۳۰ دی ۱۳۹۸ ، ساعت ۲۰:۴۹
بازدید: ۲۱۵
کد خبر: ۸۱۰۵۸
سرویس خبر : انرژی

شرکت نفت ایران باید زودتر از آرامکو بین‌المللی می‌شد

می متالز - فریدون برکشلی، مدیر گروه مطالعات انرژی وین سال‌ها در مورد مدل‌ها و روش‌های بهینه واگذاری شرکت‌های ملی نفت تحقیق و بررسی کرده و چند سالی است که روند عرضه اولیه و عمومی سهام شرکت ملی نفت عربستان (آرامکو) را زیر نظر داشته است.
شرکت نفت ایران باید زودتر از آرامکو بین‌المللی می‌شد

به گزارش می متالز، برکشلی که پیشتر رییس امور اوپک وزارت نفت و رایزن انرژی ایران در وین (مقر اصلی اوپک) بوده در گفتگویی ضمن واکاوی فرآیند عرضه اولیه سهام آرامکو، تاثیر این واگذاری بر چشم‌انداز آتی بازار جهانی نفت را تحلیل کرده است.

وقتی اخبار مرتبط با آرامکو را طی سا‌ل‌های اخیر مرور می‌کنیم، به عنوان نمونه مشخص می‌شود که که این شرکت پیش از سال ۲۰۱۸ حتی در فهرست سالانه فورچون با عنوان شرکت‌های پردرآمد و سودده جهان، رده‌بندی نمی‌شده، لذا وقتی استراتژی رسانه‌ای و تبلیغاتی آن حداقل دو سال قدمت دارد، پس عمر تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی برای عرضه اولیه سهام آرامکو باید طولانی‌تر از تصور عمومی باشد، مطابق اطلاعات جنابعالی، شروع واقعی تدوین و اجرای پروژه عرضه عمومی سهام شرکت ملی نفت عربستان که در دسامبر گذشته عملیاتی شد، از چه زمانی بوده است؟

برکشلی: بله، این برداشت درستی است. ایده و چارچوب ذهنی (Initial Public Offering (IPO یا عرضه اولیه و عمومی سهام آرامکو، نزد محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی شکل گرفت. او در نوامبر سال ۲۰۱۵ به عنوان وزیر دفاع عربستان سعودی، به اهمیت عرضه عمومی جهانی سهام آرامکو اشاره‌هایی کرده بود. در واقع او پس از درگذشت ملک عبدالله در ژانویه ۲۰۱۵ و زمانی که ملک سلمان پادشاه عربستان شد، فرصت یافت تا در صحنه سیاسی عربستان به سمت وزارت دفاع که همواره در تصاحب یکی از اعضای خانواده سلطنتی عربستان بوده، برسد. لذا ایده اولیه او با عنوان بین‌المللی سازی آرامکو در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ ارایه شد.

عرضه عمومی ۱.۵ درصد سهام شرکت ملی نفت عربستان (آرامکو) تا چه حد آن گونه که بسیاری از رسانه‌ها تاکید کردند با هدف تامین مالی اجرای برنامه چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی که با حمایت آقای بن سلمان در حال اجراست، اجرا شد؟

برکشلی: پس از آن که آقای بن سلمان در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ و پس از برکناری محمد بن نایف، رسما به عنوان ولیعهد سعودی معرفی شد، در این مسوولیت فرصت پیدا کرد که بسیاری از ایده‌های خود را علنی‌تر مطرح کند. البته أن زمان این ایده دیگر شکل یک نقشه راه و طرح جامع را به خود گرفته بود و به طرحی کلان‌تر با عنوان افق ۲۰۳۰ عربستان سعودی خورده بود. در راستای این طرح، باید در یک فرآیند ۱۰ ساله و با استفاده از منابع مالی حاصل از عرضه داخلی و بین‌المللی سهام آرامکو، منابع مالی لازم برای تحقق اهداف یک عربستان پیشرفته، مدرن و با حد اقل وابستگی به در آمدهای نفتی تامین می‌شد.

به اعتقاد شما اجماع حکومت عربستان برای اجرای این واگذاری بر پایه ایده‌ای ملی شکل گرفت یا قدرت‌ها و اتاق فکرهای جهانی در عرصه سیاست و انرژی در طرح و پیشبرد آن نقش داشتند؟

برکشلی: تا آنجا که به نفت و استراتژی‌های نفتی مربوط می‌شود، عربستان سعودی معمولا اهداف بلندمدت و دوراندیشی قابل توجهی دارد. سیاست‌های نفتی عربستان منبعث از تحولات مقطعی و کوتاه مدت نیست. عربستان در سطح تولید حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز و با اتکاء به ذخایر نفتی ۲۹۷ میلیارد بشکه‌ای، تقریبا تا ۸۰ سال آینده، در بازار جهانی نفت حضور خواهد داشت. پس برای عربستان و فراتر از آن برای اقتصاد انرژی جهان، سیاست‌ها و برنامه‌های نفتی عربستان اهمیت بالایی دارد. در عربستان نهادی وجود دارد با عنوان شورای عالی آرامکو. تا آنجا که بنده مطلع هستم، آرامکو تنها شرکت ملی نفتی است که در بطن آن یک شورای عالی متشکل از مقام‌ها و مسئولان ذیربط، با اتکاء به زیر مجموعه‌های کارشناسی، امور مربوط به آن را نظارت کرده و به طور مستقیم به شخص پادشاه و البته در شرایط حاضر به ولیعهد پاسخگوست.

بر این اساس، ایده‌های ملی و سیاست‌های درازمدت در زمینه نقش و جایگاه صنعت نفت در تعامل با بازیگران جهانی مانند کمپانی‌های بزرگ نفتی، بورس‌ها، معامله‌گران و بانک‌ها اتخاذ تصمیم می‌شود. واقعیت امر این است که صنعت جهانی نفت و بازار بین‌المللی نفت یک فعالیت باشگاهی است. اعضاء این باشگاه که شمار آنها از ۲۰۰ نفر هم تجاوز نمی‌کند، در این حلقه مرکزی تصمیم‌گیری می‌کنند و در تعامل و بده و بستان با یکدیگر هستند. لذا غیر قابل تصور است که اقدامی به اهمیت و بزرگی عرضه اولیه سهام آرامکو به گونه‌ای مستقل و یا بدون اطلاع سایر بازیگران بازار نفت صورت گرفته باشد.

این تصمیم (عرضه اولیه سهام آرامکو) برای عربستان تا چه حد تصمیمی استراتژیک است، به این معنا که در راهبری آرامکو و نیز ایفای نقش فعال‌تر عربستان در عرصه دیپلماسی جهانی چه تاثیرهایی خواهد داشت؟

برکشلی: هدف اولیه محمد بن سلطان باز کردن پای بانک‌ها و شرکت‌ها و بورس‌های بین‌المللی به آرامکو و عربستان بود. وی معتقد است که وقتی پای شرکت‌های بزرگ جهانی به عربستان باز شود، امنیت عربستان بیش از هر زمانی تضمین می‌شود. در واقع همین حالا هم این نیت برقرار است.

البته ناظران بین المللی و داخلی، اهداف محمد را بلند پردارانه و دور از دسترس ارزیابی می‌کنند. یکی از دوستان آمریکایی اخیرا به من گفت که آنچه را پرنس محمد بن سلمان می‌خواهد، از نظر ذهنی بسیار خوب است، اما این مانند آن است که کسی موتور یک هواپیمای پیشرفته را بر روی یک اتومبیل معمولی سوار کند. چه بسا که اتومبیل با همان تکانه‌های اولیه تعادل خود را از دست داده و بلکه متلاشی شود.

تصور این که عرضه اولیه‌ای در این سطح بدون شکل‌گیری مقاومت در داخل شرکت و در ساختار قدرت سیاسی رخ داده باشد، کمی دشوار است، محمد بن سلمان چگونه بر چالش‌هایی در این سطح غلبه کرد؟

برکشلی: بله، محمد بن سلطان تمام سال ۲۰۱۹ مشغول و درگیر چالش‌های مهم داخلی بود. بدنه آرامکو مخالف عرضه سهام آرامکو و در واقع خصوصی‌ سازی آن بودند. محمد در گام اول خالد فالح وزیر با سابقه و صاحب نام نفت عربستان را برکنار کرد و برادر خود عبدالعزیز بن سلمان را به وزارت نفت منصوب کرد. این اولین بار در تاریخ عربستان بود که یک عضو مهم و ارشد خانواده سلطنتی به وزارت نفت گمارده شد. البته عبدالعزیز یک چهره نفتی شناخته شده است که در طول ۲۰ سال گذشته در تمام اجلاس‌های اوپک همراه هیات سعودی بوده و ریاست کمیته استراتژی بلندمدت اوپک را بر عهده دارد. محمدبن سلمان در گام بعدی رومیان را که ریاست صندوق سرمایه‌گذاری عربستان را عهده‌دار بود و از نزدیکان شاهزاده ۳۵ ساله است را در راس آرامکو قرار داد.

اشاره‌ای به پاره ای مسایل داخلی عربستان، مشکلات عرضه اولیه عمومی عربستان را بیشتر آشکار می‌کند. ثروت خاندان سعودی بالغ بر ۱.۴ تریلیون دلار تخمین زده می‌شود. این ثروت با تناسب و ملاحظاتی بین حدود ۶ هزار شاهزاده عضو خاندان سلطنتی تقسیم شده است. هر جابجایی قدرت و تغییر جایگاه اعضای این خاندان به معنای جابجایی سهم مالی افراد و خانواده‌هاست. محمد بن سلمان برای راضی کردن یا وادار کردن اعضای خاندان سلطنتی با تعدادی از آنها مشکل پیدا کرد و برخورد کرد که اخبار آن را رسانه‌ها پوشش داده‌اند. با عنایت به آنچه گفته شد، جا انداختن و تحقق عرضه عمومی اولیه سهام آرامکو با دشواری بسیار انجام گرفت. حالامقولات ژئواستراتژیک مانند تحریم همه جانبه قطر توسط شورای همکاری خلیج فارس، جنگ یمن، تنش‌ها با جمهوری اسلامی ایران، قتل خاشقجی، روزنامه‌نگار ناراضی عربستانی در ترکیه و مباحث از این دست هم قطعا باید به این مشکلات اضافه کرد. لذا عربستان چند بار تاریخ و محتوای IPO را تغییر داد.

به نظر شما ارزیابی ارزش آرامکو و قیمت‌گذاری آن تا چه حد بر پایه شواهد عینی ذخایر و توان تولید شرکت و بازار جهانی نفت بود و تا چه حد تبلیغاتی؟

برکشلی: در مرحله بعدی آرامکو، مدیریت IPO را به گلدمن ساکس (Goldman Sachs) واگذار کرد و شرکت مزبور در سناریوهای متفاوت ارزش آرامکو را تا ۲.۷ تریلیون دلار بر آورد کرد. بر آورد ارزش عرضه اولیه سهام آرامکو قدری بلند پروازانه بود، ولی شرایط بازار و شرایط ژئوپلتیک منطقه هم برآورد را قابل پذیرش جلوه می‌داد. در ۲۰۱۸ که آرامکو اولین اقدامات را برای عرضه اولیه عمومی آغاز کرد شرایط بازار تا حد زیادی تغییر کرده بود. آرامکو در بازار بین‌المللی نفت عمدتا به عنوان یک شرکت نفتی بالادستی (Upstream) شناخته می‌شود. آرامکو با ذخایر اثبات شده نفت خام ۲۹۷ میلیارد بشکه دومین ذخایر نفتی جهان بعد از ونزوئلا را در اختیار دارد. در ۲۰۱۵ عربستان با ظرفیت تولید ۱۲.۳ میلیون بشکه نفت در روز مقام اول جهانی را در اختیار داشت ولی در هفته‌های پایانی سال ۲۰۱۹ هنگامی که سهام آرامکو عرضه شد، عربستان پس از آمریکا وروسیه به مقام سوم تنزل کرده بود، اگرچه با فاصله کم نسبت به دو کشور دارای مقام‌های اول و دوم تولید نفت جهان.

در جریان عرضه اولیه سهام آرامکو تا چه میزان انتظار عربستان برای مشارکت نهادهای مالی بزرگ جهان و شرکت‌های نفتی تامین شد و اصطلاحا این عرضه اولیه موفقیت‌آمیز بود؟

برکشلی: محمد بن سلمان تلاش زیادی برای عرضه اولیه سهام آرامکو در بورس نیویورک داشت. وقتی از راضی کردن آمریکایی‌ها ناامید شد، مذاکراتی را با بورس لندن آغاز کرد. این مذاکرات هم نتیجه نداد و بحران‌های خاورمیانه و به ویژه آسیب به تاسیسات نفتی آرامکو در بقیق شرایط را سخت‌تر کرد. آرامکو تلاش زیادی برای متقاعد کردن شرکت‌های بین‌المللی نفتی و بانک‌های بزرگ جهانی برای ورود به معاملات IPO کرد و محمد بن سلمان از اعتبار شخصی خود و عربستان سعودی بهره گرفت و در نشست سران گروه ۲۰ هم موضوع را مطرح کرد، اما نتیجه‌ای حاصل نشد. آرامکو برای جلب شرکت‌های چینی و روسی هم وارد مذاکره شد که بی‌نتیجه ماند. البته شرکت ملی نفت چین اعلام آمادگی کرد ولی در قیمت‌های خیلی پایین. شرکت های مالزی و اندونزی هم امتناع کردند و حاضر به ورود به کاری که ابعاد نا مشخصی داشت نشدند.

علت این بی‌میلی نهادهای مالی برای مشارکت در عرضه اولیه آرامکو سلطه تنش و مسایل سیاسی بر خاورمیانه بود یا که نگرانی اقتصادی وجود داشت؟

برکشلی: بورس‌ها و معامله‌گران بسیار محتاط عمل می‌کنند و وارد محیط‌های تجاری و اقتصادی کمتر شناخته شده و نامطمئن نمی‌شوند. در نهایت آرامکو تاکتیک خود را تغییر داد. در تاکتیک تازه آرامکو فقط ۱.۵ در صد از سهام خود را عرضه کرد و اولویت را به سرمایه‌گذاران داخلی داد. البته سرمایه‌گذاران از کشورهای منطقه هم در اولویت قرار گرفتند و قیمت هر سهم ۳۴ ریال سعودی تعیین شد. خریداران حاضر در مرحله اول عرضه از بابت هر ۱۰ سهم یک سهم رایگان دریافت کردند. این مرحله با موفقیت به انجام رسید، اگرچه که با خواسته‌ها و انتظارات پرنس محمد بن سلمان فاصله زیادی داشت.

عرضه اولیه سهام آرامکو را باید نخستین تجربه از این دست به حساب بیاوریم یا نمونه مشابه دیگری هم طی سال‌های اخیر به ویژه در خاورمیانه داشته‌ایم؟

برکشلی: محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، در واقع همین برنامه را برای شرکت ملی نفت امارات متحده عربی‌ (ADNAC) در ۲۰۱۴ شروع کرده بود، اما بدون اعلام رسمی و با پرهیز از پوشش های خبری گسترده. ادناک برای عرضه اولیه عمومی و قیمت سقفی نکرد و آن را به عهده بازار و بورس امارات گذاشت. ادناک از اواخر ۲۰۱۴ تا نوامبر ۲۰۱۹ که اطلاعات آن در دسترس است جمعا ۲۹.۲ میلیارد دلار سهام به فروش رسانده است. ادناک با انگیزه و هدف اصلی کاملا تجاری و اقتصادی کار را شروع کرد و این پیام به خوبی توسط بازار و معامله‌گران دریافت شد. ویژگی دیگر این واگذاری این بود که ادناک و امارات متحده عربی در هیچ اختلاف سیاسی منطقه‌ای حضور جدی و فعالی نداشته و این برای بازاری با حساسیت نفت از اهمیت بالایی برخوردار است.

با فرض برقراری ارتباط عادی سیاسی میان ایران و غرب، آیا الگو برداری از این واگذاری را برای شرکت ملی نفت ایران مفید می‌دانید؟ این شرکت پس از لغو تحریم‌ها تا چه برای سرمایه‌گذاران خارجی جذاب است و می‌تواند مشکلاتی مثل تامین مالی پروژه‌ها و ارتقاء سطح فناوری را رفع کند؟ در عین حال اجرای این پروژه تا چه میزانی ضامن ثبات در عرصه روابط بین‌المللی خواهد شد؟

برکشلی: آرامکو در ژوئن ۲۰۱۵ قراردادی جهت ارزش‌گذاری شرکت ملی نفت عربستان با جی.پی.مورگان (J.P.Morgan) امضا کرد. انجام مطالعات نزدیک به یک سال به طول انجامید ولی حاوی اطلاعات جامع خوبی در مورد آرامکوست. من بخش‌هایی از گزارش را که بالغ بر ۶۰۰ صفحه است مطالعه کرده‌ام و شباهت‌هایی بین ساختار شرکت ملی نفت ایران و آرامکو یافتم. آرامکو هم مانند شرکت ملی نفت ایران یک شرکت نفتی یکپارچه (Integrated Oil Company) است. بدین معنا که از اولین مرحله یعنی اکتشاف و تولید تا انتقال و پالایش و توزیع و پخش در داخل و یا انتقال به ترمینال‌های صادراتی در یک مجموعه و در یک ساختار هماهنگ انجام می‌گیرد.

اتفاقا بنده پس از امضاء برجام، طرحی را با موضوع اهمیت بین‌المللی سازی صنعت نفت ایران تهیه کردم. صنعت نفت ذاتا صنعتی بین‌المللی است. موفقیت صنعت نفت وابسته به داد و ستدها و مبادلات جهانی است و از این طریق زمینه رشد و گسترش آن فراهم می‌شود. حتی در سال‌های اولیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شرکت‌های خارجی پیشنهاداتی برای مشارکت شرکت ملی نفت ایران با شرکت‌های بین‌المللی در آسیای میانه و قفقاز ارایه دادند که متاسفانه آن زمان هم به اهمیت فرصت بین‌المللی شدن صنعت نفت ایران توجهی نشد. معتقدم اگر شرکت ملی نفت ایران بین‌المللی شده بود، آمریکا نمی‌توانست به این سادگی از برجام خارج شود. چون این یک واقعیت است که هرچه کشوری در اقتصاد بین‌الملل حضور بیشتری داشته باشد، آسیب پذیری آن کمتر خواهد بود.

تاثیر بین‌المللی‌سازی آرامکو و یا سایر شرکت‌های ملی نفت را بر آینده بازار جهانی نفت و تهدید یکپارچگی اوپک چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برکشلی: از این نظر جای نگرانی نیست بلکه شرایط بازار جهانی نفت، شرایط کشورهای دارای ذخایر نفتی، مباحث مربوط به نفت شیل و سایر نفت خام‌های غیر متعارف، انرژی‌های نو، مسایل زیست محیطی، تحولات مهم فناوری نظایر آن بر آینده سازمان اوپک و چگونگی برقراری ثبات در بازارجهانی نفت تاثیر می‌گذارد. البته سازمان اوپک هم نیازمند دگردیسی و خانه‌تکانی و انطباق با شرایط پیش روست ولی این به معنای فروپاشی یا اضمحلال اوپک نیست چرا که سرمایه‌گذاران هم به دنبال بازگشت سود سرمایه خود هستند و این از طریق تنظیم تولید و قیمت در بازار نفت عملی است. هنگامی که سازمان اوپک در سپتامبر ۱۹۶۰ تاسیس شد، کویت که یکی از پنج عضو موسس سازمان اوپک بود هنوز به استقلال نرسیده بود، ولی شرکت‌‌های نفتی و تولیدکنندگان نفت جملگی در یک بازار و بر پایه منافعی مشترک دور هم جمع شده بودند. من تعجب نخواهم کرد اگر روزی تولید کنندگان نفت شیل هم به اوپک ملحق شوند.

این واقعیت را نیز خاطر نشان کنم که عصر طلایی نفت به پایان خود نزدیک می‌شود. البته این مربوط به دهه‌های آتی یعنی ۲۰۳۰ یا ۲۰۴۰ است. پایان دوران طلایی نفت به معنای خاتمه نیاز جهانی به نفت نیست، اما روند رشد مصرف کُند خواهد شد. به ویژه این که موتور رشد تقاضای نفت یعنی حمل و نقل به سرعت در حال برقی شدن است. البته تعداد اتومبیل‌های برقی در ۲۰۱۹ در جهان ۱.۵ میلیون دستگاه در مقابل ۱.۷ میلیارد خودروی دارای سیستم احتراق داخلی است ولی فناوری در این حوزه با سرعت بالایی شرایط را تغییر خواهد داد.

عناوین برگزیده