به گزارش می متالز، یکی از موسسات نظرسنجی، بررسیهایی در زمینه مواردی که امریکاییها مورد قضاوت قرار میدهند، انجام دادهاست. در این فهرست مشخص شده که امریکاییها به بسیاری از مسائل پیشپاافتاده بیشتر از جریانهای داخل کنگره خود اهمیت میدهند. ظاهراً امریکا از بحران اقتصادی به فلج سیاسی مایل شدهاست. اما این مسئله برای جیمز بیوکنن، اقتصاددان برنده جایزه نوبل و معمار نظریه «انتخاب عمومی» که در 93سالگی درگذشت، چندان غافلگیرکننده نبود.
بیوکنن در زمینه کاریِ خود ظاهراً بسیار پرت بود. او از مدلهای پیچیده دوری میکرد و به همین خاطر اغلب او را نادیده میگرفتند. او نیز اغلب از دیگران فاصله میگرفت و روزهای خودش را در دانشگاه ویرجینیا میگذراند. اما به هر حال او بزرگترین سهم را در اقتصاد سیاسی داشتهاست. او علاقه زیادی به بررسیِ اثرات دولت و حکومت نشان میداد. واکنشهای دولت به شکستهای بازار نیز رفتهرفته مورد توجه قرار میگرفت. حالا زمان آن رسیدهبود که این رفتارها به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرد.
اقتصاددانهای بسیاری دست به کار شدند و وظیفههای دولت را در شرایط مختلف اقتصادی مورد بررسی قرار دادند، بیوکنن یکی از آن اقتصاددانها بود. برای مثال آنها مشاهده میکردند که وقتی اقتصاد محدود نباشد و بازار به صورت آزادانه فعالیت کند، میزان آلودگیها نیز بیشتر میشود. در این شرایط دولت خودش را مجاز میبیند که دخالت کند و اقداماتی نظیر مالیات بر آلودگی هوا را وضع کند. اما واقعیت این است که هیچکس نمیتواند تضمین کند دولت این اقدامات را به درستی انجام بدهد. بیوکنن این پرسش را مطرح کرد که آیا دولتها بر اساس منافع شخصی خودشان اقدام به وضع مالیات میکنند یا این کار را به عنوان وظیفهای عمومی انجام میدهند؛ این پرسش به نوعی اقدامات دولت را زیر سؤال میبرد. او به موقعیتی اشاره میکرد که به آن «سیاست بدون عاطفه» میگفت؛ یعنی در آن موقعیت، دولت باید خارج از چهارچوب مسائل احساسی اقدام کند. به این ترتیب بیوکنن نظریه انتخاب عمومی را خلق کرد.
اقتصاد انتخاب عمومی تأکید دارد که دولت از انسانها تشکیل شدهاست. این افراد قاعدتاً باید منافع شخصی خودشان را در نظر بگیرند و بعید به نظر میرسد به منافع عمومی توجهی داشتهباشند. هرچند چنین رویکردی در ظاهر امر به نظر بدبینانه میآید (و برای عدهای نیز واضح به نظر میآید) اما رویکرد بسیار مفیدی است. جان مینارد کینز، اقتصاددان بزرگ نیز تا حدودی به این جریان پرداخت اما نحوه پرداخت بیوکنن حایز اهمیت بسیاری است. او در حقیقت تنها آن دسته از مالیات و مخارج دولتی را موجه میدانست که از نظر عموم مردم توجیهپذیر باشد.
تحلیلهای انتخاب عمومی به مرور فضایی را برای بررسیِ اقدامات دولتی فراهم کرد. در این بین اقدامات شرکتها نیز زیر ذرهبین قرار میگیرد. برای مثال یک شرکت ممکن است برای پیشبرد اهداف خودش ناچار به لابی کردن با دولت بشود. به این ترتیب نظریه انتخاب عمومی توصیه میکند که در قبال بسط و توسعه نقش دولتها با احتیاط اقدام شود. زمانیکه دموکراسی حاکم میشود، مدیریت کردنِ این تصمیمهای دولتی از طریق عموم مردم تا حدودی آسانتر و امکانپذیرتر میشود.
بر اساس دیدگاه بیوکنن در رویه سیاسی، میتوان به کمک بازارهای آزاد، درک بهتری از انگیزههای بازیگران سیاسی داشت و نتایج تصمیمگیریهای آنها را پیشبینی کرد. میتوان قوانین مشخصی را از پیش تعیین کرد و به کمک آنها به نتایج مطلوبی دست یافت. در نهایت این دیدگاه توصیه میکند که مراقبت از لانه مرغان را به روباه نسپارید. هر تصمیمی که مأموران دولتی میگیرند در حقیقت ریشه در منافع شخصی خودشان دارد و قرار است به آنها در پیشرفت شغلی خودشان کمک کند اما قرار نیست در جهت ارتقای رفاه مردم باشد.