به گزارش می متالز، زمینلرزه، زمینلغزش، آتشفشان و سونامی از انواع مهم و زیانبار مخاطرات زمینشناختی هستند که درحالحاضر عموم مردم جهان نسبت به آن شناخت نسبی دارند. در مورد هر کدام از انواع مخاطرات میتوان ساعتها صحبت کرد و مکانیسم وقوع آنها را توضیح داد. اما آنچه که به نظر مهم میرسد، نحوه مواجه انسان با این مخاطرات است. با آنکه اغلب بلایای طبیعی خارج از کنترل انسان به نظر میرسند، ولی خسارات و آسیبهای ناشی از آنها به طور چشمگیری قابل کنترل هستند. این موضوع ارتباط مستقیمی با نوع تعامل انسان با این بلایا دارد. انجام مطالعات زمینشناختی پایه، قبل از احداث هر گونه زیرساختهای حیاتی همچون سد، بزرگراه، فرودگاه، نیروگاه و راهآهن، بهمنظور کاهش رخدادهای طبیعی مانند سیل و زمینلغزش و همچنین بهرهبرداری اصولی و منطقی از مواد معدنی موجود در استان همچون عدم برداشت بیرویه شن و ماسه از بستر رودخانهها، سبب محافظت بیشتر از انسان، طبیعت و محیطزیست میشود. برای مثال برداشت بیرویه شن و ماسه از رودخانههای استان گیلان، موجب تغییر شکل رودخانهها شده و آنها را از حالت طبیعی خود خارج کرده؛ در نتیجه با کوچکترین تنش آبی، اثرات نامطلوب این برداشتها، در ایجاد سیلابهای ویرانگر مشاهده میشود. از طرفی تصمیمگیریهای ناآگاهانه و بدون توجه به مطالعات زمینشناختی با ساختن سد، جادهسازی و تغییر کاربری اراضی و همچنین تخریب پوشش گیاهی و جنگلها، موجب رسوبزایی حوضههای آبریز رودخانهها میشود.
در این زمینه میتوان به حوضه آبریز رودخانه پلرود در شرق استان گیلان که پس از سفیدرود پرآبترین رود گیلان است؛ اشاره کرد. تکتونیک حوضه آبریز رودخانه پلرود بسیار فعال و جوان است که با توجه به جنس رسوبات منطقه، ایجاد زمینلغزش در آن امری غیرقابلانکار است. زمینلغزشهایی که موجب ناپایداری دامنهای کوهها و از بین رفتن پوشش گیاهی منطقه و فرسایش سنگها و نیز موجب فراوانی ذرات دانهریز و خردشدگی شدید سنگهای منطقه میشود. با توجه به حجم قابل توجه بار معلق و بار بستر محاسبه شده برای این رودخانه و با توجه به نقش بسیار اساسی مقدار بار رسوبی در کاهش عمر مفید مخزن سد لازم بود که قبل از طراحی و احداث سد، پیشبینیهای لازم در خصوص کاهش و یا جلوگیری از ورود حداقل بخشی از بار رسوبی به مخزن صورت میگرفت.
نمونه دیگر دخالت انسان در زیست طبیعی زمین و از تعادل خارج کردن چرخه طبیعی آن، بحث تالابها و مردابهای سراسر کشور است که بسیاری از آنها خشک شده و یا در شرف نابودی هستند. در استان گیلان نیز تالابهای بینالمللی بندرانزلی، بوجاق و امیرکلایه دارای چنین وضعیت بغرنجی هستند. فعالیتهای انسانی در بالادست و اطراف تالابها و ورود مقادیر قابل توجهی از فاضلابهای شهری و همچنین تخلیه انواع سموم کشاورزی در آنها به همراه سرعت بخشیدن به روند رسوبگزاری در این تالابها به وسیله ساختوسازهای غیراصولی و عاری از هرگونه کار کارشناسی دقیق و عمیق در بالادست و پاییندست (بهویژه در تالاب انزلی)، این تالابها را به حالت احتضار در آورده که ادامه این روند، صدمات جبرانناپذیری بر پیکر طبیعت و به طبع زندگی جوامع انسانی ساکن در اطراف آنها وارد خواهد آورد.