به گزارش می متالز، در همین راستا ۱۰۱ تحلیلگر از ۸۱ گروه متمایز مدیریت دارایی به همراه برخی صاحبنظران مستقل بازار، نظرات خود را در مورد آینده سودآوری ۱۰۸ بنگاه بورسی و فرابورسی و همچنین، متغیرهای اقتصادی کلان برای سال آتی ارائه کردهاند. برخی از مهمترین نتایج حاصل از این پیشبینیها که در تاریخ ۸ اسفند سالجاری، گردآوری شدهاند در ادامه خواهد آمد.
مفروضات موثر بر سودآوری آتی شرکتها، به نحو قابلتوجهی نسبت به دوره قبل (آذر ۹۸) بهبود یافتهاند؛ با این حال، نمیتوان انتظارات تحلیلگران را خوشبینانه یا غیر واقع بینانه قلمداد کرد. انتظار دلار نیمایی ۱۴۵۰۰ تومانی برای میانگین سال ۱۳۹۹، اگرچه ۱۵ درصد نسبت به آخرین پیشبینی (۱۲۶۰۰تومان) بالاتر است اما بهنظر میرسد با تغییرات به وقوع پیوسته در نحوه سیاستگذاری ارزی بانک مرکزی، کاملا محتمل است. مفروضات کلان، بهخصوص از ناحیه شرایط بورس کالا (رونق پیشبینی شده در قیمتگذاری محصولات فولادی در بورس کالا) و قیمتهای جهانی البته اندکی خوشبینانه بهنظر میرسند و ممکن است در دورههای بعد، نسبت به این دوره، کاهش یابند. بهطور کلی، مفروضات خوشبینانه نیستند، ولی جای بهبود زیادی برای آینده کوتاهمدت باقی نگذاشتند.
پیشبینی سود سال ۱۳۹۹ در اسفند نسبت به همین پیشبینی در آذرماه ۱۶ درصد افزایش یافته است. بعد از اردیبهشت سالجاری - که پیشبینی سود آینده نسبت به آخرین پیشبینی در اسفند ۹۷، ۲۱ درصد رشد نشان داد - این بیشترین رشد در پیشبینی سود آتی در یکسال اخیر بوده است. فارغ از جزئیات هر یک از صنایع و شرکتها، رشد ۱۶ درصدی پیشبینی سود سال ۱۳۹۹ بنگاهها در سه ماه اخیر، با رشد انتظارات از دلار نیما در این مدت (۱۵درصد) هماهنگ است.
رشد ۱۶ درصدی پیشبینی سود سال ۱۳۹۹ نسبت به پیشبینی قبلی، به شکلی یکسان در میان صنایع مختلف توزیع نشده و از رشد مثبت ۳۶ درصدی (صنعت مس) تا رشد منفی ۱۲ درصدی (صنعت روانکار)، در این پیشبینیها قابلمشاهده است. این موضوع نشاندهنده اهمیت اطلاعات خاص منتشر شده در مورد هر صنعت و شرکت (گزارشهای ۹ ماهه، گزارشهای تولید و فروش هر شرکت در سه ماه اخیر و تاثیرپذیری خاص هر شرکت از متغیرهای کلان) برای برآورد سودآوری بنگاههاست.
تغییر انتظارات سودآوری در آینده کوتاهمدت بیش از هر چیز اولا؛ به سیاستهای ارزی و میزان نزدیکی ارز نیما به ارز آزاد، ثانیا؛ به وضعیت قیمتهای جهانی و ثالثا؛ به شرایط تولید و فروش بنگاههای ایرانی در پی بحران شیوع بیماری جدید و همچنین ورود ایران به لیست سیاه FATF باز میگردد. پیشبینی دشوار است؛ اما بهنظر میرسد پتانسیلهای رشد انتظارات سودآوری برای شرکتهای بازار سهام بهطور عمومی، در کوتاهمدت کاهش یافته است.
بهدنبال بازدهی ۶۵ درصدی شاخص کل در سه ماه اخیر، نسبت قیمت به درآمد آتی بازار از ۹/ ۴ واحد در ۱۰ آذرماه، به ۷/ ۶ واحد در ۸ اسفند رسیده است. پس از سه سال، با هجوم سرمایهگذاران خرد و ورود بالغ بر ۱۴ هزار میلیارد تومان منابع افراد حقیقی در سه ماه اخیر به بازار سهام، ارزانی نسبی بازار که از اواخر سال ۹۶ تا آذر ماه سالجاری ادامه یافته بود و در نسبتهای قیمت به درآمد کمتر از ۵ در تمام طول این مدت جلوهگر شده بود، از میان رفته است.
کسب بازدهی مناسب از بازار در کوتاهمدت به دو عامل تداوم ورود پرقدرت پول حقیقی به بازار و همچنین، ثبات یا رشد سودآوری بنگاهها متصل است. درحالیکه عامل اول، عاملی پرریسک و غیر قابلپیشبینی است، عامل دوم نیز با توجه به توضیحاتی که در قسمتهای قبلی گزارش داده شد، لزوما رخ نخواهد داد. نسبت قیمت به درآمد ۷/ ۶ که نسبت به میانگین تاریخی ۱۰ سال اخیر (۴/ ۵ واحد) نزدیک به ۵/ ۱ واحد بیشتر است، بازار سهام را نسبت به هرگونه کاهش سودآوری احتمالی در ماههای آینده به شدت آسیبپذیر کرده است. کاهشی که میتواند از مجرای مشکلات فروش بنگاهها، کاهش دلار آزاد، ثبات یا کاهش قیمت دلار نیما، کاهش قیمتهای جهانی، رکود بورس کالا، مسائل خاص هر بنگاه یا تاثیر سیاستهای دولتی بر ساختار هزینه بنگاهها (مالیات، انرژی، بهره مالکانه، قیمتگذاری دولتی و نظایر آن) به وقوع بپیوندد. درصورتیکه این کاهش احتمالی سودآوری، به هر دلیلی با خروج سرمایهگذاران از بازار همراه شود، میتواند سرآغاز تکانههای شدیدی برای بازار سهام باشد.
با وجود موارد یاد شده، همچنان انتظار داریم عملکرد بازار سهام در افق زمانی بلندمدت، بهتر از بازارهای رقیب، از جمله سپرده باشد. برای کاهش ریسک و کسب عملکرد بهتر، موارد زیر میتواند مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد:
الف: افق زمانی سرمایهگذاری را به حداقل دو سال و ترجیحا سه سال افزایش دهیم و سرمایهگذاران سبدها و صندوقها را نسبت به ریسک بالای سرمایهگذاری در افق زمانی کمتر از دو سال، آگاه سازیم.
ب: با توجه به کاهش پتانسیلهای رشد سودآوری عمومی بازار سهام بهخصوص در کوتاهمدت، تحلیل و بررسی دقیق هر شرکت و صنعت برای سنجش امکان رشد یا افت سود آن شرکت و صنعت اهمیتی مضاعف یافته است. با توجه به پیشبینیناپذیری برخی از مولفههای کلیدی اقتصاد کلان ایران، استفاده حداکثری از ظرفیت متنوعسازی بازار قابلتوصیه است.
ج: قابلیت دریافت سود نقدی را بهعنوان عاملی برای کاهش ریسکهای ارزشگذاری، جدیتر از گذشته، مورد توجه قرار دهیم. تمرکز بر شرکتهایی که ماموریت آنها کسب سود و توزیع آن بین سهامداران است بهجای شرکتهای توسعه محوری که توزیع سود نقدی در درجه بعدی اهمیت قرار دارد، میتواند ریسکهای ناشی از ارزشگذاری غیر جذاب بازار را کاهش دهد.