به گزارش می متالز، محمدعلی کاتوزیان از دانشگاه آکسفورد در یادداشتی نوشت:
اساس و بینان کج فهمیهای صورت گرفته در مورد ایران در بکارگیری نظریههایی است که بیش از ایران تعلق به غرب دارد. از نظر او نظریههای غربی که در مورد جامعهٔ اروپایی است میتوانند شرایط و تحولات جوامع اروپایی را تبیین کنند ولی توان تبیین جامعهٔ ایرانی را ندارند. از نظر او همه متفکران غربی با وجود اختلاف در دیدگاه و نظریه از قبیل ماکیاولی، کارل مارکس، امیل دورکیم، ماکس وبر، توماس هابز و دیگران، در مورد تحولات جوامع اروپایی اختلاف نظر ندارند: «بررسیهای معاصر دربارهٔ تاریخ و جامعه ایران اغلب بر نظریاتی پایه گرفته که برای مطالعه اروپا پرداخته شده است و همین سبب بروز کج فهمیهای مهمی گردیدهاست که رفع آنها در گرو بازشناسی تفاوتهای اساسی موجود در توسعهٔ این دو نوع جامعه در چارچوب دانش اجتماعی واحدی است.»
«بررسیهای معاصر دربارهٔ دولت، سیاست، و جامعهٔ ایران اغلب به صورت آشکار یا تلویحی بر نظریاتی پایه گرفته که برای مطالعه جوامع اروپایی تدوین شده است. همین مسئله به تضادهای مهمی نظیر این منجر شده است که چرا رونق فزاینده و توسعهٔ اقتصادی به ظاهر سریع مطابق الگوی سرمایهداری در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۸۷۰ به قیام عظیم و عمومی برای به زیر آوردن دولت انجامید.»